صفحه نخست

آموزش و دانشگاه

علم‌وفناوری

ارتباطات و فناوری اطلاعات

ورزش

سلامت

پژوهش

سیاست

اقتصاد

فرهنگ‌ و‌ جامعه

علم +

عکس

فیلم

استانها

بازار

اردبیل

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویراحمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

هومیانا

پخش زنده

دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
۱۸:۱۳ - ۰۲ فروردين ۱۳۹۶

مهناز افشار: با دیدن یک زخم روی صورت دخترم فرو می‌ریزم/ در پر قو بزرگ نشدم!

من به خاطر دخترم می‌توانم پوسته زمین را بشکافم و از طرف دیگر به خاطر او آنقدر شکننده هستم که به دلیل یک زخم روی صورت او فرو می‌ریزم.
کد خبر : 167381
به گزارش گروه رسانه‌های دیگر آنا از زندگی ایده آل، مهناز افشار از زندگی مادرانه‌ای گفت که لیانا برای او به ارمغان آورده است.


* مادر شدن چه حسی دارد؟
لیانا بزرگترین نقطه قوت و نقطه ضعف زندگی من است. من به خاطر دخترم می‌توانم پوسته زمین را بشکافم و از طرف دیگر به خاطر او آنقدر شکننده هستم که به دلیل یک زخم روی صورت او فرو می‌ریزم. من معتقدم اگر کسی این احساس را نداشته باشد، نمی‌تواند مادر شود. من این حس را فقط برای لیانا ندارم بلکه نسبت به همه بچه‌ها این حس را دارم.
* آیا همین حس قوی باعث شده که فعالیت‌های اجتماعی پر رنگی در این زمینه داشته باشید؟
من حتی قبل از اینکه بازیگری را به شکل حرفه‌ای شروع کنم، این مسئله برایم بسیار مهم بود. باید بگویم این طوری بزرگ شدم که فقط خودم و خانواده ام را نمی‌بینم و اقوام و همسایه‌ها و حتی آدم‌های دورتر هم برایم مهم هستند. حتی قبل از به دنیا آمدن لیانا هم موضوع کودکان کار خیلی برایم اهمیت داشت و پیگیر این مسائل بودم؛ اما با به دنیا آمدن لیانا این حس در من شدت گرفت. با دیدن و شنیدن صحنه‌ها و مسائل مربوط به کودکان بدسرپرست درد می‌کشم. ما یادمان می‌رود که همه ما روزی یک کودک معصوم بوده‌ایم. هر آدم بدی که در جهان وجود دارد، روزی یک کودک بی‌گناه بود که شاید در زمان مناسب، عشق و محبت لازم را دریافت نکرد.
به نظر من کودکی که با خشونت بزرگ شود در آینده در هر لباس و مقامی که باشد نمی‌تواند زندگی اجتماعی نرمالی داشته باشد و محبت این مهم‌ترین چیزی است که می‌توانیم به کودکان مان انتقال دهیم. تمام تمرکز من برای تصویب لایحه‌ای برای حفظ امنیت کودکان در مقابل خشونت است.
* اگر قرار باشد شما قانونی را به اجرا برسانید که همه باید آن را رعایت کنند، چه قانونی است؟
قانونی که کودک‌آزاری و سوءاستفاده از کودکان به این شکل عادی جلوه داده نشود. یعنی اگر من در خیابان با صحنه‌ای مواجه شوم که مادر یا پدری در حال کتک زدن کودکش باشد وقتی با اعتراض من روبرو می‌شود، نگوید به شما ربطی ندارد و بچه خودم است.
باید قانونی باشد که بتواند جلوی تکرار این اتفاقات را بگیرد. واقعیت این است که ما مالک کودکان خود نیستیم و در عوض همه ما نسبت به آنها وظیفه داریم و باید مراقب آن‌ها باشیم.
* اگر یک زمین و امکاناتی به شما داده شود و بگویند هر کاری که دل‌تان می‌خواهد انجام دهید، چه چیزی می‌سازید؟
اگر چنین اتفاقی بیفتد در یکی از مناطق تهران یک کارخانه بزرگ اسباب‌بازی تامین می‌کنم و همه کودکانی را که در شهر مشغول تکدی‌گری هستند یا کودکان خیابانی محسوب می‌شوند به آنجا می‌برم تا از بازی کردن لذت ببرند.
* از میان کشورهایی که به آن سفر کرده‌اید کدام یک برای‌تان جذاب‌تر بوده؟
محل تولد و تحصیل همسر من آلمان است. هنگامی که این کشور و فرهنگش را به طور جدی تجربه کردم، به شدت برایم جذاب بود. قانون و رفتار مردم آلمان را خیلی دوست دارم. به دلیل احترامی که مردم به قانون می‌گذارند و احترامی که قانون به مردم می‌گذارد. قانون به شکلی تعریف شده که افراد از قانون طلبکار هستند و قانون در هر شرایطی باید پاسخگو باشد. مصر و هندوستان را هم خیلی دوست دارم که ببینم.
* لیانا هم آلمان به دنیا آمده است؟
بله پدرش متولد آلمان است و تصمیم گرفتیم که لیانا هم همان جا به دنیا بیاید.
* احساس شما نسبت به لیانا باعث می‌شود این تصور به وجود بیاید که شما دوست دارید دخترتان را در پر قو بزرگ کنید؛ اما از طرف دیگر شما می‌گویید که دوست دارم فرزندم تجربه کند و دنیا را لمس کند.
من خودم در پر قو بزرگ نشدم و همیشه خانواده به من این اجازه را داده تا همه چیز را واقعی و طبیعی تجربه کنم. مثلا در خانه مادرم، هنگام غذا خوردن روی زمین می‌نشستیم و خبری از میز نبود.
در مورد لیانا هم این احساس را دارم که اگر قرار باشد همه چیز را کنترل شده و در پر قو تجربه کند،‌ صدمه خواهد دید. الان لیانا پا به پای بچه‌های مهد بازی و همه چیز را تجربه می‌کند. حتی در مورد خرید و برآورده کردن خواسته‌هایش هم همین تصور را دارم. چون معلوم نیست که فردا در جامعه تمام خواسته‌هایش برآورده شود. من نمی‌توانم فضایی را برای او به وجود بیاورم که تصور کند همیشه همه چیز باید کامل و قابل دسترس باشد.




انتهای پیام/

ارسال نظر