صفحه نخست

آموزش و دانشگاه

علم‌وفناوری

ارتباطات و فناوری اطلاعات

سلامت

پژوهش

علم +

سیاست

اقتصاد

فرهنگ‌ و‌ جامعه

ورزش

عکس

فیلم

استانها

بازار

اردبیل

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویراحمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

هومیانا

پخش زنده

دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
۱۰:۰۴ - ۲۴ اسفند ۱۳۹۵
مریم ریحانی*

«استعفای عاطفی»، دشمن سازمان پویا

کد خبر : 166152

اگر در محل کار برای شما عقربه ها سنگین حرکت می‌کنند، یا ثانیه‌ها هرگز به پایان ساعت اداری نمی‌رسند و یا اگر یادتان می‌رود که میز کاری دارید و باید مرتبش کنید و اگر برنامه کاری مشخصی ندارید و اصلا دلتان نمی‌خواهد ارباب رجوعی به سراغتان بیاید، متاسفانه باید بگویم شما از کارتان استعفا داده‌اید.


شاید برایتان عجیب باشد و با خود بگویید من که هر روز سر کار می‌آیم، کارت ورود و خروج دارم و آخر ماه هم حقوقم را می‌گیرم، درست است که استعفای قانونی و اداری نداده‌اید اما شما دچار استعفای عاطفی (Emotional resignation) شده‌اید.


برای درک مفهوم استعفای عاطفی شاید بتوان عبارت معادل طلاق عاطفی (Emotional Divorce ) را به کار برد. در طلاق عاطفی هم هیچ برگه‌ای در محضر مبنی بر جدا شدن زن و شوهر از هم امضا نشده است و شاید زن و شوهر هنوز هم زیر یک سقف زندگی کنند اما دیگر هیچ انگیزه‌ای برای زندگی مشترک ندارند و نسبت به هم بی تفاوت می‌شوند.


در تعریف استعفای عاطفی نیز چنین بیان می شود که فرد همچنان کارمند اداره یا شرکت به حساب می آید اما خودش دیگر هیچ انگیزه ای برای کار کردن ندارد. چنین فردی هر روز کیفش را بر می دارد و می رود پشت میزش می نشیند بدون اینکه پیشرفت و یا پسرفت سازمانش برایش مهم باشد و کوچکترین قدمی برای جلو افتادن ارگانش بردارد.


کمترین پویایی و هیجانی نسبت به شغلش در چشمانش دیده نمی شود و تلاشی برای بهبود اوضاع نمی کند. یک فرد بی تفاوت و منفعل نسبت به امور کاریش که فقط حضور فیزیکی دارد و هر سی ثانیه یک بار عقربه های ساعت را برای رسیدن به خط پایان شماتت می کند. چنین کارمندی کارش را دوست ندارد و علاقه ای به پیشبردش نشان نمی دهد و به قولی کارش را متعلق به خودش نمی داند. دلایل زیادی باعث پرورش چنین کارکنانی می شود و راه‌های گریز از آن نیز متنوع است.


دلیل اول همیشه مساله شیرین پول است؛ اگر کارمندی به اندازه ای که حق خودش می داند، حقوق دریافت کند دچار بی انگیزگی نمی شود زیرا بیگاری آفت پویایی است.


تبعیض، سم کشنده انگیزه هاست، مدیران محترمی که به هر دلیلی فقط به عده ای خاص بها می دهند، نیک می دانند نتیجه اش از دست دادن بقیه کارکنان است.


عدم تناسب شغل و رشته تحصیلی علاوه بر کاهش کیفیت خروجی کار بی انگیزگی را هم می تواند در پی داشته باشد. بی‌علاقگی به شغل تحمیلی دلیل بعدی ایجاد استعفای عاطفیست که مدیران محترم گاهی بر اثر لجبازی و یا عدم شناخت کافی با دست خود سازمانشان را به سمت نابودی سوق می دهند. نداشتن اطلاعات و یا عدم تناسب توان شخص با وظیفه محوله هم می تواند بی انگیزگی در محیط کار را سبب شود.


راه‌های زیادی برای درمان استعفای عاطفی و یا پیشگیری از آن پیشنهاد می شود که بسته به روانشناسی شخصیت فرد و یا دلیل ابتلا به آن مورد بهره قرار گیرد.


جابه‌جایی و تغییر سمت همواره هیجانی را به همراه خواهد داشت که گاه منفی و گاه مثبت است در هر حال فرد را مجبور به تکاپو خواهد کرد.


مرخصی و فاصله گرفتن از محیط کار که همیشه سبب تازگی روحیه افراد می شود که اگر مسافرتی هم در آن گنجانده شود، تاثیرش بیشتر است.


مدیران به راحتی می توانند با شناسایی اینگونه افراد و جابه‌جایی و برقراری تنوع مالی و یا گاهی تغییر دکوراسیون محیط کار، انگیزه را دوباره بازگردانند و در اصطلاح روزمرگی را به پویایی و نشاط تبدیل کند.


در مقابل عبارت سرد و بی روح «استعفای عاطفی» واژه گرم و پرحرارت «کارشیفتگی» (Working fascination) به میان می آید که از آن به اعتیاد شغلی (Job addiction) یاد می شود. هر چند این نوع از اعتیاد محبوب ترین نوع اعتیاد در بین مدیران است اما باید بدانیم افراط در هر امری زیان آوراست، اگر استعفای عاطفی به کار و موقعیت شغلی لطمه می زند کار شیفتگی هم به سلامت روح و جسم و تا حدی بنیان خانواده آسیب های جدی وارد می کند.


کسانی که کارشیفته هستند، به طرز عجیبی به شغل خود وابستگی شدیدی پیدا کرده اند و در هر حالی به کار خود فکر می کنند و از اینکه اوقات خود را با خانواده و یا دوستان بگذرانند، شاد نیستند و خوشحالی را فقط در محیط کاری می دانند و به مسائل کاری خود می اندیشند. اینگونه افراد به قولی برای رسیدن صبح شنبه لحظه شماری می کنند تا دوباره خود را در محل کار خویش ببینند.


اگر هنوز کودک درون شما زنده است و هنوز هم با فرزندان خود برای تماشای کارتون بچه ها وقت می گذرانید، در کارتون باب اسفنجی، شخصیت باب اسفنجی نمونه بارز یک فرد کارشیفته است، بطوریکه برای داشتن شغلش حاضر است به صاحب کارش(آقای خرچنگ) پول هم بدهد زیرا به شدت به کارش معتاد است.


کارشیفتگی را نباید با سخت کوشی و یا علاقه به کار اشتباه گرفت، سخت کوشی و علاقه‌مندی واژه های مثبت و کارآمدی هستند که خروجی مفیدی دارند. اما کارشیفتگی به شدت منفی و بازدارنده است، زیرا در اعتیاد کاری، سلامت کارمند به خطر می‌افتد و بدون هیچ گونه تلاش مثبتی فقط کار می‌کند و وابسته به کارش است اما با سخت کوشی است که بسیاری از داروها کشف شده و اختراعات به ثبت رسیده اند. حتی نباید مسئولیت پذیری (Being responsible) و وجدان کاری (Work ethic) را با کارشیفتگی اشتباه گرفت زیرا در کارشیفتگی هیچگونه اعتدالی در برنامه کاری و زندگی فرد وجود ندارد اما در سخت کوشی، وجدان کاری، مسئولیت پذیری، همواره تعادلی بین کار و زندگی مشهود است چراکه رمز موفقیت در زندگی، برنامه ریزی درست و برقراری اعتدال و هماهنگی مناسب است. همانطور که امام علی در حدیثی می فرمایند: «للمؤمنِ ثلاثُ ساعاتٍ : فساعَةٌ یُناجِی فیها رَبَّهُ و ساعَةٌ یَرُمُّ مَعاشَهُ و ساعَةٌ یُخَلِّی بینَ نفسِهِ و بینَ لَذَّتِها فیما یَحِلُّ و یَجمُلُ. مؤمن اوقات خود را سه بخش مى کند: زمانى که در آن با پروردگار خود به راز و نیاز مى پردازد و زمانى که به تحصیل معاش دست مى یازد و زمانى که به لذّتهاى حلال و نیکو مى گذراند.»


کارشیفتگی ممکن است در ابتدا برای مدیران خوشایند به نظر برسد، زیرا کارمندی که در اختیار دارند به صورت شبانه روز در خدمت کارش است و عاشقانه و حتی در منزل و در ساعت های استراحت و تعطیل به کار می پردازد، اما پس از مدتی علائم نابودی روحی فرد در او ظاهر شده و از درون شخص را تمام می کند و دیگر آن کارمند آماده به خدمت قبل نیست.


از جمله عواملی که کارشیفتگی را سبب می شود می توان به دستیابی به موقعیت جدید کاری اشاره کرد که در آن فرد در شرایطی قرار می گیرد که جایگاهی بهتر از قبل را به دست می آورد و یا شغلش متناسب با علاقه های فردی شخص است و نیز بها دادن های سایران می تواند یکی دیگر از عوامل آن باشد و یا فرار از جو خانه و خانواده یکی از اصلی ترین دلایل اعتیاد کاریست که فرد برای دوری گزیدن از شرایط موجود در منزل به شغلش پناه می برد.


البته نباید از نظر دور داشت که استعفای عاطفی و هم کارشیفتگی می توانند موقتی باشند و قابل درمان هستند. برای رهایی از معضل کارشیفتگی هم راه‌های گوناگونی به ذهن می رسد؛ جابه‌جایی و تغییر موقعیت شغلی، فاصله گرفتن از آن همچون ترک اعتیاد به مواد مخدر و یا اعتیاد به فضای مجازی، تقویت ارتباط با اعضای خانوده و گفتارهای شخصی مثبت (Self talking ) می تواند در کاهش اعتیاد شغلی موثر باشد.


مدیر روابط عمومی دانشگاه آزاد اسلامی واحد شیروان


انتهای پیام/

ارسال نظر
نظرات بینندگان 0 نظر
قربانیان
15:58 - 1398/03/04
با سلام
متاسفانه استعفای عاطفی عموما در نتیجه ناتوانی مدیران در ایجاد محیطی پویا و ارزشمند سازی کارکنان بعمل می آید . تبعیض ، حسادت و ترس از دست دادن موقعیت برای مدیر بی لیاقت باعث بروز بی انگیزگی شدید در بین کارکنان میشود.