صفحه نخست

آموزش و دانشگاه

علم‌وفناوری

ارتباطات و فناوری اطلاعات

سلامت

پژوهش

علم +

سیاست

اقتصاد

فرهنگ‌ و‌ جامعه

ورزش

عکس

فیلم

استانها

بازار

اردبیل

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویراحمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

هومیانا

پخش زنده

دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
۱۰:۴۱ - ۱۷ اسفند ۱۳۹۵
در بزرگداشت دکتر غلامعباس توسلی استاد جامعه‌شناسی ایران مطرح شد

بعضی دانشگاه‌های ایران ضدتئوری هستند/ بومی‌سازی علم، ساختن یک شبه علم است/ گفت‌وگوی نسل‌های مختلف علوم باید شکل بگیرد

سومین همایش جامعه‌شناسان ایرانی و جامعه ایرانی ویژه بزرگداشت دکتر غلام‌عباس توسلی روز گذشته با حضور دکتر رضا داوری‌اردکانی رئیس فرهنگستان علوم، دکتر سیدضیا هاشمی معاون فرهنگی و اجتماعی وزیر علوم، دکتر صادق زیباکلام عضو هیات علمی دانشگاه تهران، دکتر محمدامین قانعی‌راد عضو هیات علمی مرکز تحقیقات سیاست علمی کشور و تعدادی از استادان حوزه‌های مختلف جامعه‌شناسی در دانشکده علوم‌اجتماعی دانشگاه تهران برگزار شد.
کد خبر : 164383

به گزارش خبرنگار گروه دانشگاه خبرگزاری آنا، این همایش در سه میزگرد «نظریه‌های جامعه‌شناسی»، «انقلاب فرهنگی و دانشگاه» و «جامعه‌شناسی ایرانی و سیاست ایرانی» برگزار شد و استادان حوزه‌های جامعه‌شناسی درباره مباحث مختلفی سخنرانی کردند.


در ابتدای این همایش دکتر غلامرضا غفاری، رئیس دانشکده علوم‌اجتماعی دانشگاه تهران گفت: «دکتر توسلی را از سه منظر می‌توان مورد توجه قرار داد: آموزش، مدیریت و پژوهش؛ ایشان از سال 1350 وارد دانشگاه تهران شدند، ابتدا مدیر گروه جامعه‌شناسی بودند، بعد رئیس دانشگاه اصفهان شدند، اما دوباره به حوزه جامعه‌شناسی و دانشگاه تهران بازگشتند.»


غفاری ادامه داد: «در حوزه آموزش و پژوهش وظایف خود را در همه شاخه‌های جامعه‌شناسی به خوبی انجام دادند و آثار غنی‌ای در حوزه‌های جامعه‌شناسی شهری، جامعه‌شناسی دین، جامعه‌شناسی آموزش و پرورش و کار و صنعت و ... دارند. دکتر توسلی فعال در عرصه عمومی علوم اجتماعی هم بوده‌اند و ایشان را می‌توان یک استاد و پژوهشگر نگران حوزه علوم‌اجتماعی دانست که بسیار خستگی‌ناپذیرند.»


در ادامه محمد‌امین قانعی‌راد، عضو هیات علمی مرکز تحقیقات سیاست علمی کشور به ضرورت‌های شناختی و هویتی و بازخوانی نقادانه آثار نسل پیشگام جامعه‌شناسی اشاره کرد و گفت:‌ «ما باید جنبه‌های هویتی جامعه‌شناسی را تقویت کنیم. حتی جاهایی به جای کار‌کردن بر روی ذهن دانشجو باید بر روی روح آنها کار شود. نظریه‌پردازان فلسفه علم نه تنها از ضرورت پارادایم‌ها سخن می‌گویند بلکه تاکید زیادی هم بر روی اجتماع علمی دارند. اگر ابعاد هویتی در علم وجود نداشته باشد و صرفا به بعد شناختی بپردازیم نمی‌توانیم از علم حرف بزنیم.»


قانعی‌راد ادامه داد: «انقطاع نسل‌ها، چیزی است که از سال‌های گذشته با آن مواجه شده‌ایم و بسیار نا‌امید‌کننده است. هر انسانی موضع دارد ولی وقتی به اجتماع علمی به صورت حرفه‌ای نگاه شود، فقط به بعد علمی شخصیت‌ها تکیه می‌شود.»



دانشگاه علامه طباطبایی مسیر ضدتئوری را دنبال می‌کند


او به کتاب نظریه‌های جامعه‌شناسی دکتر توسلی اشاره کرد و افزود: «این کتاب از غنای خاصی برخوردار است بعضی معتقدند که این کتاب از جامعه ایران گسسته است که باید گفت اصلا چرا باید به جامعه ایران بپردازد؟ بعضی می‌گویند توسلی مسئول نظریه‌زدگی جامعه‌شناسان ایرانی است. در دانشگاه‌های مختلف مانند شهید‌بهشتی و تهران که قطب اول جامعه‌شناسی بودند، تاکید بسیار کمی بر روی نظریه به ویژه در شهیدبهشتی است. دانشگاه علامه‌طباطبایی اساسا مسیری را دنبال می‌کند که ضد تئوری است.»


قانعی‌راد گفت:‌ «آن چیزی که جامعه‌شناسی را جامعه‌شناسی می‌کند، نظریه‌های این حوزه است. گفتمان جامعه‌شناسی چیزی جز مباحث نظری نیست. به اعتقاد من در حوزه نظری بسیار بد و کم کار می‌کنیم که باید در دوره لیسانس این رشته حداقل 40 واحد به نظریه اختصاص پیدا کند.»


عضو هیات علمی مرکز تحقیقات سیاست علمی کشور در پایان گفت:‌« بینش جامعه‌شناسی ارتباط دادن زندگی شخصی انسان به سطح کلان و سطح جامعه‌شناسی و این دو را با هم تفسیر کردن است. ما امروزه مشکلی با عنوان «ریتزر زدگی‌» نظریه‌ها داریم. به نظر من امروز بعد از 25 سال کتاب نظریه‌های توسلی هنوز مهم‌ترین کتاب در حوزه نظریه‌های جامعه‌شناسی است. کتاب ریتزر هیچ نوع بینش جامعه‌شناسی را به ما منتقل نمی‌کند و ما نیاز به کتاب‌هایی داریم که صحنه جامعه‌شناسی را در سطح کلی و به صورت یک نقشه شناختی وسیع به ما عرضه کند.»


در ادامه حسین سراج‌زاده، رئیس انجمن جامعه‌شناسی ایران در میزگرد انقلاب فرهنگی و دانشگاه گفت: «در بین نظریه‌پردازان جامعه‌شناسی کسانی هستند که گرایش به انقلاب داشتند و دانش را در صحنه آکادمیک نمی‌خواستند، بلکه کنش سیاسی و اجتماعی هم داشتند و این دوگانه اصلاح و انقلاب همیشه بوده، هست و خواهد بود.»


سراج‌زاده ادامه داد: «پیش از انقلاب این دو تفکر در ایران نمایندگانی داشت، عده‌ای اعتقاد به مشی اصلاح‌طلبانه برای اصلاح ساختار داشتند اما در نهایت دیدگاه انقلابی بر‌اساس شرایطی حاکم شد. تسلط شدید سیاسی و انسداد سیاسی و هژمونی فکری تفکر چپ در دهه 40 و 50 شمسی در ایران و همه جهان، عامل به وجود آمدن این شرایط شد.»


او افزود: «این دیدگاه در انقلاب ایران به صورت بارزی خود را نشان داد که نتیجه آن انقلاب اسلامی و سقوط رژیم شاهنشاهی شد. رادیکال‌های جوان انقلابی و مسلمانی که عمدتا متاثر از شریعتی بودند، ادبیات رادیکالیسم و سوسیالیسم انقلابی را داشتند و دانشجویان مسلمان و غیر مسلمان به یک میزان متاثر از این ادبیات بودند. این موفقیت انقلابی در عرصه سیاسی در مراحل بعدی انگار کار خود را تمام شده نمی‌دانست و موضوع سقوط سیاسی کافی نبود. هنوز این بحث بود که جلوه‌های فرهنگی آن سیستم در جامعه و دانشگاه هست و باید با یک حرکت انقلابی و فرهنگی از بین برود.»


شریعتمداری و توسلی اجازه ندادند رادیکا‌ل‌های انقلاب فرهنگی دانشگاه را به میل خود بسازند


رئیس انجمن جامعه‌شناسی ایران گفت:‌ «قبل از اینکه انقلاب فرهنگی را یک حرکت برآمده از سنت دینی بدانیم برآمده از یک تفکر انقلابی رادیکالیسم بود. دانشجویانی در فضای آکادمیک آن زمان متاثر از شخصیت‌های رادیکال مانند دکتر آریان‌پور بودند. با این نگاه انقلاب فرهنگی اتفاق افتاد اما امثال دکتر توسلی به عنوان کسی که مشی اصلاحی داشتند، همان مشی اصلاحی در مواجهه با جریان رادیکالیسم انقلابی نقش‌شان اصلاح در انقلاب بود. ذهنیت جوانان رادیکال تعطیلی دانشگاه‌ها، حذف همه رشته‌های دانشگاهی و ایجاد نظریه‌ها و رشته‌های جدید با تاکید بر سنت مذهبی و ملی بود و کار استادانی مانند توسلی و شریعتمداری این بود که اجازه ندادند آن رادیکالیسم به همه اهداف خود برسد. آنها اجازه ندادند دانشگاه‌ها چیزی شود که آن رادیکال‌های انقلاب فرهنگی انتظار داشتند و می‌خواستند به نظر من مشی اصلاح‌گرایانه در همه شرایط باید شناخته شود و قدر آنها در حوزه رشته‌های علوم انسانی دانسته شود.»


اسلامی‌سازی علم یا بومی‌سازی علم به معنای ساختن یک شبه علم است


در ادامه این همایش مقصود فراستخواه، عضو هیات علمی موسسه پژوهش و برنامه‌ریزی آموزش عالی نیز گفت:‌ «با این انقلاب فرهنگی، استقلال آکادمیک، مرکز‌شناسی علمی و برنامه درسی دانشگاهی از بین رفت. اسلامی‌سازی یا بومی‌سازی علم ساختن یک شبه علم و در حقیقت ساختن یک ناعلم است، نه علم و نه دین. توسلی به این قضایا توجه داشت. الان در شرایطی هستیم که با انقلاب فرهنگی مواجه هستیم و حداقل کاری که می‌توانیم بکنیم تفسیر این وضعیت است. ولی نه جوانان اسلامی و نه برادران رادیکال این را نمی‌فهمیدند و توسلی سعی می‌کرد آنها را متوجه کند و به کسانی که دین را می‌خواستند می‌گفت دین را به ساحت علم بیاورید که بررسی علم هم صورت گیرد و معرفت‌شناسی علم هم باقی بماند. توسلی تلاش می‌کرد به این افراد نزدیک شود و برای آنها توضیح دهد که سوژه دانشگاهی را نمی‌توان دینی کرد.»



با انقلاب فرهنگی رمز‌گذاری‌های ایدئولوژیک بر دانشگاه نقش بست


فراستخواه ادامه داد: «منش دکتر توسلی به گونه‌ای بود که می‌توانست هم‌کنشی را به خوبی ایجاد کند او به یک سنت اصیل یعنی میراث مهندس بازرگان وفادار بود و تا آخر وفادار ماند. او توانست با این خصیصه یعنی اینکه خود را هیچ وقت هژمونیک نمی‌کرد با تندروی‌های انقلاب فرهنگی برخورد کند و این تندروی‌ها را خاموش یا تعدیل کند.»


او افزود: «با انقلاب فرهنگی رمز‌گذاری‌های ایدئولوژیک بر دانشگاه نقش بست. وضعیت هژمونی باعث اسلامی شدن دانشگاه، بومی‌سازی علمی، گزینش و ... بود. در این وضعیت هژمونی و مقابله، توسلی مذاکره را انتخاب کرد و سعی در دلیل‌آوری و متقاعدسازی جریان‌های انقلاب فرهنگی داشت و این کار را به خوبی دنبال کرد تا اینکه حاشیه‌ها به متن آمدند و صداهای دانشگاهیان در ستادهای انقلاب فرهنگی جریان یافت.»


فراستخواه در پایان گفت:‌ «در انقلاب فرهنگی بحث از حصر جامعه‌شناسی و جایگزینی یک مفهوم غلط‌ انداز به نام علم جامعه‌شناسی اسلامی بود که امروز هم هنوز گرفتار آن هستیم. به نظر من توسلی کوشید با فرزندان دانشجوی رادیکال اسلامی و با برادران سیاسی و حکومتی سر کند و بین ستاد و دانشگاه در ایران و بین تهران و قم و دفتر آقای مصباح رفت و آمد تا چیرگی انقلاب فرهنگی را تعدیل کند و آقایان را متقاعد کند تا درهای دانشگاه را بگشایند. من توسلی را معدل عقل آکادمیک ایران می‌دانم.»


با تجربه احمدی‌نژاد و دولت اصلاحات، اکنون نوبت سیاست اصلاحی است


حمیدرضا جلایی‌پور، استاد جامعه‌شناسی دانشگاه تهران یکی دیگر از سخنرانان این همایش بود که در معرفی دکتر توسلی گفت: «ایشان معرف جامعه‌شناسی آکادمیک در ایران بوده‌اند. ایشان در آن فشارهای اول انقلاب از این رشته دفاع کردند و تنها عقب‌نشینی آنها در این بود که قبول کردند اسم جامعه‌شناسی به پژوهشگری تغییر یابد.»


جلایی‌پور ادامه داد: «ما هم تجربه دولت اصلاحات را داریم و هم تجربه خراب‌کاری‌های احمدی‌نژاد را و الان نوبت سیاست اصلاحی است. دکتر توسلی هیچ وقت مروج سیاست انقلابی نبودند و هیچ وقت هم مروج سیاست مبتنی‌ بر اسلام اقتدار‌گرایانه نبود. صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران هیچ کارنامه‌ای از توسلی استاد مسلم جامعه‌شناسی ندارد در حالی که کافی بود ایشان چراغ سبزی به این سیاست نشان می‌داد تا صدا و سیما برایش فرش قرمز پهن کند.»


معاون فرهنگی و اجتماعی وزیر علوم و رئیس فرهنگستان علوم دو سخنران اختتامیه این همایش بودند که در ابتدا رضا داوری اردکانی، رئیس فرهنگستان علوم گفت:‌ «جامعه‌شناس بودن و عالم اجتماع بودن مشکل است. زمین‌شناس بودن و مهندس بودن مشکل نیست. علم یا آموختنی است یا یافتنی و کمال علم در دومی است یعنی ما به جایی برسیم که بیابیم. علم باید جامعه‌گیر شود و در جای خود قرار گیرد چون شأن و مقام و جایگاه دارد. بعضی می‌گویند این حرف‌هایی که شما می‌زنید به چه کار می‌آید، مشکل همین جاست چون علم در جای خود نیست هیچ کس حرف ما را نمی‌فهمد.»


علوم انسانی در هر کشور باید در رتبه اول قرار گیرد


داوری‌اردکانی ادامه داد: «علوم اجتماعی باید به مرحله‌ای برسد که به آن نیازمند شوند، باید از دانشمندان اجتماعی پرسیده شود که این مشکل اجتماعی را چگونه باید حل کرد.»


او بر حضور دانشمندان علوم اجتماعی در داخل کشور تاکید کرد و افزود:‌ «کسانی که به هر دلیلی از کشور خارج شده‌اند به ویژه در حوزه علوم اجتماعی به جایی نرسیده‌اند. چون پیوندی با ریشه خود دارند و وقتی جدا می‌شوند نمی‌توانند کاری بکنند. دانش ما باید اینجایی شود و در ایران به کار بسته شود. درست است که بعضی از علوم ریشه در آب و خاک ندارند اما مسلما جامعه‌شناسی ریشه در آب و خاک هر سرزمین دارد.»


اردکانی در پایان گفت:‌ «ما علوم را براساس شهرت دسته‌بندی کرده‌ایم. اگر کشوری تاریخ علوم انسانی و اجتماعی را نداشته باشد و علوم اجتماعی از هر جهت مظلوم را نداشته باشد، نمی‌تواند به جایی برسد. برای همه جهان علوم انسانی در مرتبه اول است و این را کشورهای توسعه‌نیافته می‌دانند ولی ما نمی‌دانیم.»


لزوم شکل‌گیری گفت‌وگو بین‌ نسل‌های‌ جامعه‌شناسی


در پایان این همایش سیدضیا هاشمی، معاون فرهنگی و اجتماعی وزیر علوم نیز گفت: «به نظر من خود علوم اجتماعی باید پیشگام باشد و در رفع مظلومیت این علم بکوشد و اعتقاد دارم که بخشی از مظلومیت این علم از درون خود جامعه‌شناسی و بخشی هم از بیرون است. من معتقدم باور به جامعه‌شناسی و ضرورت و اهمیت آن در حال افزایش است.»


هاشمی ادامه داد: «من گمان می‌کنم باید بیش از گذشته اصحاب علوم اجتماعی قدر یکدیگر را بدانند و در غیر این صورت است که دچار مظلومیت می‌شویم و در این مسیر به رسمیت شناختن حوزه‌های مختلف علوم اجتماعی و نسل‌های مختلف یک ضرورت است که باید تعامل سازنده داشته باشند و گفت‌وگو بین نسل‌های مختلف این علم شکل بگیرد.»


در پایان این مراسم غلامعباس توسلی از حضور استادان و سخنرانی آنها در همایش جامعه‌شناسان ایرانی و جامعه ایرانی تشکر کرد و لوح یادبود و هدایی از سوی معاونت فرهنگی و اجتماعی وزیر علوم، رئیس فرهنگستان علوم، دانشگاه الزهراء و انجمن جامعه‌شناسی ایران به ایشان اهدا شد.


انتهای پیام/

ارسال نظر