غمنامه حضرت زهرا(س)
همه واقف و آگاهیم که وقتی پیامبر دل از سرای فانی برکند و ندای الرحیل را در عالم فرازین ملکوت اعلی افکند، توفان تندی بر مسلمانان وزیدن گرفت و سره را از ناسره جدا کرد و آنهایی که نقاب اسلام را بر چهره زده بودند به همگان شناساند و همانا قرآن در آیه 144 سوره آل عمران اینگونه بیان فرمود: «آری این آزمایش ها پرده از دشمنیهای نهفته برخی نسبت به خاندان نبوت (که خدایشان از هر پلیدی به دور داشت و آنان را پاکیزه گردانید) برداشت.»
سوال: آیا مسلمانان به وصیت پیامبرشان عمل کردند؟ آیا توانستند پرچمی که پیامبر (ص)بنام اسلام برافراشته بود نگه دارند؟...و آیا اینان همان مسلمانانی بودند که ندای پیامبر (ص) لبیک گفتند؟ (خیر)
اینان افرادی بودند که مسلمانان راستین را در محاصره قرار داده و آنان را به شکست وادار کردند تا اینکه پیامبر(ص) به سرچشمه انوار الهی پرواز و در جوار حضرت حق آرمید.
....و اما هنگامی که علی(ع) مشغول تجهیز و تدفین پیامبر(ص) بود، ابوسفیان دست پیش آورد تا با علی (ع) بیعت کند و گفت مطالبی را و جواب رد را از امیرمومنان شنید (تاریخ طبری ج2/449حوادث سال (11هجری)
گفتم غمنامه زهرا(س) و پس از آن پرسشم این بود حوادث تلخ پس از رحلت پیامبر چه بود؟دو مطلب اول نه جای بحث و نه زمان طرح آن است و اما نکته سوم .... شهادت دخترش...
ماجرای شورای سقیفه را خوانده ایم آنهم نه از زبان شیعه که از زبان دیگران هم...
باز هم سوال: آیا نسبت به عصمت حضرت زهرا(س)شک داشتند؟ آنها جایگاه والای خانه حضرت زهرا در قرآن و سنت نمی دانستند؟ (فتح الباری فی شرح صحیح البخاری و سورهی نور آیه 36)
و آیا در انساب الاشراف نوشته نشده است که وقتی خلیفه دوم ابزار آتش افروزی به همراه داشت و در خانه علی (ع)، فاطمه زهرا(س) را مورد خطاب قرار داد و گفت: «آتش زدن در خانه تو برای تقویت رسالت پدرت است؟»
و آیا «الاموال» و «الوافی بالوفیات» و «الکامل» را مطالعه نکرده اند؟ که خلیفه اول به هنگام بیماری که به مرگش منجر شد گفت: «به راستی من بر هیچ چیز اسفناک نیستم مگر بر سه کار که انجام دادم ای کاش انجام نمیدادم و سه کار که انجام ندادم و کاش انجام میدادم و سه چیز را که کاش از رسول خدا (ص) میپرسیدم.
اما آن سه کار که بر انجام آن پشیمانم اینکه کاش در خانه فاطمه را نمی گشودم هر چند آنها به عزم جنگ آن را بسته بودند و کاش روز سقیفه بنی ساعده کار خلافت را به عهده یکی از دو تن عمر یا ابوعبیده سپرده بودم تا یکی از آنها امیر باشد و من وزیر باشم. کاش وقتی فجائه را به نزدم آوردند دستور سوزاندن او را به آتش نمیدادم، او را با شمشیر میکشتم یا رها میکردم.»
همه آنهایی که خود را وصی پیامبر (ص) میدانستند نسبت به جایگاه علی (ع) و فاطمه زهرا(س) واقف بودند و بارها تکریم پیامبر در مورد این دو بزرگوار با چشمان خود دیدند و با گوشهای خود شنیدند اما چنان دنیا کور و کرشان کرده بود که چیزی جز نفس خویش نمیدیدند، آری این غمنامه زهراست یا آتشی که یاس را سوزاند...(الهام گرفته از نوشته های یاس در آتش. ترجمه استاد عمرانی)
بگذار تا بگریم چون ابر در بهاران
کز سنگ ناله خیزد روز وداع یاران
*مدیر فرهنگی اجتماعی دانشگاه آزاد اسلامی شیراز
انتهای پیام/