صفحه نخست

آموزش و دانشگاه

علم‌وفناوری

ارتباطات و فناوری اطلاعات

سلامت

پژوهش

علم +

سیاست

اقتصاد

فرهنگ‌ و‌ جامعه

ورزش

عکس

فیلم

استانها

بازار

اردبیل

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویراحمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

هومیانا

پخش زنده

دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
۱۵:۱۴ - ۰۸ اسفند ۱۳۹۵

خاطره بازیگر «ماجرای نیمروز» از زنده‌یاد رسول ملاقلی‌پور

هادی حجازی‌فر بازیگر فیلم سینمایی «ماجرای نیمروز» گفت: یادم است اولین مواجهه‌ام با آقای ملاقلی‌پور سر صحنه بود. روزی که برای تست گریم پشت‌صحنه رفته بودم، دیدم ایشان با چند بازیگر معروف خیلی‌تند حرف می‌زد. آن لحظه گفتم خدا به داد من برسد.
کد خبر : 162139

به گزارش گروه رسانه‌های دیگر خبرگزاری آنا از فارس، هادی حجازی‌فر از بازیگران تحسین شده جشنواره سی و پنجم فیلم فجر، از افرادی است که تجربه همکاری با رسول ملاقلی‌پور را در کارنامه دارد. این بازیگر در فیلم «مزرعه پدری» (محصول سال ۱۳۸۳) ایفای نقش کرد.


حجازی‌فر به بهانه برگزاری پاسداشت مرحوم ملاقلی‌پور، به بیان خاطره‌ای از سکانس حضور در فیلم «مزرعه پدری» پرداخت و گفت: تولید «مزرعه پدری» زمانی آغاز شد که من در دانشگاه تهران تئاتر می‌خواندم و ساکن کوی دانشگاه بودم. مزرعه پدری بزرگترین اتفاق آن دوره زندگی من بود. حضور در یک جمع حرفه ای و کار سنگین. یادم است اولین مواجهه ام با آقای ملاقلی پور سر صحنه بود. روزی که برای تست گریم پشت صحنه رفته بودم. دیدم که آقای ملاقلی پور داشت با چند تا از بازیگران معروف فیلم خیلی تند حرف می زد. آن لحظه گفتم خدا به داد من برسد.


بازیگر فیلم «ماجرای نیمروز» افزود: روزی که نوبت به من رسید تا جلوی دوربین بروم صحنه‌ای بود که در قهوه خانه نشسته بودیم و قرار بود وقتی که من به عنوان فرمانده در حال مجاب کردن بقیه برای عملیات هستم، انفجار اتفاق بیافتد. قرار بود وقتی من دستم را روی میز می کوبم، به ترتیب یک انفجار دورتر، نزدیک تر، و خیلی نزدیک تر به قهوه خانه اتفاق بیفتد و شیشه ها خرد شود. آقای ملاقلی پور آمد به من گفت پسرم تو فرمانده ای، اینها خیلی می‌ترسند ولی تو یک ذره سرت را خم کن. گفتم آقا حله! من دیدم یک پتو آویزان کردند و فقط لنز دوربین از وسط آن معلوم است. هرچه به این دیالوگ نزدیک می‌شد، استرس من بیشتر می‌شد. وقتی انفجار صورت گرفت، من دیدم شیشه‌ها به سمت داخل خم شده خرد شد، و من هم با بقیه رفتم زیر میز. داد و بیداد کردند و کات دادند. گفتم آقا ببین بدنم پر شیشه خرده شده. بعد یادم هست با آقای شرف‌الدین دعوا کردند. من یک ذره دلخور شدم. بعد آقای ملاقلی‌پور گفتند پسرم من هرکسی را دوست داشته باشم دعوا می‌کنم. گفتم آقا دیگر من را دوست نداشته باش! خلاصه آن صحنه را گرفتیم.


وی در خاتمه گفت: آخرین روز سرویس‌ها دچار مشکل شده بود، من و یکی دیگر از بچه‌ها را سوار کردند و تا امیرآباد رساندند. آن روز عکس گرفتیم. بزرگترین تجربه سینمای من در آن دوران بود. با همه تندی‌اش به شدت مهربان بود. روزی که خبر درگذشتش را شنیدم یکی از تلخ‌ترین روزهای زندگی‌ام بود. هنوز عکسی را که با ملاقلی‌پور گرفتم، در آلبومم دارم. روحش شاد یادش گرامی!


بنابراین گزارش، سومین محفل اوج هنر، سه شنبه10 اسفند ساعت 16 در نخلستان اوج برگزار می شود.



انتهای پیام/

ارسال نظر