رئیسی، سورپرایز زمستانی اصولگرایان؟
به گزارش گروه رسانههای دیگر خبرگزاری آنا، نامهنیوز نوشت: «در اتاقهای تصمیمگیری فوق محرمانه تصمیمات مهمی گرفته شده است؛ حرفهایی زده شده که البته از مدتها قبل در مورد آن بررسیهایی صورت گرفته بود. از قرار معلوم تحولات جدید و بررسیهای تازه در مورد وضعیت گزینههای مختلف اصولگرایان، تصمیمسازان را به این نتیجه رسانده که با افرادی مانند محمدباقر قالیباف و سعید جلیلی نمیتوان به شکست حسن روحانی امیدوار بود.
سایر چهرههای اصولگرا از جمله مهرداد بذرپاش یا پرویز فتاح هم آنچنان ناآشنا و گمنام هستند که برای ساختن کاراکتر یک گزینه متوازن برای کاندیداتوری و جلب اعتماد بدنه به سمت آنها دیگر زمان چندانی نمانده و ریسک بر سر آنها نیز نادرست است. پس آنها باید به گزینههایی فکر میکردند که ویژگیهای منفی محمدباقر قالیباف و سعید جلیلی را نداشته باشند و البته مانند مصادیق درجه دو و سه آنها گمنام هم نباشد. در واقع:
۱- علت عبور آنها از سعید جلیلی این است که او به راحتی یک دوگانه با سرنوشت معلوم را شکل میدهد. هم میتواند دو قطبی موافقان و مخالفان برجام را زنده کند و هم حالا که ترامپ بر سر کار آمده یک گزینه موافق مواجهه سنگین با ایالات متحده به تصویر کشیده شود. او ضمنا مخالفانی جدی در میان اصولگرایان دارد. افرادی همچون سنتیها و خاصه افرادی مانند محمدرضا باهنر که اعتراضش را در مورد حضور او پنهان نکرده است. پس او اگر در انتخابات باشد، دیگران هم باقی میمانند.
۲- محمدباقر قالیباف هم دلایل خاص خود را دارد. او در نظرسنجیها فعلا از سایر چهرههای اصولگرا رای بیشتری دارد اما نکته مهم این است که از رای منفی بالایی هم برخوردار است. ماجرای املاک نجومی و پلاسکو به شدت موجب ریزش آرا او شده؛ ضمن این که او هم در میان اصولگرایان طیف مخالف خود را دارد. او هم اگر در انتخابات باشد، دیگرانی هستند که تعهدی به عدم حضور نخواهند داشت و حتما نامزد انتخابات میشوند.
۳- افرادی مانند بذرپاش، علیرضا زاکانی و نادران فاکتور ویژهای ندارند جز این که میخواهند دوباره خاطره احمدینژاد را زنده کنند. تاکتیکی که به نظر تصمیمسازان چندان شانسی برای جلب بدنه ندارد.
حالا گزینه جدید باید چه خصوصیتی داشته باشد؟ یک مزیت حسن روحانی، روحانی بودن اوست. او تنها کاندیدای روحانی انتخابات سال ۹۲ بود. یک فاکتور که برای انتخابات میتواند نتیجه مثبتی داشته باشد. پس چنین پتانسیلی نباید نادیده گرفته شود. از سوی دیگر نامزد مورد نظر نباید آنچنان خطکشیهای سخت با اصلاحطلبان و اعتدالگرایان داشته باشد. بهتر است او فردی باشد که سابقه جدالهای آنچنانی با این دو جریان نداشته باشد تا نوعی تحریکپذیری را در جریان مقابل ایجاد نکرده و بدنه خاکستری از این لحاظ برانگیخته نشود. او نباید دو قطبیهایی مانند جلیلی و قالیباف درست کند؛ دو قطبیهایی که قبلا جامعه در مورد آنها رای خود را داده است. سابقه حضور در انتخابات را با نتیجه شکست نداشته باشد. در واقع یک چهره سفید باشد. او باید این خاصیت را داشته باشد که زمینه دو قطبیسازیهای سرنوشتساز را به حسن روحانی و تیم انتخاباتی او ندهد. مخالفان جدی در جناح اصولگرا نداشته باشد و شخصیتهای این جناح را به نامزدی تحریک نکند.
این فرد چه کسی باشد بهتر است؟
برخی معتقدند این فرد کسی نیست جز سیدابراهیم رییسی. درباره او از این پس بیشتر خواهیم شنید. به نظر میرسد او همان مصداق نهایی است که شاید قرار نبوده به این زودیها معرفی شود. نکته ماجرا هم این است که این پایداریها هستند که زودتر از موعد مقرر از این نامزد رونمایی کردهاند. دلیل این کارشان چه بوده هنوز معلوم نیست. آیا بنای سوزاندن او را داشتهاند یا این که خواستهاند او را نامزد و پیشنهاد خود معرفی کرده و با این پیشدستی سهمی در انتخابات آینده داشته باشند؟
رییسی فعلا در این مورد سکوت کرده است؛ آن هم در شرایطی که اظهارنظرها در مورد او آغاز شده است. این که او اگر نامزد انتخابات شود، صحنه سیاسی چه تغییراتی خواهد داشت و وضعیت را چگونه باید پیشبینی کرد، مجال دیگری را برای بحث طلب میکند. فعلا آن چه مهم است این که آیا او قرار است سورپرایز اصولگرایان در انتخابات باشد؟»
انتهای پیام/