صفحه نخست

آموزش و دانشگاه

علم‌وفناوری

ارتباطات و فناوری اطلاعات

ورزش

سلامت

پژوهش

سیاست

اقتصاد

فرهنگ‌ و‌ جامعه

علم +

عکس

فیلم

استانها

بازار

اردبیل

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویراحمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

هومیانا

پخش زنده

دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
۱۲:۰۱ - ۱۹ بهمن ۱۳۹۵
در گفت‌وگو با آنا؛

انصاری‌راد: یکی از رهبران اصلی انقلاب اسلامی خود شاه و انسدادی بود که ایجاد کرده بود/ فرزندان راستین انقلاب و امام معتقد به مردم‌سالاری هستند

نماینده اسبق مجلس شورای اسلامی گفت: فرزندان راستین انقلاب کسانی هستند که معتقد به مردم‌سالاری هستند و انتخابات را به معنای واقعی قبول کرده و باور دارند که مسئولان تنها از طریق صندوق رأی انتخاب می‌شوند.
کد خبر : 156993

حجت‌الاسلام حسین انصاری‌راد در گفت‌وگو با خبرنگار سیاسی خبرگزاری آنا، درباره چرایی انقلاب اسلامی در سال 57 اظهار کرد: مردم از آغاز مشروطیت، همانطور که از نامش پیداست حکومتی مشروط به قانون و انضباط می‌خواستند و کاملا از قدرت مطلقه شاه و عواملش ضربه خورده بودند و آن را مایه انحطاط، ضعف و نابودی کشور می‌دانستند. مردم در انقلاب مشروطیت به دنبال قانون بودند و در دولت قاجار نیز موفق شدند مجلسی تشکیل دهند که اداره کشور پس از آن به وسیله سه رکن مجلس، مردم و قانون انجام شود اما با تحولاتی که پس از روی کار آمدن رضاشاه و محمدرضا شاه رخ داد، باز هم زمینه قدرت مطلقه شاه فراهم شد و او دوباره به عنوان تنها قدرت فوق همه چیز در جامعه عمل می‌کرد. قدرت مطلقه شاه همان چیزی بود که مردم ما آن را در انقلاب مشروطیت نفی کرده بودند. همین باعث شد تا آن قدرت در نهضت ملی نیز توسط مصدق و کاشانی نفی شود، قدرتی که دوباره پس از کودتای 28 مرداد به شاه بازگردانده شد اما ملت از مبارزه بازنایستاد و سرانجام در سال 57 موفق به اخراج شاه از کشور شد و نظام جمهوری اسلامی را بر پایه مردم‌سالاری پایه‌گذاری کرد.


یکی از رهبران اصلی انقلاب اسلامی خود شاه بود


نماینده اسبق مجلس شورای اسلامی با اشاره به درستی این نظر که «یکی از رهبران اصلی انقلاب اسلامی خود شاه بود»، اظهار کرد: این حرف درستی است که از اظهارات معروف مرحوم بازرگان است. بازرگان معتقد بود که یکی از رهبران انقلاب خود «شاه» بود. علتش هم این بود که شریکی برای خود در قدرت قائل نبود یعنی معتقد بود که خود باید حکومت کند و همه آنچه غیر از خودش است را نفی کند و نباید تن به حکومت ملی، حکومت مردم و انتخابات آزاد دهد. نتیجه این نوع تفکر و انسداد، انقلابی بود که اتفاق افتاد و منجر به سقوط حکومت پهلوی شد.


وی با اشاره به میزان پختگی سیاسی در انقلاب اسلامی گفت: بنده خودم جزو افرادی بودم که از سال 42 فعالیت سیاسی می‌کردم و از سال‌های 45 تا 54 هم در نجف در خدمت امام و درس ایشان و تعدادی دیگر از مراجع بودم. در دوره بازگشتم نیز در حوزه‌ای که زندگی می‌کردم در بسیج مردم فعالیت کردم. در حوزه‌ای که من عمل کردم ضایعه‌ای پیدا نشد. در مجلس اول بنده به عنوان نماینده مردم یکی از حوزه‌های خراسان به مجلس آمدم. آشوب‌هایی در مملکت بود نیروهای غیرقابل مهار مسلح پرطمع و عطشناکی در کشور وجود داشت که جز به گرفتن قدرت و تصاحب همه قدرت قانع نبودند. طبیعتا در اول انقلاب مشکلات فراوانی برای کشور وجود داشت. از طرفی زمامداران کشور بودند که سابقه حکومت‌داری نداشتند، از طرف دیگر گروه‌های مسلح و حریصی بودند که جز به تصاحب همه قدرت بسنده نمی‌کردند و در حال زمینه‌سازی جنگ داخلی بودند. سرانجام جنگ عراق علیه ایران آغاز شد و در شرایط جنگ با وجود آنکه مشکلات بسیار زیادی به وجود آمد، ملت با هر شیوه و مقدماتی که فعلا جای تشریح و توضیح آن نیست توانست بر این گروه‌ها غلبه کند. پس از پایان جنگ نیز، ضعف‌ها و قوت‌‌هایی در حرکت و ادامه انقلاب اسلامی وجود داشت.


مبنای قانون اساسی و تفکر امام(ره)، حاکمیت ملی است


وی در ادامه اظهار کرد: امام در پاسخ به نامه آقای ناطق نوری، در پاسخ به سؤالی راجع به 99 نفری که در مجلس با مصلحت‌اندیشی امام مخالفت می‌کنند، در شهریور 67 فرمود: «در جمهوری اسلامی جز در موارد نادری که اسلام و حیثیت نظام در خطر باشد آن هم با تشخیص موضوع از طرف کارشناسان دانا هیچ کس نمی تواند رأی خود را بر دیگری تحمیل کند و خدا آن روز را نیاورد.» و در پاسخ به نامه عده‌ای از نمایندگان می‌فرماید: «آنچه تا‌به‌حال انجام شده است در ارتباط با جنگ بوده است و من تصمیم دارم که امور در چارچوب قانون اساسی پیش برود و همه ما باید در راستای قانون اساسی عمل کنیم.» مبنای قانون اساسی و تفکر امام، حاکمیت ملی است. همانطور که در این دو پیام آخر ایشان نیز روشن است. بنابراین امام از اینکه مسئولان یک روز مردم را فراموش و انتخابات را مخدوش کنند و شرایطی به وجود آورند که مردم مأیوس شوند و حاکمیت ملی تضعیف شود یا از بین برود هشدار می دهند و این هشدار، هشدار به‌حقی است. امام با صراحت می‌گوید «ملت ما صلاحیت انتخاب را دارد و هیچ‌کس قیم مردم نیست و مردم قیم لازم ندارند. انتخابات باید آزاد باشد و مردم آزاد انتخاب کنند و هر کسی را که انتخاب کردند زمام و مسئولیت اداره کشور را برعهده خواهد گرفت.» تحذیر امام دقیقا از این است که حاکمیت مردم، انتخاب‌ آزاد و احساس مسئولیت آنان در اداره کشور از بین برود و بعضی به عناوین مختلف صحنه را از دست ملت بگیرند. امام در جایی می‌گوید: «شنیده‌ام که بعضی در دانشگاه رفته‌اند و گفته‌اند که انتخابات کار سیاسی است و کار سیاسی کار مجتهدین است.» که ایشان می‌فرمایند «این توطئه است. توطئه‌ای است که می‌خواهند مجتهدین را با دست همین مردم از بین ببرند. این معنا ندارد که 500 نفر از ملایان، کشور را اداره کنند و انتخابات برگزار کنند و بقیه ملت سراغ کارشان بروند.» عین عبارات امام را بکار می‌برم. امام از کنار زدن ملت و از مخدوش شدن انتخابات و از اینکه کسانی انتخابات را به شکلی به دست گیرند که مردم احساس کنند بیکارند، ملت و مسئولان را تحذیر می‌دهد. اصرار و پافشاری امام این است که ملت خود انتخاب کند و منتخب ملت همان کسی است که حق حاکمیت دارد.


فرزندان راستین انقلاب معتقد به مردم‌سالاری هستند


انصاری‌راد در پایان با اشاره به خصوصیت‌ فرزندان انقلاب گفت: فرزندان راستین انقلاب کسانی هستند که معتقد به مردم‌سالاری هستند و انتخابات را به معنای واقعی قبول داشته و باور دارند که مسئولان تنها از طریق صندوق رای انتخاب می شوند. اینها فرزندان واقعی جمهوری اسلامی، امام و از وارثان به‌حق این نظام هستند. کسانی که به هر شکلی از صندوق رأی، آرای مردم و انتخاب آنان می‌ترسند و بکاربردن واژه جمهوری را شرک می‌دانند و اعتباری برای رای مردم قائل نیستند می‌گویند «اگر مردم آدم بد می‌خواهند خب عقل ندارند و اگر آدم خوب می‌خواهند ما برایشان معین می‌کنیم»؛ این‌ها خارج از دایره نظام جمهوری اسلامی هستند.


گفت‌وگو از سعید گیتی‌آرا


انتهای پیام/

ارسال نظر