استاد پژوهشگاه بینالمللی زلزلهشناسی: حادثه پلاسکو، پیامد مسئولیتگریزی ماست
به گزارش گروه رسانه های دیگر خبرگزاری آنا، روزنامه شرق نوشت: برای بررسی بهتر این پدیده و یافتن راهکاری برای پیشگیری از تکرار چنین حوادثی، با دکتر «فریبرز ناطقیالهی»، استاد پژوهشگاه بینالمللی زلزلهشناسی و مهندسی زلزله، بنیانگذار مقاومسازی و مدیریت بحران زلزله و از اعضای کمیته تدوین آییننامه زلزله در ایران، همکلام شدیم.
حوادث بسیاری مانند زلزله و آتشسوزی، شهر ما، بناها و ساختمانهای آن را تهدید میکند. برای مقابله با چنین حوادثی چه میتوان کرد؟
یکی از بهترین راهکارها بررسی و شناخت دقیق و کامل این تهدیدات و درنهایت تنظیم دستورالعملها و آییننامههایی برای طراحی دقیق، درست و اصولی ساختمانها و همچنین اجرای این طرحها براساس این ضوابط است تا آنکه چنین حوادثی، پیامدهای ناگواری برای ما به بار نیاورد. خوشبختانه هماکنون آییننامه بسیار جامع و کاملی در این زمینه در کشور ما وجود دارد. این آییننامه براساس تجربههای بینالمللی تنظیم شده و بسیار کامل است و اگر ما به این آییننامه اهمیت دهیم یعنی همه موارد آن را رعایت کنیم، میتوان گفت تقریبا تضمینکننده امنیت ساختمانهای ما در زمان حوادثی مانند زلزله و آتشسوزی خواهد بود.
پس چرا در عمل ساختمانهای ما اینقدر آسیبپذیر است؟
زیرا ما این آییننامهها را فقط روی کاغذ داریم، ولی در عمل چندان به آن اهمیت نمیدهیم یعنی به موارد مندرج در این آییننامه عمل نمیکنیم. برای مثال، سازندگان بنا برای آنکه از مصالح کمتری استفاده کنند یا برای کاهش هزینههای ساخت، این قوانین را نادیده میگیرند. نتیجه اینکه ساختمان در حوادثی مانند زلزله یا آتشسوزی آسیبپذیر میشود.
چه نهاد یا سازمانی باید بر کار سازندگان ساختمانها و بناها نظارت کند و تخطی آنان از قانون را دریابد و در صورت لزوم به آنها تذکر دهد یا با آنان برخورد کند؟
نظارت بر کار ساختوساز، با توجه به اهمیت موضوع، شامل چندین مرحله است. در اولین مرحله خود مهندس طراح باید همه موارد را در طراحی ساختمانها و بناها رعایت کند، در مرحله بعد هم نظاممهندسی بر این نقشهها نظارت میکند. علاوه بر اینها، شهرداری هم باید سیستمی داشته باشد که بتواند بر همه نقشههای ورودی نظارت کند، چهبسا مهندسی اشتباه کرده، یا در محاسباتش ضعفی وجود داشته باشد. پس اینگونه نباشد کسی زیر نقشهای را امضا کرد و به شهرداری تحویل داد، لازمالاجرا تلقی شود. متأسفانه شهرداری به سازه چندان توجهی ندارد و بیشتر روی معماری ساختمان توجه میکند. متأسفانه هماکنون همه هموغم شهرداری در این است که معماری ساختمان چگونه باشد و هیچ نظارت عملی روی طراحی سازه و تیر و ستون و کف بنا انجام نمیشود. حتی وقتی به شهرداری اعلام میکنیم یک ساختمان خاص در وضعیت نامطمئنی است، میگوید به من مربوط نیست، این ساختمان مشاوری دارد که مسئولیت این موارد، بر عهده مشاور ساختمان است. بارها اتفاق افتاده که خود من ساختمانی را ملاحظه کردم و به شهردار منطقه هم گزارش دادم، ولی آنها در پاسخ گفتند این موضوع در حیطه فعالیتها و وظایف ما نیست، این ساختمان، مهندسان و مشاورانی دارد که کار نظارت بر طراحی و ساختوساز این بنا بر عهده آنهاست. این افراد زیر نقشه را امضا کرده و همه مسئولیتهای آن نیز بر عهده این افراد است. اکنون که حادثه تأسفبار آتشسوزی و تخریب پلاسکو روی داده است، هم مالک و هم بهرهبرداران آن ساختمان، هزینه دادهاند، هم هزینه جانی و هم خسارتهای مالی و اقتصادی. به بیان دیگر، کل کشور در این ماجرا متضرر شده است. اکنون چگونه میتوان با پیامدهای این خسارتهای سنگین جانی و مالی مقابله کرد؟ این حادثه، پیامد این طرز فکر است که میگوید چون آن مهندس زیر نقشه را امضا کرده است، برای ما کفایت میکند.
در آتشسوزیها چه اتفاقی روی میدهد که درنهایت باعث میشود ساختمان پایداری و مقاومتش را از دست دهد و فروبریزد؟
ابتدا در نظر داشته باشید آتش در ساختمانهای مختلف، به گونههای مختلف عمل میکند. عملکرد ساختمانهای اسکلت فلزی و بتونی در آتشسوزی با یکدیگر تا حدودی متفاوت است. فولاد در برابر حرارت و گرما تا حدود زیادی حساس است و سریع مقاومتش را از دست میدهد و وقتی مقاومتش را از دست داد، ستونها دیگر مثل حالت عادی، پایداری ندارند و کمکم کج میشوند. در این حالت، اتصالات هم کمکم میشکند. وقتی که اتصالات شکست، طبقات روی هم میریزد و پدیدهای مانند انفجار را پدید میآورد. درنهایت هم همه ساختمان منهدم میشود و از بین میرود.
در فیلمهایی که از این حادثه منتشر شده است، این گونه دیده میشود که طبقههای بالا در حال آتشسوزی است، اما در چند طبقه پایینتر انفجاری روی داده است.
این چیزی است که ناظر از بیرون میبیند، اما پدیده دیگری درون ساختمان روی میدهد. ممکن است بخشهایی از درون ساختمان به دلایلی فروریخته باشد. برای مثال، اتصالاتی که کف را به چهار ستون نگه داشته است، بنا بر دلایلی، ضعیف بوده و در اثر حرارت، اتصالات یا جوشها، ذوب شده یا استحکامش را از دست داده است و درنتیجه کف یک طبقه روی طبقههای زیری سقوط کرد و در آنجا اثرش را نشان داده است. پس نباید نتیجه گرفت انفجاری درون ساختمان روی داده است، بلکه گردوغباری که از پنجرها به بیرون پرتاب میشود، نتیجه همان ضربات واردشده در اثر سقوط یک طبقه روی طبقه دیگر است.
یکی از مواردی که در این حادثه بسیار به آن پرداختهاند، شیوه مقابله با آتشسوزی بود. گفته میشود آتش از حوالی هشت صبح آغاز شد و آتشنشانها چندین ساعت درون ساختمان و مشغول اطفای حریق ساختمان در حال سوختن بودند.
متأسفانه این یکی از اشتباهات در عملیات آتشنشانی بود. اکنون ما میدانیم مقاومت فولاد در برابر حرارت چگونه است. میدانیم با افزایش دما از مقاومت فولاد کاسته میشود و با گذشت زمان هم این اثر شدیدتر میشود. فرماندهان عملیات آتشنشانی هم میدانند چه ساختمان ما بتونی باشد و چه فولادی، تا مدتزمان مشخصی میتواند در برابر آتشسوزی مقاومت کند و پس از آن فرومیریزد، پس با توجه به این موضوع، اگر این مدتزمان سپری شده است، آتشنشانان گرامی و جانبرکف، باید ساختمان را تخلیه کنند، چه آتش خاموش شده باشد و چه آتش همچنان ادامه داشته باشد. من مصاحبهای را با یکی از این آتشنشانان فداکار خواندم که میگفت زمانی که ما وارد ساختمان شدیم، دیدیم دو طبقه فروریخت. برای من جای سؤال است اگر دیدند دو طبقه از ساختمان ریخته است، چرا اجازه دادند این تعداد از آتشنشانان یا دیگر افراد شاغل در این ساختمان، همچنان در این مکان خطرناک حضور داشته باشند. در این حالت، باید عملیات اطفای حریق را ناتمام رها میکردند. متأسفانه ما در این حادثه تعدادی از آتشنشانان باغیرت و کاسبان زحمتکش را از دست دادیم. آتشنشانهای ما هم فدارکارند و هم متخصص و آموزشدیده و باتجربه. این افراد باتجربه، زمانی که دیدند حرارت بالا رفته و مدتزمان زیادی از شروع آتشسوزی گذشته است، باید این مکان خطرناک را ترک میکردند. من شب گذشته در جایی خواندم در یک مورد مشابه در کشوری دیگر، بعد از اینکه ساختمان یک ساعت در آتش میسوخت، فرمانده عملیات آتشنشانی دستور داد همه آتشنشانها ساختمان را ترک کنند. در این مورد هم زمانی که آتشنشانهای فداکار ما دیدند پس از زمان تعیینشده، آتش مهار نشده است و ساختمان به سمت فروریزی میرود، باید ساختمان را ترک میکردند نه اینکه چندین ساعت در ساختمانی در حال آتشسوزی بمانند. به بیان دیگر، فروریزی ساختمان پس از چندین ساعت آتشسوزی مداوم و در دمای زیاد، حتمی است.
یکی از توجیهاتی که در زمینه تخریب این ساختمان مطرح شد، پدیده «خستگی فلز» بود. به نظر شما آیا این پدید میتواند موجب تخریب یک ساختمان شود؟
البته پدیده خستگی فلز هم یکی از پارامترهایی است که در این زمینه مطرح میشود، ولی در نظر داشته باشید برای چنین ساختمانهایی، عامل چندان تأثیرگذاری نیست. مکانیسم شکست و فروریزش یک ساختمان در اثر آتشسوزی کاملا مشخص است. حرارت، کاهش مقاومت ساختمان را در پی دارد که موجب فروریزش میشود. پس دراینمیان، خستگی نقش خاصی ندارد. اثر خستگی در این ساختمانها آنقدر ناچیز است که میتوان گفت غیرقابل محاسبه و ارزشگذاری است. عامل اصلی و اساسی در اینجا، همان پدیده آتشسوزی بود که باعث شد مقاومت ساختمان از بین برود. این موضوع را در همه متون علمی معتبر هم نوشتهاند و برای همه متخصصان شناختهشده است.
بسیاری از مسئولان با اشاره به قدمت ٥٠ساله این ساختمان، تأکید میکردند این ساختمان فرسوده بود و طبیعی است ریزش کرده است. آیا این توجیه پذیرفتنی است؟
هماکنون در دنیا ساختمانهایی وجود دارد که عمرشان به چند صد سال میرسد، پس قدمت یک ساختمان بهتنهایی دلیل فروریختن آن نیست. البته قدمت ساختمان از جنبه دیگر موجب تخریب شد؛ از این جنبه که سیستمهای اطفای حریق کارآمدی نداشته است که میشد آنها را هم نصب و تعبیه کرد. ولی قدمت بهتنهایی موجب تخریب نشد چون بسیاری از ساختمانهای با قدمت مشابه، همچنان سرپا هستند. در نظر داشته باشید فولاد در اثر قدمت، استحکام خود را از دست نمیدهد. چنین ساختمانهایی را فقط نیرویهای خارقالعادهای مانند زلزله یا همین آتشسوزی میتواند از پای درآورد، ولی وضعیت عادی نمیتوانست موجب تخریب آن شود. من قاطعانه میگویم وضعیت ایمنی بسیاری از ساختمانهای تهران و شهرستانها به همین صورت است و برای ایمنی آنها باید فکر اساسی کرد. باز هم باید تأکید کرد نباید اجازه میدادند از راهروهای این ساختمان به عنوان انبار پارچه استفاده کنند. پس عوامل جانبی مانند طرز استفاده از ساختمان هم در تخریب آن تأثیرگذار بوده، ولی درهرصورت، عامل اصلی همان آتشسوزی بوده است که باید جلوی آن را میگرفتند.
به موضوع ایمنی ساختمان اشاره کردید. مسئولان هم گفتند ما بارها اخطار دادیم. یک بار گفتند ١٣ بار، یکبار گفتند ١٧ بار یک جایی هم گفتند ٣٧ بار اخطار دادیم.
به نظر من، اخطار اگر اخطار واقعی باشد، باید در همان یکبار کارآمد و تأثیرگذار باشد. اگر کسی به اخطار مرتبه اول توجه نکرد، باید در مرحله بعد به اقدام قانونی و عملی روی آورد، در غیراینصورت، دیگرانی هم که میگویند اخطار دادیم، مقصرند. یعنی چه که ٣٣ بار اخطار دادیم؟ یکبار اخطار میدهند و در مراحل بعدی اقدام عملی میکنند. این کاری است که در همهجای دنیا میکنند. اینکه میگویند ٣٣ بار اخطار دادیم، بدترین دفاع از کارشان است. خود ٣٣ بار اخطاردادن فاجعه است و امیدواریم در موارد بعدی، علاوه بر اخطار، اقدام عملی هم صورت گیرد.
ولی مسئولان شهرداری میگویند ما وظیفه داریم موارد ناایمن را شناسایی کنیم و تذکر و اخطار دهیم که همین کار را هم کردیم، اما به شکل قانونی نمیتوانیم با آن برخورد کنیم.
این توجیه پذیرفتنی نیست زیرا همه ما میبینیم هر واحد صنفی را که تخلف کرده است، پلمب و با بلوکهای سیمانی بزرگ، راه دسترسی به آن را مسدود میکنند. درضمن اگر واقعا مشکل در قانون است، با تصویب قانونهای مؤثر و کارآمد، مشکل نقص قانون را حل کنند تا بتوانند طبق قانون، با کسانی که ایمنی را رعایت نمیکنند، برخورد کنند.
آتشسوزی از یک واحد شروع و بعد گسترده شد. برخی گفتند اگر هر واحد تولیدی مستقر در این ساختمان، تجهیزات اولیه مقابله با آتش مثل کپسول آتشنشانی را داشت، این فاجعه رخ نمیداد.
بله، اگر هر واحد تولیدی دستکم یک کپسول آتشنشانی را داشت، میتوانست در همان لحظههای اولیه شکلگیری آتش با آن مقابله کند و اجازه ندهند آتش گسترده شود، ولی باز هم در نظر داشته باشید کپسول آتشنشانی، حداقل است و اگر میخواهیم ایمنی در سطح بالایی باشد، باید در ساختمانهای بلندمرتبه بهویژه در ساختمانهایی که در آنها اجناس آتشگیر مانند پارچه انبار میشود، به موضوع ایمنی به شکل اصولی و اساسی توجه شود. برای مثال، ممکن است آتشسوزی شبهنگام رخ دهد که کسی در مغازه یا تولیدی خودش حضور نداشته باشد که بتواند از کپسولهایشان استفاده کند. پس در گام اول همه واحدها باید ملزم شوند که کپسول آتشنشانی داشته باشند و در گام بعد هم باید تجهیزات ایمنی و بهویژه هشداردهنده را در کل ساختمان نصب کرد. تجهیزات ایمنی و هشداردهنده، بخشی از الزامات هر ساختمانی است و باید همه ساختمانها، چنین تجهیزاتی را داشته باشند. امروزه با توجه به پیشرفت فناوری، انواع سنسورها یا حسگرهای حرارتی، حساس به دود، هشدار سریع و اطفای حریق و موارد دیگری مانند آن در بازار وجود دارد که میتوان با تهیه و نصب آنها از وقوع حادثه پیشگیری کرد. در شهری که چندین میلیون نفر در آن زندگی میکنند و چندین ساختمان به این وضعیت دارد، لازم بود از سالها پیش، قوانین و دستورالعملهای جامعی در این زمینهها تصویب میشد تا شاهد این حادثه نباشیم.
با توجه به ابعاد بسیار بزرگ این حادثه، اکنون ذهنها آماده است از وقوع حوادث مشابه جلوگیری کند. پیشنهادهای شما برای تکرارنشدن چنین حادثههایی چیست؟
ما حدود ٣٠ سال است که پس از وقوع زلزله رودبار و منجیل، مرتب هشدار میدهیم و از همگان میخواهیم به موارد ایمنی شهر و خانه و محل کاروکسب خود دقت کنند، من امروز چیز تازهای ندارم که به گفتههای پیشین خود اضافه کنم. همه این موارد، با ذکر جزئیات تشریح شده و همه آنها هم به شکل مکتوب موجود است، پس لازم نیست چیز تازهای گفته شود، بلکه لازم است به گفتههای قبلی عمل کنیم. شما در نظر داشته باشید تخریب یک ساختمان این بلا را سر ما آورد، وقوع یک زلزله و تخریب هزاران ساختمان، چه پیامدهای مهارناپذیری دارد؟ یکی از بهترین راهکارها برای تقلیل فجایع این است که شهر تهران دیگر بیشتر از این توسعه پیدا نکند. به بیان دیگر، جلوی ساختوسازهای بیرویه را بگیریم و اجازه ندهیم هر روز ساختمانهای بلند و برجهای بزرگی در این شهر سر برآورند چون این شهر ظرفیت این همه انسان را ندارد و مدیریت آن در وضعیت کنونی هم بسیار دشوار است. در مورد دیگر موارد ایمنی نیز من و دیگر همکارانم بارها درباره آن توضیح دادیم و مکتوب آن هم در نشریات موجود است و بهتر است مسئولان به این توصیهها مراجعه کنند.
انتهای پیام/