پیوست فرهنگی اجتماعی کسبوکارهای نوین تدبیر و تدارک یابد
متن یادداشت پرویز کرمی به این شرح است:
هر کاری که «خیر عام» نداشته باشد، نمیگیرد و دوام نمییابد. بالاخره هر شغل و حرفه و کسبوکاری، منافعی دارد و مضاری. مشاغل مثل آتشند؛ نوری دارند و دودی. هر کارخانهای که تاسیس کنیم علیرغم همه فوایدش، ضررهایی هم دارد. دود تولید میکند و هوا را خراب میکند. حتی اگر سایدافکتهای محیط زیستی نداشته باشند، باز هم بیضرر نیستند. همین که یک نفر یا یک گروه سود میبرند، میتواند معنیاش این باشد که یک نفر یا یک عده دارند ضرر میکنند. به قول معروف پولی را که یک خوشبخت در خیابان پیدا میکند، حتما باید بدبختی جلوتر گمش کرده باشد.
برای همین هم هست که پیشرفت کشورهای شمال مقارن پسرفت کشورهای جنوب است. برای همین است که به موازات رشد ترقی جهان اول، جهان سوم ویران میشود و منابعش را از دست میدهد. بنابراین خیرخواهان عالم فکر کردهاند، اندیشههایشان را روی هم ریختهاند تا هر چقدر بتوانند سود یک گروه را از پی زیان گروه دیگر تعریف نکنند. حقیقت این است که جهان آنقدر منابع دارد، در دنیا آنقدر ثروت ریخته است که منحصرش به یک کشور و یک دسته نکنیم. خوب که در کار و بار جهان دقت کنیم، میبینیم که منابع به همه میرسد و همه میتوانند سود ببرند و هیچ نیازی نیست که یکعده قربانی شوند و زیر بار فقر له شوند.
سنگبنای توسعه را در قرن هجده و نوزده، حتی جلوتر، کج گذاشتند و چنین تلقی شد که آبادانی انگلیس در گرو ویرانی هندوستان است و شکم فرانسه وقتی پر میشود که شکم آفریقاییها خالی شود. اما این تلقی تا حد زیادی دورهاش سپری شده و نسل جدید را عقیده بر خیر عام است و دانشمندان دنبال راهی میگردند تا از قبل سودی که میبرند، به دیگران هم خیر برسانند و نگذارند که برای بالا رفتن کاخ تمدن، کوخهای فقرا ویران شود. دنیای امروز در پی پایهریزی اقتصادی است که نفعش به همه برسد و هرکسی که زحمتی میکشد بتواند بر سر سفره منافع بنشیند و سهم ببرد. در واقع اندیشمندان امروز دارند برمیگردند به شیوههای کهنی که از قبل آموزه انبیا در جهان پیاده شده بود.
جهان مدرن خواست ساز دیگری را کوک کند، اما دنیای پس از مدرن دنبال شیوههای نو و راههای بهتر است. یکی از این راهها همین چیزی است که به آن اقتصاد و دانشبنیان میگوییم. به لحاظ جامعهشناسی هم، صاحبان مشاغل و حرف متعهدند که به جامعهاشان خیر برسانند و بقیه را نیز منتفع کنند. اگر مردم جهان خود را شریک «منافع» دنیا ندانند، کمکی به رشد آنها نمیکنند. چیزی که مهم است، خیر عام است؛ همان چیزی که سنت دینی مذهبی ما روی آن تاکید موکد داشته است. مثال بزنم. شما میآیید سیستم نوین کسبوکار اینترنتی و تجارت الکترونیک در انواع و اشکال آن راه میاندازید. با استفاده بهجا از تکنولوژی سیستمی طراحی میکنید که هرکس با پرداخت هزینههای مناسب بتواند بدون جابهجایی در شهر خرید کند و یا کار و امورات خود را رفع و رجوع کند. در واقع شما به خاطر برآورده کردن نیاز مردم، کاسبی میکنید و پول درمیآورید، اما به همین میزان باید برای جامعه نیز خرج و هزینه کنید و بخشی از درآمدتان را صرف خوبی جامعه کنید. خوشی چیزی است که دنیا به ما میدهد. لذتها و منفعتها از جمله خوشیهاییاند، اما خوبی چیزی است که ما به دنیا میدهیم.
ما با صداقت و خیرخواهی و کمک به دیگران و اخلاقی زیستن، خوبی به جامعه میدهیم و معادل آن خوشیهای مشروع از جامعه میگیریم. هر چقدر این خوبیها و خوشیها با هم متناسبتر باشند، جامعه متعادلتر است و هر چقدر که بیتناسبتر باشند، جامعه هم نامتعادلتر است. چیزی که تا آلان اتفاق افتاده این است که همه دنبال خوشی بودهاند و هزینهای برای خوبی نکردهاند، اما باید بین خوبی و خوشی بالانس برقرار کرد. لذا هرکسی که منفعت بیشتری میبرد، متعهد است که به جامعه نیز خیر برساند. این خیر البته در نهایت تبدیل به خوشی میشود و به صاحب منفعت برمیگردد. وقتی اهالی جامعه بفهمند که فلان صاحب کارخانه یا بهمان صاحب شرکت و کسبوکار خیر عام دارد، طبیعی است که به او به چشم دوست مینگرند و در حفظ منافعش میکوشند. جز این باشد، همان نسبت مردم فرودست و سرمایهدار برقرار میشود. یعنی فرودستان از هر فرصتی برای ضربه زدن به سرمایهدار استفاده میکنند.
اما تناسب این خوبی و خوشی احتیاج به ساز و کارهای نوین دارد. با سیستمهای قرن نوزدهمی و کهنه و فرسوده نمیشود بین جامعه و کارآفرین تناسب معقول و منطقی برقرار کرد. مثلا در دنیای امروز قوانینی تصویب کردهاند تا صاحبان مشاغل به فرهنگ و هنر خدمت کنند، برای کارهای فرهنگی و هنری هزینه کنند، در ازایش از مالیات و عوارض معاف شوند. یعنی سیاستی تشویقی برای ورود سرمایه به بازار فرهنگ و هنر. عین این کار را در مسائل اجتماعی هم به اجرا درآوردهاند. یعنی هر شرکت و هر سرمایهداری موظف است برای رفع آسیبهای اجتماعی فکر کند، برای کنترل و مهار اعتیاد هزینه کند و به عامه خیر برساند. امروز سرمایهداران نوین در عرصه آموزش عمومی در کاهش آسیبهای اجتماعی و در رفع بحرانهای اخلاقی حضوری جدی و مستمر دارند و به این طریق خوبی را نشر میدهند. در ازای این خوبی، خوشیهای زیادی را هم نصیب میبرند، اما مشکل اصلی در این میان ساز و کارهایی است که باید تغییر کنند و نگرشهایی است که باید نو شوند. هم آدمها باید نو شوند و دنیا را طور دیگری ببینند، هم قوانین باید با نگرشهای جدید تطبیق پیدا کنند. در کسبوکارهای نوآور سرعت رشد کیفی و کمی بالاست پس باید قوانین و دستورالعملهای بهروز و روزآمد پابهپای این نوآوریها باشد. سیستم بروکراسی، سیستم بانکی، قوانین، ادارات و از همه مهمتر تلقی عمومی و صاحبان حرف باید به این سمت متمایل شود که خیر عام جای «مضار گروهی» را بگیرد. و برای این کار باید پیوست فرهنگی اجتماعی کسبوکارهای نوین تدبیر و تدارک شود.
*دبیر ستاد توسعه فرهنگ علم، فناوری و اقتصاد دانشبنیان
انتهای پیام/