ساکسیفونیست فرانسوی: هرکاری دوست دارید در موسیقی انجام بدهید/ ایران کشور متفاوتی است
به گزارش خبرنگار فرهنگی آنا، اجرا تمام میشود و از فرط تشویق برخی از حضار کیفور در سالن دوباره بازمیگردد و بند ساکسیفونش را دور گردنش میاندازند و با هربار دمیدن در سازش چراغ توی دهنه سازِ مثل چراغقوه ته استیج روشن میشود. اجرا تمام میشود و همراه یکیدو نفر از دوستان و مسئولان برگزاری که میخواهند سریعا به فرودگاه برسانندش، راهی پشت استیج میشود. بالاخره بیرون میآید و دقایقی کوتاه تا برسیم به ماشینی که منتظرش است و میخواهد یکراست برساندش به هواپیمای فرانسه، همصحبت میشویم.
* برای لحظاتی سعی داشتی به موسیقی شرق نزدیک شوی؛ موسیقیای که به گوش مخاطبانت در ایران شاید آشناتر باشد و بتوانند با کارت ارتباط برقرار کنند...
تا حدودی با موسیقی ایران و ساز ایرانی آشنایی دارم. من سازهایی چون تنبک و تار را میشناسم و از شنیدنشان لذت میبرم. راستش الان که فکر میکنم، میبیننم موسیقی ایران را خیلی خیلی دوست دارم.
* هدفت از درآمیختن صداهای الکترونیک و متفاوت همراه با ساکسیفون که به نظر ساز متفاوتی از فضای الکترونیک است، چه بود؟
من فکر میکنم میشود، همه موزیکها را با هم میکس کرد و از نتیجهاش لذت برد. راستش معتقدم شما میتوانید در هنر و به خصوص موسیقی هر کاری که دوست دارید، انجام بدهید و این مسئله در موسیقی من هم وجود دارد.
* ردپای سبکهای مختلف و موسیقیهای مختلف در کارت پیدا بود؛ جز، بلوز، کانتری... خودت در این مورد بگو...
خب؛ ایده موسیقیام هم از موسیقی کشورهایی مثل اتیوپی، برزیل، هند و میکس سبکهایی چون متال، جز، کلاسیک و سبکهای دیگر است. عاشق بلوریا جز یا کانتری هستم و در واقع موزیک من میکس تمام تجربههای موسیقاییای است که با آنها مواجه شدهام و تا به حال شنیدهام.
* فکر میکنی در چه سبکی جای میگیرد؟
فکر میکنم سبکی که کار میکنم به نوعی در دنیا طرفدار دارد و در نوع خودش به یک اصل تبدیل شده و میتواند در آینده به سبک تبدیل شود
* موسیقی تلفیقی؟
راستش نه! چون کاری که انجام میدهم، متفاوتتر است و من میخواستم با استفاده از ساکسیفون و موسیقی الکترونیک و همچنین صداهایی شبیه صدای گیتار الکتریک نوع جدیدی از میکس موسیقی را ارائه کنم؛ از سیستم و دستگاههایی که استفاده میکنم و تمام کارها را به تنهایی انجام میدهم.
* چند سال است، ساز میزنی؟
7 سال ساکسیفون میزنم و در این کار هستم.
* درمورد تصاویری که روی پردهها نمایش داده میشد و تلاش میکرد همراه با موسیقیات به تخیل مخاطب کمک کند و یا حتی به فضاسازی؛ صحبت کن و اینکه آیا این تصاویر ارتباطی با ایران و فرهنگ شرق داشت؟
ایده تمام این تصاوری مربوط به دوستم است که اتفاقا در سفر به ایران مرا همراهی کرده است. او کارگردان است. ویدیو و تصاویری که در اجرا دیدید، ربطی به ایران و فرهنگش نداشت. هیچی هیچی هیچی...!
* و نظرت درمورد ایران بدون تعارف...
راستش اینجا، کشور متفاوتی است و مطمئنم من باز هم برای اجرا به ایران برمیگردم.
* گیوم پره قبل از سوار شدن باز هم از جملهای که ناخودآگاه به کار برده بودم، استفاده کرد:
هیچی هیچی هیچی... (میخندد).
انتهای پیام/