سایه آیتالله بر سر برجام
گروه بینالملل خبرگزاری آنا؛ سمیرا امیرچخماقی: شخصیت اثرگذار آیتالله هاشمی رفسنجانی تنها در امور داخلی نبود که نمود داشت، بلکه او به دلیل مقبولیت منطقهای و جایگاه برجستهای که در میان مدیران ارشد نظام جمهوری اسلامی داشت، در برهههای مختلف کشور در رویدادها و مذاکرات مهم خارجی نقشی جدی داشته است. پذیرش قطعنامه 598 تا رایزنیهایی که در دوران ریاست جمهوریاش با عربستان انجام شد، تنها دو نمونه برجسته از اثرگذاریهای هاشمی رفسنجانی در موضوعات خارجی هستند.
در همین راستا آیتالله هاشمی در حل بحران هستهای به عنوان مهمترین موضوع سیاست خارجی کشورمان در دو دهه اخیر که سرانجام به توافق جامع مشترک (برجام) منجر شد، تاثیر داشت. او البته در شکلگیری برنامه هستهای در ایران بعد از انقلاب نیز نقش ویژهای ایفا کرد.
او در این باره در مصاحبهای که اردیبهشت ماه 1395 با پـایگاه خبـری علمنـا داشت، میگوید: «برای تولید آب سنگین که ماده باارزشی است و آمریکا قصد خرید آن را از ما دارد، اواخر دوره ریاستجمهوری بنده، سه نفر از محققان کشور، به کمک یک مشاور خصوصی روس، طرح آن را آماده نموده و برای من آورده بودند. به نظرم رسید که شاید این طرح بعد از تمام شدن دوره ریاستجمهوری من روی کاغذ باقی بماند، بنابراین بدون تشریفات و به سرعت، 25 میلیون دلار به این طرح در سازمان انرژی اتمی اختصاص دادم و بعد از چند سال این طرح به نتیجه رسید.»
حمایت از مهمترین برنامه دولت روحانی
آیتالله هاشمی رفسنجانی یکی از حامیان اصلی حسن روحانی در انتخابات سال 1392 بود و بسیاری حمایت او را عامل اصلی پیروزی روحانی در انتخابات میدانند. این حمایت تنها به عرصه انتخابات محدود نماند؛ بلکه سردار سازندگی کمر همت بسته بود تا دولت روحانی را در مهمترین برنامه کاریاش یعنی دستیابی و سپس پیشبرد توافق هستهای یاری کند.
حقیقت رایزنیهای داخلی پشت پرده مذاکرات هستهای ایران را باید در اسناد تاریخی که شاید سالهای آینده منتشر شود، جستوجو کرد، اما در میان اظهار نظرهای آیتالله در مقاطع مختلف از آغاز مذاکرات در سال 1392 تا به ثمر رسیدن آن و حصول توافق و حتی در یک سال بعد از اجرای برجام، میتوان به گوشهای از حمایتهای سرسختانه او از تیم مذاکراه کننده هستهای و اقدامات صورت گرفته در این مسیر پی برد.
آیتالله هاشمی رفسنجانی در 22 بهمن 1393 زمانی که ایرانیها در بحبوحه مذاکرات بودند، در پاسخ به سوال خبرنگار واحد مرکزی خبر در این باره که ایرانیها با دست بسته پشت میز مذاکره نشستهاند میگوید: «این حرف غربیها نهایت بیعقلی است. چرا دستانمان بسته باشد؟ درحالی که با اختیارخودمان وارد مذاکره شدیم و با تأیید رهبری ادامه میدهیم. خواستههای مشخصی داریم و میخواهیم حق خودمان را در استفاده صلحآمیز از مجموعه صنایع هستهای داشته باشیم.»
برای دولتهای اروپایی که همچنان اعتقاد داشتند، هاشمی رفسنجانی در ساختار سیاسی ایران، مهره متنفذی است و به همین دلیل، حتی سالها پس از اتمام ریاست جمهوری او، سعی میکردند در سفر به تهران با او نیز دیدار کنند، این گفتهها پیامی روشن بود از این که دولت جدید ایران به پشتوانه مردم و مسئولان ارشد پای میز مذاکره آمده و برای پیشبرد آن نیز اهداف و مطالبات مشخصی دارد.
به دلواپسان گفتم کارشان یک طنز تاریخی است
ایران در آذر ماه 1392 پس از توافق موقت در ژنو وارد گام بعدی مذاکرات برای رسیدن به توافق نهایی شد؛ زمانی که بسیاری از دلواپسان در داخل ایران توافق نکردن را بهتر از یک توافق بد میدانستند. هاشمی رفسنجانی در مصاحبهای با خبرگزاری مهر بیان کرد: «توافق بد این است که بخواهند بعضی از حقوق ما را نادیده بگیرند یا جلوگیری کنند. اگر این گونه باشد، بد است، منتها نسبی است... به نظرم حرف رهبری خیلی روشن است. این توافق خوب و بد را خود آنها میگویند. اول رژیم اشغالگر قدس و بعد آمریکاییها گفتند که اگر توافق نشود، از توافق بد بهتر است.»
او در اسفند ماه 1393 یعنی زمانی که بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل از هیچ تلاشی برای مقابله با توافق ایران دریغ نمی کرد و منتقدان تندرو داخلی نیز شدت مخالفتها با ادامه مذاکرات را دو چندان کرده بودند، در مصاحبه با روزنامه شرق میگوید: «به افرادی که این کارها را میکنند، نصیحت کردم که در یک مسأله به این مهمی مواظبت کنند و برداشت نشود که در ایران گروهی هستند که با اسرائیل هم صدا میشوند. نه دولت روی اینها حساب جدی باز میکند و نه دنیا. طبیعی است در جامعه مخالفانی هستند که اظهارنظر میکنند. از این جهت درباره دلواپسان گفتم که کارشان یک طنز تاریخی شده است...»
هاشمی رفسنجانی در همین زمان در مصاحبهای با روزنامه مردمسالاری به شرایط سخت دولت و فشارهای موجود اشاره میکند و میگوید: «اگر وضعمان طبیعی بود، الان توافق تقریباً در مراحل پایانی بود و همه چیز در مذاکرات بین طرفین حل شده بود. طرفین به لحاظ فنی مشکلی ندارند و تنها بحثهای سیاسی مانده است. منتهی دست آقای روحانی بسته است. حالا باید راهی پیدا کنیم که توافق حاصل شود.»
تماس تلفنی روحانی مجوز داشت
گفتوگوی تلفنی 20 دقیقهای روحانی و اوباما در مهر ماه 1392 که آغازی برای مذاکرات هستهای بود، انتقادهای تندی را متوجه رئیسجمهوری ایران کرد. منتقدان مدعی بودند روحانی از خطوط قرمز نظام و رهبری عبور کرده است اما بار دیگر پدر معنوی دولت اعتدال در وسط صحنه حاضر بود.
آیت الله در مصاحبه با روزنامه مردم سالاری به مجوز رهبری برای تماس تلفنی رئیسانجمهوری ایران و آمریکا اشاره کرده و گفته بود: «به هر حال رهبری اجازه دادند در زمینه هستهای - هرچه میخواهند - مذاکره کنند.» مضاف بر این که رئیسجمهوری چهارم اعتقاد راسخ داشت حل پرونده هستهای ایران بدون مذاکره مستقیم با آمریکا غیر ممکن است. نباید فراموش کرد که او شاید از معدود مقاماتی بود که وقتی صحبت از ترمیم روابط ایران و آمریکا به میان میآمد، سعی می کرد کاملا واقع بینانه به ماجرا بنگرد. با وجود این هاشمی اعتقاد داشت که او اختیاری در این خصوص ندارد و «در این راه»، «فقط میتواند کمک کند.»
به این ترتیب، هاشمی رفسنجانی با استفاده از ظرفیتهایش در داخل کشور، تلاش داشت تا فشارهای جناحهای تندرو علیه دولت را خنثی کند. این تلاشها آن جا اهمیت بیشتری پیدا میکرد که هاشمی رفسنجانی به عنوان رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام از حیث قانونی، صلاحیت ارائه مشورت در موضوع هستهای به مقام معظم رهبری را داشت. این صلاحیت، روحانی و تیم مذاکرهکننده را مطمئن کرده بود که در شرایط پیچیده داخلی، هاشمی میتواند گرهگشای کار آنها باشد.
پس بی دلیل نبود که او در اسفند ماه 1393 زمانی که خبرنگاری از او سوال کرد آخرین ملاقاتی که با رهبری داشتید، چه زمانی بوده است؟ آیت الله گفت: «یکی، دو هفته پیش بود. این بار به خاطر مسائل هستهای بود. خدمتشان رفتم که بگویم سختگیری نکنیم و الان شرایطی نیست که اینگونه باشد و میخواستم بیشتر توضیح دهم. صحبتهایم را کردم و ایشان گفت: دیروز آقای روحانی اینجا بود و راضی رفت.»
مقاماتی که تحریمها را نعمت خدا میدانستند
رئیس جمهوری اواخر دهه 60 و نیمه اول دهه 70 ایران از سرسختترین مدافعان مذاکرات در هر زمینهای بود و اعتقاد داشت کشوری که «استدلال و منطق» دارد نه از مذاکرات که حتی از «مشاجره سیاسی» هم نباید هراسی داشته باشد.
پس از صدور اعلامیه سوئیس در اسفند 93، موج جدیدی از انتقادها در راه بود. هاشمی صرافت این را پیشبینی داشت که ایرادگیری جدیدی از سوی منتقدان پدید خواهد آمد. به همین دلیل او این بار، با دست گذاشتن بر آثار هزینهزای تحریم، همه را متوجه کرد که اعلامیه سوئیس که سرآغاز توقف تحریمهای جدیدتر علیه ایران بود، میتواند تا چه اندازه فشارها از روی ایران را بردارد.
هاشمی اگرچه در مقطع کنونی بیان آثار تحریم در کشور را به مصلحت نمیدانست اما اشارات به این موضوع را روزنهای میدانست تا به همه یادآور شود توافق هستهای توانسته و میتواند چه خطراتی از سر کشور بگذراند. او در اردیبهشت 95 در حضور برخی تشکلهای دانشجویی میگوید: «متأسفانه بعضی از کسانی که قبلاً در مقام مسؤولان جمهوری اسلامی، تحریمها را نعمت خدا میدانستند، وقتی در در انتخابات نظر جامعه را دیدند، به جای اصلاح گفتار و رفتار خویش با کارشکنی سیاسی در کارهای دولت تلاش میکنند که تحریمها را برگردانند.» پس بیدلیل نبود که فرمانده سالهای جنگ تحمیلی در تیر ماه 94 پیروزی در مذاکرات را همچون پیروزی فتح خرمشهر و پیروزی پذیرش قطعنامه دانست که «کشورهای دنیا در آن مقطع علیرغم همه دشمنیها و حمایتهایی که از صدام میکردند، در بینالمللیترین سازمان جهان بر حق ایران صحه گذاشتند و تأکید کردند.»
او بارها و بارها تأکید کرد که آمریکا و غرب به توافق هستهای با ایران نیازمند هستند و میگفت «زمانیکه رئیسجمهوری آمریکا مخالفان توافق هستهای در این کشور را جنگطلب معرفی میکند و به اعراب خلیج فارس میگوید بودجه نظامی شما ده برابر بودجه ایران است، چرا ایرانهراسی میکنید؟ و در سرزمینهای اشغالی قدس نیز حتی نیروهای نظامی علیه نتانیاهو و دولتمردان دیگر این رژیم عنوان میکنند که این رژیم در حالت انزوای سیاسی در جهان است، نشانه دیگری از تحولات مثبت...است.»
اما با وجود این معتقد بود مشکلاتی را که اکنون دولت یازدهم دارد هیچ یک از دولت های پیشین و حتی خود او در دوران ریاستجمهوری نداشته اند. او در مصاحبه اش با روزنامه آرمان این طور بیان میکند که: «در هر سفری که هیأت مذاکره کننده میروند، دروغی علیهشان میبندند و ابراز دلواپسی میکنند. درست است که برای مصالح کشور نباید به حاشیه سازیها توجه کرد، ولی حداقل این است که روحیه تیم مذاکره کننده را بهجای حمایت، تشویق و استقبال خراب نکنند، متأسفانه این اقلیت پر سروصدا آدمهایی هستند که خودشان را انقلابی میدانند. این مشکلات را دولت روحانی دارد که من کمتر داشتم. نکته کاملاً مثبت دیگری که آن زمان داشتم این بود که با رهبری تقریباً در همه موضوعات همنظر بودیم.»
آیتالله هاشمی تنها چند روز پیش از یک ساله شدن اجرای برجام از دنیا رفت؛ او آن اندازه عمر نداشت که سالهای پس از برجام را ببیند و از عمق تأثیرات توافقی که همه جانبه از آن حمایت کرده بود مطلع شود. به هر حال آنهایی که برای دستیابی به این توافق تلاش زیادی داشتند بهتر میدانند که رئیس سابق مجمع تشخیص چگونه در پیدا و پنهان، پشت آنها را خالی نکرد.
انتهای پیام/