صفحه نخست

آموزش و دانشگاه

علم‌وفناوری

ارتباطات و فناوری اطلاعات

سلامت

پژوهش

علم +

سیاست

اقتصاد

فرهنگ‌ و‌ جامعه

ورزش

عکس

فیلم

استانها

بازار

اردبیل

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویراحمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

هومیانا

پخش زنده

دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری

دشمنی ناآگاهانه نمایندگان با صداوسیما

نمایندگان مجلس در بررسی لایحه برنامه ششم، ماده‌ای را تصویب کردند که به موجب آن: «براساس مصوبه مجلس در سال‌های اجرای این برنامه سهم سازمان صداوسیما از بودجه عمومی کشور از سه و نیم دهم ‌درصد به هفت‌دهم ‌درصد افزایش خواهد یافت.»
کد خبر : 151517

به گزارش گروه رسانه های دیگر خبرگزاری آنا، روزنامه شهروند در ادامه نوشت: به‌طور قطع رابطان پارلمانی و استانی صداوسیما از ابزارها و قدرت خود برای جلب حمایت نمایندگان جهت تصویب چنین ماده‌ای استفاده کرده‌اند، ولی این دوستی رأی‌دهندگان به چنین مصوبه‌ای، بسیار سطحی است و هنگامی که به عمق ماجرا نگاه کنیم، رفتاری دشمنانه، گرچه ناآگاهانه تلقی خواهد شد. چرا چنین ادعایی می‌کنیم؟


در مصوبه مزبور آمده است: «بودجه افزایش‌یافته سازمان صداوسیما باید جهت پوشش صد‌درصدی استان‌ها و توسعه کمی و کیفی برنامه‌های تولیدی (ملی، استانی و برون‌‌مرزی) پویانمایی، مستند و فیلم‌ها و سریال‌های فاخر و توسعه فنی هزینه شود. ضمن این‌که پرداخت هرگونه حقوق و مزایا جز به تناسب سایر بخش‌های کشور که در بودجه سنواتی مشخص می‌شود و گزارش سالانه آن به مجلس ارایه خواهد شد، ممنوع است.» فرض کنیم که این پول‌های مردم ایران به معده سیری‌ناپذیر صداوسیما ریخته شود و اصلا هم هزینه دستمزد و حقوق و موارد غیرتولیدی و غیرتوسعه‌ای نشود (فرض محال که محال نیست) و در نتیجه سریال‌های جذاب و دیدنی (حتما مثل معمای شاه) در آن تولید شود؛ مردم هم آن را ببینند، آیا مشکل صداوسیما حل خواهد شد؟ به‌طور قطع نه. مگر شبکه‌هایی که در جهان با استقبال مواجه می‌شوند، فقط به دلیل تولید و پخش سریال‌های فاخر و مستندهای جذاب از آنهاست؟ بهترین مستندها را می‌توان خرید و مردم را پای تلویزیون میخکوب کرد. بهترین سریال‌ها را می‌توان دوبله و مردم را با آنها سرگرم کرد. شبکه‌های ورزشی راه انداخت و شوهای مشهور را کپی‌کاری کرد و مسابقات بزرگ و جذاب با جوایز جذاب ایجاد کرد تا بیشتر مردم پای تلویزیون زمینگیر شوند و وقت پرارزش آنان را پر کرد. ولی همه این کارها هم اگر شود، هیچ گره‌ای را از کار فروبسته این رسانه باز نمی‌کند. مشکل صداوسیمای ایران فقدان بی‌طرفی رسانه‌ای و خبری و تحلیلی و بی‌توجهی به اصول حرفه‌ای رسانه است. همین ضعف است که آن را نزد مردم فاقد اعتبار و جایگاه گذشته کرده و مردم در مسائل اساسی و مهم، متفاوت از آن فکر می‌کنند. نمونه اخیرش، سیاست‌های این رسانه درباره آقای‌ هاشمی و پاسخ مردم به آن است. برای اصلاح این سیاست، نیازی به بودجه بیشتر نیست، بلکه برعکس در صورت اصلاح این سیاست، صرفه‌جویی مادی نیز تأمین می‌شود.
صداوسیما می‌کوشد ناکارآمدی خود را با ادعای نداشتن بودجه توجیه کند.


معاونت سیما در انتقاد از این وضع گفت: «بودجه صداوسیما به‌اندازه‌ای است که بتواند حقوق کارمندان و بازنشستگان این سازمان را بدهد و پولی برای تولید برنامه برای رسانه ملی نمی‌ماند.» بگذریم از اینکه حقوق بازنشستگان باید از طریق صندوق خودشان تأمین شود، نه از طریق بودجه جاری دولت و صداوسیما، ولی مستقل از این مسأله، افزایش بودجه موجب می‌شود که برخی چاله‌چوله‌های مدیریتی به صورت موقتی با ضرب و زور پول پوشیده و پنهان شود و حل مشکل اصلی در این رسانه را به تأخیر بیندازد. درواقع مشکل اصلی نهاد صداوسیما نه پول که درک نادرست و مفهومی از رسانه است. وقتی رسانه تبدیل به بوق می‌شود، نتیجه‌ای بهتر از این به دست نخواهد داد که بزرگترین تجهیزات و امکانات و نیروی انسانی و مادی در اختیار یک رسانه باشد ولی کارآمدی و اثرگذاری آن روزبه‌روز کمتر و کمتر شود. فرض کنیم بودجه‌های تعیین‌شده صرف پوشش صددرصدی همه کشور برای همه کانال‌های گوناگون شد، چه نتیجه‌ای حاصل خواهد شد؟ مگر در مناطقی که این پوشش‌ها کامل است (مثل تهران) این رسانه نفوذی دارد که حالا اگر بروند مثلا کل بلوچستان را پوشش دهند، اتفاق خاصی آن‌جا بیفتد؟ کمترین نفوذ این رسانه در جاهایی است که بیشترین پوشش را دارد. این بدان معناست که مشکل این رسانه پوشش دادن خود در سراسر کشور نیست.
آنچه کمتر به آن توجه می‌شود، این است که دنیای دیجیتال، موبایل و اینترنت به صورت تصاعدی درحال گسترش است و معلوم نیست که تا پایان برنامه ششم، یعنی‌ سال ١٤٠٠، جای چندانی برای صداوسیمایی با سیاست‌های موجود باقی بماند و هر گروه و حتی شخصی می‌تواند رسانه خاص خود را داشته باشد و پیام‌های متنی، صوتی و تصویری تولید و عرضه کند. بنابراین مشکل اصلی صداوسیما نگاه انحصارگرانه‌ای است که به رسانه دارد؛ نگاهی که اگر در گذشته می‌توانست در واقعیت هم عملی شود، اکنون اجرای آن غیرممکن است. بنابراین نمایندگان به جای تصویب بودجه و کم و زیاد کردن آن باید نگاهی ریشه‌ای‌تر به مشکلات این رسانه می‌کردند. شبکه‌های سراسری صداوسیما و شبکه‌های استانی آن برای حضور نمایندگان و سایر افراد و تبلیغ آنان نیست. این کارها تأثیر چندانی بر انتخاب فرد ندارد که اگر داشت، نمایندگان دوره‌های پیشین عموما انتخاب می‌شدند و افراد جدیدی جایگزین آنها نمی‌شدند.



انتهای پیام/

ارسال نظر