صفحه نخست

آموزش و دانشگاه

علم‌وفناوری

ارتباطات و فناوری اطلاعات

سلامت

پژوهش

علم +

سیاست

اقتصاد

فرهنگ‌ و‌ جامعه

ورزش

عکس

فیلم

استانها

بازار

اردبیل

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویراحمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

هومیانا

پخش زنده

دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری

دلیل نادرست‌نویسی‌ها چیست؛ بی‌سوادی، بی‌حوصلگی یا شتاب؟

اصغر نوری می‌گوید، دلیل نادرست‌نویسی‌ها این است که ادبیات به امر ساده‌ای تبدیل شده و اهل فرهنگ نمی‌خواهند زمان لازم را برای تولید ادبیات بگذارند. او همچنین به بی‌سوادی، بی‌حوصلگی و شتاب اشاره می‌کند.
کد خبر : 148761

به گزارش گروه رسانه‌های دیگر خبرگزاری آنا از ایسنا، این مترجم درباره رعایت درست‌نویسی در کتاب‌ها و رسانه‌ها بیان کرد: وضعیت‌ درست‌نویسی از دو منظر قابل بررسی است؛ درست‌نوسی از لحاظ دستوری و درست‌نویسی از لحاظ رسم‌الخط، که متاسفانه در هیچ‌کدام از این دو بخش بین نویسندگان، ناشران و روزنامه‌ها اتفاق آرا وجود ندارد.


او با اشاره به کتاب «غلط ننویسیم» ابوالحسن نجفی گفت: برای ‌درست‌نویسی منابعی وجود دارد که معتبرترین آن‌ها کتاب ابوالحسن نجفی است، البته او بر روی درست‌نویسی از لحاظ دستوری کار کرده‌ است. نجفی در این کتاب، اصلی را برای خود تعیین کرده که هر چیزی که وارد گویش مردم شود و مردم آن را بپذیرند درست است و هرآن‌چه وارد این حیطه نمی‌شود باید با شک و تردید به آن نگاه کرد.


نوری در این‌باره افزود: کاری که نجفی انجام داده با مقاومت‌های زیادی روبه‌رو شده است، چه از طرف نویسندگان به صورت عام و چه خود فرهنگستان زبان و ادب فارسی که بخشی از رهنمودهای آثار او را قبول ندارد و چیزهای دیگری را پیشنهاد می‌کند.


او در ادامه متذکر شد: کتاب‌ها و رسانه‌ها هرکدام شیوه‌های متفاوتی برای نگارش زبان فارسی دارند و بعضی‌ها یک چیز را درست می‌دانند و بعضی‌ها چیز دیگری را.


این مترجم با بیان این‌که وضعیت درست‌نویسی از جنبه رسم‌الخط بدتر از جنبه دستوری است خاطرنشان کرد: ما برای نگارش بعضی کلمات به هیچ توافق جمعی نرسیده‌ایم و هر ناشری برای خود رسم‌الخطی دارد. برای مثال برخی همزه را «ء» و برخی «ی» می‌گذارند. یا درباره کلمه «می‌افتد» بعضی‌ها «الف» می‌گذارند و بعضی‌ها نمی‌گذارند و به صورت «میفتد» می‌نویسند.


او با تأکید بر این‌که هر ناشری برای خود رسم‌الخط دارد اظهار کرد: معمولا ناشران اصرار دارند تمام کتاب‌های‌شان یک‌دست باشد. من هم به عنوان یک مترجم برای خود یک رسم‌الخط دارم که دوست دارم یک‌سری از کلمات به شکلی نوشته‌ شوند که از نظر من درست است. مثلا یک کلمه که در بسیاری از کتاب‌ها وجود دارد «پیشخان» است که بعضی ناشران آن را «پیشخوان» و بعضی دیگر «پیشخان» ثبت می‌کنند.


او افزود: من فکر می‌کنم مشکل همچنان پابرجاست و به این سادگی‌ها هم حل نخواهد شد، مگر این‌که اشخاصی مثل ابوالحسن‌ نجفی پژوهش‌هایی انجام دهند. البته علی‌ صلح‌جو پژوهش‌هایی داشته و کتابی نیز نوشته است؛ اما این پژوهش‌ها باید آن‌قدر انجام شود تا بتوانیم به یک رسم‌الخط واحد و اتفاق نظر جمعی برای ثبت بعضی از کلمات و اصطلاحات برسیم‌.


اصغر نوری با بیان این‌که آسیب اصلی درست‌ ننوشتن تشتت آرا در زبان است ادامه داد: ما کشوری هستیم که بسیاری از تکنولوژی‌ها را وارد می‌کنیم و هر چیزی که وارد کشور می‌شود با خود یک‌سری واژگان جدید به همراه می‌آورد. اگر در اصل زبان نیز دچار تشتت آرا شویم نمی‌توانیم آسیب‌های احتمالی واژگانی را که وارد زبان می‌شود کنترل کنیم و به ادبیات و زبان آسیب می‌رسد. البته ما در آثار نویسندگان شاهدیم یک اصطلاح و مفهوم واحد را دو نویسنده به دو شکل مختلف به کار برده‌اند.


این مدرس دانشگاه با اشاره به تفاوت دهه‌ هفتادی‌ها با دهه‌های قبل‌ گفت: نسل جدید که نسل دهه هفتادی است و من به خاطر تدریس در دانشگاه از نزدیک با آن‌ها سروکار دارم لغت‌هایی در ادبیات خود دارند که برای من تازگی دارد و من سر کلاس از جوان‌های این نسل یک‌سری اصطلاحات جدید یاد می‌گیرم. در واقع هر نسل برای خود یک‌سری اصطلاح می‌سازد و یک‌سری اصطلاح و واژه‌ها هم که به لحاظ استفاده از تکنولوژی به کار می‌رود.


او با تأکید بر این که هر نسلی برای خود واژگانی دارد (یک‌سری را می‌سازد و برخی به‌ناچار به لحاظ تکنولوژی وارد می‌شود) متذکر شد: گرچه مطالعه کتاب‌ جنبه سرگرمی دارد ولی در کنار آن جنبه آموزشی هم دارد. ما تا ادبیات‌مان واحد نباشد و درباره این‌که چه چیزی درست است چه چیزی درست نیست، به یک اتفاق نظر نرسیم همه این مشکلات را داریم. نسل‌های بعدی غلط یاد می‌گیرند و این اشتباهات همچنان ادامه پیدا می‌کند.


این مترجم با انتقاد از عملکرد فرهنگستان زبان و ادب فارسی درباره ساخت زبان معیار گفت: فرهنگستان کارهایی که می‌کند هم جنبه مفید دارد هم جنبه مضر. با وجود این‌که کسانی‌ که در فرهنگستان حضور دارند آدم‌های ادیبی هستند مسئله‌ای که هیچ‌وقت در نظر نمی‌گیرند یا کمتر به آن بها می‌دهند این است که وقتی از ساخت زبان معیار حرف می‌زنیم، این زبان معیار الزاما به درد ادبیات نمی‌خورد. در ادبیات هر نویسنده‌ای ذوقی دارد که باعث پویایی ادبیات می‌شود.


نوری افزود: به نظرم، فرهنگستان به جای حل اختلافاتی که از قبل در بعضی واژه‌ها و اصطلاحات وجود دارد به دنبال ایجاد زبان معیار است که تنها حاصل زبان معیار برای ادبیات محدودیت و ایجاد قید و بند دست و پاگیر است. به عنوان مثال «یک‌سری قطره آب از آسمان به پایین می‌آید»؛ این یک تصویر است و برای این تصویر ما سه اصطلاح داریم که در زبان فارسی هر سه آن‌ها به کار می‌رود؛ «باران می‌بارد» ، «باران گرفت» و «باران زد» که هر سه این‌ها درست است. باران باریدن، باران گرفتن و باران زدن می‌توانند سه نوع ریختن باران از آسمان به زمین باشند. گاهی اوقات برخورد فرهنگستان این‌طور است که چون یک فعل «می‌بارد» را داریم در برابر سایر فعل‌ها سال‌ها مقاومت می‌کند.


او در این‌باره ادامه داد: بعضی اوقات من مقاومت‌های فرهنگستان را دیده‌ام که منجر به قهر جامعه ادبی با فرهنگستان می‌شود، زمانی که یک شاعر یا نویسنده برای تصویری که کلمه و جمله برایش وجود داد یک اصطلاح تازه‌ به کار می‌برد به جای تشویق، جلویش می‌ایستند، در حالی که فرهنگستان می‌تواند کارهای دیگری انجام دهد و تکلیف‌ چیزهایی را که درباره آن‌ها بحث است مشخص کند و درباره درستی و نادرستی‌شان توضیح دهد.


نوری با تأکید بر این که فرهنگستان به دنبال ساخت زبان معیار است و این زبان به درد ادبیات نمی‌خورد اظهار کرد: زبان معیار به درد تلویزیون، روزنامه یا جاهایی که گزارش مکتوب می‌دهند می‌تواند بخورد ولی مسلما به درد ادبیات نمی‌خورد. باید به ادبیات نگاه بی‌پرواتری داشت و اجازه داد درستی و نادرستی آن با گذر ثابت بشود؛ مثلا فرض کنید ما با زبان معیار به شعرهای شاعر بزرگی مثل یدالله رویایی نگاه کنیم. در آن صورت همه شعرهایش غلط است در حالی که در شعر بحث سر درستی یا غلطی نیست.


این کارگردان تئاتر متذکر شد: فکر می‌کنم فرهنگستان بیشترین کمک را می‌تواند به ارگان‌هایی که با زبان معیار سر و کار دارند، بکند که این ارگان‌ها مشخص هستند؛ مانند صدا و سیما و رسانه‌ها. فرهنگستان می‌تواند این‌ها را آن‌قدر اصلاح کند که زبان معیار دوباره به‌وجود بیاید و اگر فرهنگستان از پژوهش‌هایی مانند پژوهش‌های ابوالحسن نجفی حمایت کند مسلما کمک زیادی به یک‌دست شدن زبان فارسی می‌شود.


او سپس درباره نقش نویسندگان در ترویج درست‌نویسی گفت: نویسندگان و اهل قلم مهم‌ترین کاری که می‌توانند انجام دهند این است که زبان فارسی را خوب یاد بگیرند و درست بنویسند. اگر این کار را بکنند آثارشان به ادبیات، پالایش و حفاظت از زبان فارسی کمک خواهد کرد. قدم اول قبل از نوشتن این است که زبان فارسی را با مطالعه متون بهتر یاد بگیرند.


نوری با تأکید بر این‌که حداقل انتظار ما از یک نویسنده مطالعه متون است ادامه داد: در سطح عالی نویسنده‌ها در طول زمان به پیشرفت زبان کمک کرده‌اند. سیر شعر کلاسیک در سه قرن مثلا از رودکی تا حافظ را در نظر بگیرید، در این سه قرن ادبیات فارسی بسیار متحول شده است. همیشه شاعران و نویسندگان باعث شده‌اند مرزهای زبان گسترش یابد و زبان را از انجماد نجات داده‌اند.


او بیان این که سیستمی که فرهنگستان ارائه می‌دهد سیستم انجماد است اظهار کرد: سیستم انجماد سیستمی است که در آن گفته می‌شود همین خوب است، همین را نگه داریم و به جز این هر چه می‌آید غلط است. اما ادبیات همیشه این یخ‌ها را می‌شکند و نویسندگان و شاعران همیشه راه‌های تازه‌ای باز می‌کنند. آن‌ها همیشه کلمات و اصطلاحات جدید ساخته‌اند، شکل ساخت جدیدی برای جمله‌ها پیشنهاد داده‌اند و باعث پویایی زبان شده‌اند.


این مترجم درباره اهمیت درست‌نویسی برای خودش خاطرنشان کرد: یکی از ضروریات هر کسی که تولید ادبی می‌کند چه نویسنده و چه مترجم این است که در ابتدا زبان معیار و شکل درست زبان فارسی را یاد بگیرد و سعی کند در کارهایش آن را رعایت کند. من همیشه سعی می‌کنم تا جایی که می‌توانم کارهایی که از قلم من بیرون می‌آید ایراد دستوری نداشته باشد، ولی این قدم اول است. ما در هر بار نوشتن همیشه فضاهایی را در زبان تجربه می‌کنیم که شاید برای اولین‌بار است که این اتفاق رخ می‌دهد.


نوری با بیان این‌که بیشتر کارش ترجمه است ادامه داد: با دنیای ترجمه بیشتر سر و کار دارم و چون با چند نشر به عنوان مشاور و یا دبیر مجموعه همکاری می‌کنم ترجمه‌ها را که می‌بینم مخصوصا ترجمه‌های نسل جوان را فکر می‌کنم نسل من و نسل قبل‌تر از من ادبیات برای‌شان یک امر مهم، جدی و سخت بود. برای آن وقت می‌گذاشتند و سال‌ها مطالعه می‌کردند تا یک اثر را به چاپ برسانند.


او افزود: الان برای نسل جوان ادبیات امر ساده‌ای شده است، در طول یک ماه یک کتاب را ترجمه می‌کنند که پر از غلط است و این غلط‌ها بیش از هر چیزی ناشی از شتاب و بی‌سوادی مترجم است زیرا مطالعه لازم را بر روی زبان فارسی نداشته، زبان فارسی بلد نیست، همچنین گویا زبانی را هم که مطلبی از آن ترجمه می‌کند کامل نمی‌داند و ما با جمله‌هایی طرفیم که نامفهوم‌اند.


اصغر نوری در پایان تأکید کرد: دلیل این نادرست‌نویسی‌ها در ادبیات این است که ادبیات به یک امر سهل و آسان برای اهل فرهنگ تبدیل شده است و نمی‌خواهند زمان لازم را برای تولید ادبیات بگذارند، همه می‌خواهند با شتاب کتاب چاپ کنند و حاصلش کتاب‌هایی است پر از اشتباه. با محتوای کتاب‌ها کاری ندارم؛ من در مورد فرم کلمات حرف می‌زنم، که این فرم ناشی از بی‌سوادی، بی‌حوصلگی و شتاب است.


انتهای پیام/

ارسال نظر