دانشگاه اسلامی در مسیر رسالت دینی
روشن است که اگر در یک جامعه نهادها، دستگاهها و سازمانها وظایف خود را بخوبی انجام ندهند، جامعه از همان زاویه دچار آسیب خواهد شد. دانشگاهها به عنوان مهمترین نهاد یک جامعه میتوانند در تمام حوزهها موجب سازندگی در مبانی و زیرساختهای آن شوند. این مراکز میتوانند با ارائه نقشهٔ راه چشم اندازی روشن برای پیشرفت و تعالی جامعه ارائه کنند.
علاوه بر این دانشگاهها تنها مراکزی هستند که میتوانند بستری برای تربیت نیروهای کارآمد به منظور تأمین نیروی انسانی موثر، خلاق و متعهد به دین و سرزمین خود باشند. بیگمان کلام امام خمینی (ره) و مقام معظم رهبری نیز که به اشکال مختلف دانشگاهها را به عنوان مراکز انسان سازی و تربیت نیروهای انسانی متعهد معرفی کرده است ناظر به همین نقشی است که میتوانند داشته باشند.
ایران اسلامی از نظر اقتصادی کشوری در حال توسعه به حساب میآید و بیگمان بزرگترین سرمایه گذاری برای چنین موقعیتی تربیت نیروهای انسانی کارآمد است. به علاوه کشور ما به دلایل اعتقادی و سیاسی و موقعیت استراتژیک آن در منطقه همیشه مورد طمع کشورهای قدرتمند جهان که نگاه استعمارگرانه به این منطقه داشتهاند، بوده است. در چنین وضعیتی بیتردید تربیت نیروی انسانی وفادار به این مرزو بوم، یعنی تربیت فرزندانی که به سرزمین خود متعهد هستند از ضروریات است و حفظ استقلال که از شعارهای اساسی این ملت بوده با همین راهبرد تامین میشود.
اقدام و عمل در اقتصاد مقاومتی به معنای قدرتمندی درونی کشور نیز از همین مسیر تحقق مییابد. شناخت آسیبهای اجتماعی که متاسفانه در جامعهٔ امروزی ما به دلایل مختلف از جمله، بیتوجهی به راهبردهای تقویت فرهنگ دینی و ملی و تخریب ارزشهای اخلاقی به اشکال متفاوت که با مدیریت بیگانگان یا جهالت برخی دولتها صورت گرفته است و یافتن راهکار مقابله و اصلاح و تقویت مبانی فکری بومی و دینی، از جمله مسائلی است که برای حفظ نظام و اصلاح جامعه به منظور قرار گرفتن در مسیر توحیدی باید انجام پذیرد، بیتردید از اولیترین مسائل جامعه است.
دانشگاهها برای تحقق چنین اهداف ارزشمند و ضروری از دو جهت میتوانند موثر باشند. اول اینکه، دانشجو و استاد خود بخش مهمی از جامعه را تشکیل میدهد. حضور این بخش به خاطر تاثیراتی که میتواند بر روی خانواده و محیط داشته باشند اگر حضوری موثر و نقش آفرین باشد، امیدبخش است. دوم؛ دانشگاه از این حیث که مربّی برای دانشجویان است و همین دانشجویان علاوه بر اینکه بخش عظیم جامعهٔ خود هستند، به نحوی از مربّیان جامعهٔ خود به حساب میآیند، بنابراین دانشگاه میتواند در تربیت مستقیم و غیرمستقیم کل جامعه ایفای نقش کند. اگر دانشجو و استاد به عنوان عناصر مهم و تاثیرگذار بر جامعه، نسبت به جامعهٔ خود بیتفاوت باشند و یا اینکه سیاستهای اجرایی دانشگاه طوری باشد که نتواند دانشجوی موثر تربیت کند باید به حال چنین جامعهای گریست، زیرا که چنین جامعهای مربیان موثر خود را از دست داده است.
اکنون بالغ بر دو هزاروسیصد دانشگاه و مرکز آموزش عالی در کشور ما فعال است که قریب ۴ میلیون نفر دانشجو در این مراکز مشغول تحصیل هستند. این مقاله قصد بررسی نسبت دانشجویان و استادان به جمعیت کشور را ندارد اما به صورت کلی نگاه ما این است که اگر دانشگاهها به درستی رسالت خود را انجام میدادند و دانشجو موثر و کارآمد تربیت میکردند، با این جمعیت مؤثری که در اختیار دارند، امروز نباید وضع اقتصاد، فرهنگ، سیاست، اخلاق و به طور کلی ارتباطات اجتماعی ما اینچنین دچار آسیب باشد و از اینجاست که هر اهل اندیشهای میتواند هم نقش و جایگاه دانشگاهها را به لحاظ اهمیت در تاثیرگذاری اجتماع دریابد و هم به ضرورت تدوین سیاستهای درست برای تربیت این سرمایه عظیم در مسیر سازندگی و تقویت بنیانهای فکری، ملی و دینی و اصلاح شکل و وضعیت رفتاری جامعه پی ببرد.
امروزه مسیر دانشگاهها و میزان ادای تکلیف آنها از حیث سیاست گذاری و اجرای روشهای درست در حوزهٔ اقتصاد هر چه هست، بیگمان معیوب است لکن این موضوع نه تخصص نویسنده است و نه محور بحث این نوشتار. آنچه این نوشتار دنبال میکند فقط موضوع فرهنگ است.
سوال نوشتار، این است که آیا دانشگاهها در این حوزه به رسالت خود عمل کردهاند؟ آیا آنچه را در دین مبین اسلام به عنوان تکلیف بر دوش مربیان جامعه قرار داده است، امروز توسط دانشگاهها که موثرترین مربیان جامعهٔ اسلامی هستند ایفا میشود؟ یا حداقل در مسیر هدف قرار دارند؟ اگر بخواهیم پاسخ این پرسش را به نحو دقیق جویا شویم لازم است مجموعهٔ دانشگاهها، سیاستهای فرهنگی در دانشگاهها، میزان تاثیر این سیاستها بر دانشجویان و انتقال آنها توسط این قشر به جامعه مورد بررسی قرار داده شود.
این پژوهش اگرچه ارزشمند است لکن به خاطر وسعت کار به هیچ وجه با رویکرد این مقاله سازگار نیست. در این مقاله نویسنده به عنوان یک کارشناس حوزهٔ فرهنگی که سالها در مسائل فرهنگی دانشگاهها و مراکز آموزشی فعالیت کرده و از سال ۹۲، به عنوان یک مدیر اجرایی در حوزه فرهنگی دانشگاه مسئولیت اجرایی دارد، صرفاً بنا دارد سیاستهای فرهنگی فعلی دانشگاه آزاد اسلامی را بررسی و نتایج بررسی خود را به عنوان الگو به سایر دانشگاهها ارائه کند.
ما به عنوان مسلمان، همگی اول معلم خود را نبی مکرم اسلام (ص) میدانیم. او که پیامبر بزرگ همه انسانها است و خود را رسول خدا و معلم بشریت معرفی کرد، هدف رسالت خود را اصلاح رفتار و تعمیم خوبیهای اخلاقی معرفی کرد((انّما بعثتُ لِاُتِمّم مکارم الاخلاق)) این دستورالعمل باید به طور اعم افق نهایی همهٔ مربیان فردی و اجتماعی جامعه قرار گیرد. گو اینکه راه پیامبر عظیم الشأن (ص) فقط با قرار گرفتن هدف، روش و مسیر در جهت این افق استمرار خواهد یافت.
دانشگاه نیز باید از جهت اینکه موثرترین مربی جامعه است بتواند با سیاستگذاری درست و انتخاب روش مناسب به وظیفه و رسالت خود در همین مسیر عمل کند. روشن است که اگر توانست چنین کند، دانشگاه اسلامی خواهد بود والّا با اسم و علامت جز تظاهر به اسلامیت چیزی برای دانشگاه نخواهد ماند و در چنین وضعیتی به رسالت خود عمل نکرده و بیگمان از همین جا است که جامعه نیز آسیب میبیند.
متأسفانه برخی بر این گمان هستند که دانشگاه فقط یک مرکز علمی و پژوهشی است که وظیفهاش رشد علمی و پژوهشی در جامعه است هر چند مسأله علم و پژوهش جزء مهمترین مسائل دانشگاه است، لکن این نگاه که دانشگاه را از مسائل فرهنگی و اجتماعی جدا میکند، معیوب است. مقام معظم رهبری به صراحت وظیفهٔ دانشگاه و دانشجو را در حوزههای مختلف از جمله فرهنگ و سیاست موثر، کارآمد و نقش آفرین خوانده و آنها را پرداختن به این مهمّات توجه داده است.
اگر دانشگاه را از مسائل فرهنگی و اجتماعی جدا کنیم و صرفاً تمام فعالیتهای آن را در محدوده علم و پژوهشهای علمی قرار دهیم، درست در مسیر خلاف رسالت دانشگاه اسلامی قدم برداشتهایم. بنابراین از مهمترین وظایف دانشگاه اسلامی پرداختن به مسائل فرهنگی و اجتماعی است.
دانشگاه آزاد اسلامی امروز یکی از پایگاههای سیاست گذاری و تربیت نیروهای خلاق و موثر در جامعه شده است. از سال ۱۳۹۲ به بعد با حضور مدیران امروزی دانشگاه آزاد اسلامی اتفاقات بسیار میمون و موثری رخ داد که درست در مسیر تحقق دانشگاهی است که رسالت آن از کلام نورانی نبی اکرم (ص) گرفته شده و میتوان این سیاستها و انتخاب مسیر را در جهت افق دانشگاه اسلامی دانست.
در دانشگاه آزاد اسلامی که پیش از این رسالت خود را در حوزه فرهنگ، فقط در برگزاری فعالیتهای ملی و مذهبی و برگزاری باشکوه ایام دههٔ فجر و ایام عزای سید و سالار شهیدان ابا عبدالله الحسین (ع) و ایام رمضان میدانست و فقط یک یا دو تشکّل دانشجویی همسو و یکصدا و حداکثر یکی یا دو نشریه بیمحتوا و بیمخاطب در آن فعال بودند و از جمع ده هزار دانشجو در یک واحد دانشگاهی حداکثر ۲۰۰ تا۳۰۰ نفر را در محدودهٔ فعالیت خود داشتند، اتفاقی رخ داد که شاید بسیاری از کارشناسان امر نیز هنوز به این مهم توجه نکردهاند.
سیاستهای فرهنگی دانشگاه آزاد با مدیریت دکتر میرزاده و سکّانداری حوزه فرهنگ توسط دکتر سیدطه هاشمی به یکباره متحول شد. اختصاص ۲درصد بودجه کل دانشگاه به حوزهٔ فرهنگی و تدوین بخش نامههای کارآمد در جهت تعیین دستیابی به افق، با روش مناسب و موضوعات نشان از درک درست جایگاه فرهنگی به عنوان رسالت دانشگاه دارد.
این مهمّ موجب شد تا فضا برای حضور هر چه بیشتر دانشجویان و استادان به عنوان مخاطبان فرهنگی دانشگاه فراهم شود و آنها را در حوزههای مختلف اعم از فعالیّتهای قرآنی و دینی، تشکّلها، نشریات و کانونها وعرصههای ورزشی در کمتر از سه سال درگیر فعالیتهای فرهنگی کند. این اتفاقات بزرگ توانست دانشگاه آزاد را امروز در نقطهای قرار دهد که مخاطبان فرهنگی آن؛ یعنی دانشجویان و استادان در یک جمع ده هزار نفری بیش از چهار هزار نفر شده و هر روز نیز بر این عدد افزوده شود.
این موضوع یک ادعا نیست، بلکه میتوان این واقعیت را در یک نمونه آن که واحد شهرکرد است به عینه دید. ممکن است برخی به خاطر نگاه انحرافی خود، این موضوع را تهدید ببینند یا اینکه به خاطر جهالت اساساً چنین موضوعی را مهم نبینند، لکن با توجه به آنچه در ابتدای کلام آمد که رسالت دانشگاه اسلامی چیست؟ و دانشجویان و استادان به عنوان موثرترین بخش جامعه چه نقشی میتوانند در جامعه داشته باشند باید گفت که دانشگاه آزاد اسلامی امروز در مسیر این رسالت است.
مدیران عالی این دانشگاه، هم از جایگاه و نقش دانشگاه در حوزه فرهنگ باخبرند و هم به درستی مسیر را انتخاب کردهاند. جمع کردن هر چه بیشتر مخاطب در میان قشر دانشجو تهدید نیست، داشتن مخاطب با سلیقههای مختلف و ایجاد فرصت برای فعالیتهای اجتماعی، سیاسی و فرهنگی آنها در دانشگاه یک فرصت است. فرصت داشتن آنها، فرصت مدیریت آنها، فرصت حفظ آنها برای نظام اسلامی، فرصت ایجاد ارتباط بخش مهم و موثر از جامعه با بدنهٔ جامعه با هدف تاثیرگذاری بر حوزهٔ فرهنگی جامعه، فقط برخی نقاط مثبت این رویکرد ارزشمند بوده که امروزه محقق شده است. مربیان در چنین وضعیتی البته رسالتی خطیر و ویژه مییابند.
این اتفاق بزرگ دستاوری مهم در حوزه آموزش عالی است که توانسته است دانشگاههای آزاد اسلامی کشور را تحت تاثیر قرار دهد و بیگمان استمرار و پایداری این سیاست و تسرّی آن به سایر دانشگاهها میتواند تأثیر همه جانبه خود را در مدیریت فرهنگی جامعه بگذارد و در واقع دانشگاهها در مسیر رسالت اسلامی خود قرار بگیرند و سبب تأثیرات مثبت در جامعه شوند.
* رئیس دبیرخانه هیأت امنای دانشگاه آزاد اسلامی استان چهارمحال و بختیاری
انتهای پیام/