صفحه نخست

آموزش و دانشگاه

علم‌وفناوری

ارتباطات و فناوری اطلاعات

سلامت

پژوهش

علم +

سیاست

اقتصاد

فرهنگ‌ و‌ جامعه

ورزش

عکس

فیلم

استانها

بازار

اردبیل

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویراحمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

هومیانا

پخش زنده

دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری

اعتراف به قتل ١١ سال بعد از جنایت

مردی که به بهانه پیداکردن اشیای عتیقه دوست خود را به روستایی کشانده و به قتل رسانده ‌است، بعد از ١١ سال لب به اعتراف گشود.
کد خبر : 143963

به گزارش گروه رسانه های دیگر خبرگزاری آنا به نقل از شرق، زمانی که متهم بازداشت شد، ماجراهای مختلفی را درباره قتل دوستش تعریف کرد و همین تناقض‌گویی باعث شد تا پرونده ١١ سال طول بکشد؛ اما سرانجام جزئیات قتل و آنچه را اتفاق افتاده‌ بود، توضیح داد. تیر ٨٤ بود که مرد چوپانی به مأموران خبر داد جسدی را در یک گودال پیدا کرده‌ است. او گفت: من گوسفندانم را به چرا برده ‌بودم که با پارس سگ‌های گله، متوجه چیز عجیبی در یک گودال شدم. وقتی نزدیک گودال رفتم، متوجه شدم سگ‌ها جسدی را که قسمت‌هایی از آن را حیوانات خورده ‌بودند، از داخل گودال بیرون کشیده‌اند.
این جسد در روستایی در دماوند پیدا شده ‌بود؛ بنابراین مأموران در اولین گام، از اهالی محل پرس‌وجو کردند. یکی از اهالی روستا که نوجوانی به نام کیوان بود، ادعا کرد مقتول را می‌شناسد. او گفت: جنازه متعلق به مرد ٣٠ساله افغان به نام جمعه است. درحالی‌که سرنخی از خانواده قربانی به دست نیامده بود، جنازه به عنوان جسدی مجهول‌الهویه دفن شد. سه سال از این ماجرا گذشته بود که اواخر سال ٨٧، زن جوانی به پلیس آگاهی دماوند رفت و ادعا کرد موضوعی درباره شوهرش اتفاق افتاده‌ است که فکر می‌کند، دروغ است و کسانی که این موضوع را تعریف کرده‌اند، بلایی سر شوهرش آورده‌اند. وی گفت: سه سال قبل، شوهر ٣٠ساله‌ام به نام فریدون همراه پسر ١٨ساله همسایه‌‌مان به نام کیوان، برای معامله عتیقه از خانه بیرون رفت و دیگر بازنگشت. نیمه‌شب کیوان هراسان مقابل خانه ما آمد و گفت در معامله عتیقه زیرخاکی، شوهرم با مرد افغان به نام جمعه درگیر شد و او را با ضربه‌های سنگ کشت و گریخت تا از کشور خارج شود. وی ادامه داد: من و خانواده شوهرم حرف‌های او را باور کردیم و امیدوار بودیم شوهرم بالاخره به خانه برگردد، اما حالا با گذشت سه سال، به کیوان مشکوک شده‌ایم. فریدون مردی بسیار پایبند به خانواده‌اش بود و بچه‌هایش را دوست داشت؛ به‌همین‌خاطر من فکر نمی‌کنم او واقعا از کشور فرار کرده ‌باشد؛ چون امکان ندارد دوری فرزندانش را این همه مدت تحمل کند.
تصاویر جنازه مجهول‌الهویه‌ای که از سه سال قبل در حوزه دماوند کشف شده و به عنوان جسد مجهول‌الهویه دفن شده بود، به زن جوان نشان داده شد. او جسد را شناسایی کرد و گفت: نشانه‌هایی که روی بدن این جسد وجود دارد، کاملا با نشانه‌های بدن شوهر من مطابق است و من اطمینان دارم او فریدون است. به‌این‌ترتیب کیوان که در ابتدا مدعی شده‌ بود جسد متعلق به جمعه، مرد افغان، است، شناسایی و بازداشت شد. کیوان ادعا کرد بی‌گناه است و نقشی در مرگ مقتول نداشته ‌است. وی گفت: روزی که من و فریدون برای معامله زیرخاکی به روستا رفتیم، فریدون تصمیم گرفت مشروب بخورد؛ اما من با او مخالفت کردم. ما با هم درگیر شدیم و من آنجا را ترک کردم. همان موقع پنج مرد را دیدم که سوار ماشینی به سمت فریدون رفتند. گمان می‌کنم مردان ناشناس او را کشته‌اند. وی سپس ادعای دیگری مطرح کرد و گفت: فریدون در معامله ٤٠٠ سکه طلا کشته شده است. پسر جوان معامله ٤٠ شمش طلا و مجسمه عتیقه را نیز در بخش‌های دیگری از بازجویی‌ها مطرح کرد؛ اما در تمام مراحل منکر کشتن فریدون شد. پسر جوان در شعبه ٧١ دادگاه کیفری سابق استان تهران پای میز محاکمه رفت و یک‌بار دیگر ادعاهای قبلی خود را مطرح کرد؛ اما نتوانست بگوید به چه دلیل تناقض‌گویی داشته‌ و ابتدا جسد فریدون را به عنوان جسد مردی افغان معرفی کرده ‌است؛ بنابراین هیأت قضات او را به قصاص محکوم کردند. رأی صادره در دیوان‌ عالی کشور بررسی شد و قضات حکم را نقض کردند.
به‌این‌ترتیب، کیوان یک‌بار دیگر پای میز محاکمه رفت و در شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران به ریاست محمد باقر قربان‌زاده و با حضور دو مستشار حضور یافت. در ابتدای جلسه رسیدگی، بعد از اینکه کیفرخواست علیه متهم خوانده شد، فرزندان مقتول در جایگاه حاضر شده و شکایت خود را مطرح کردند.
سپس کیوان در جایگاه قرار گرفت و سرانجام بعد از ١١ سال، به قتل اعتراف کرد. وی گفت: من اتهام قتل را قبول دارم. چون می‌دانستم فریدون در خانه‌اش پول نقد دارد، به بهانه معامله عتیقه او را به نزدیکی باغ پدرم کشاندم و با واردکردن ضربات چاقو، او را به قتل رساندم. برای اینکه جسد شناسایی نشود، سعی کردم با کوبیدن سنگ به صورت مقتول، صورتش را به طور کامل از بین ببرم. در پایان هیأت قضات برای صدور رأی دادگاه وارد شور شدند.



انتهای پیام/

برچسب ها: جنایت محاکمه
ارسال نظر