یادی از «پدربزرگ طهرون» در جشن یلدا
درگذشت یک انسان در سن ٩٠ سالگی اتفاقی عجیب نیست اما این دلیل نمیشود که غمانگیز نباشد و درگذشت مرتضی احمدی چنین بود چرا که او جوان نبود، عمر خودش را کرده بود و زندگی پر ثمری داشت اما مثل هر چهره دوستداشتنی دیگر، درگذشتش اندوهناک بود و آنچه رفتن او را معنادارتر میکرد، همزمانی این هجرت با طولانیترین شب سال بود.
او با فرهنگ فولکلور ما آمیخته شده بود. پدربزرگها و مادربزرگها پیشپردهخوانیهایش را در تئاترهای لالهزار به یاد میآوردند. پیشپردهخوانیهایی که با نیش و کنایههای سیاسی همراه بود و آبی بود بر آتشی که آنان در دل داشتند. مینشستند در سالن تئاتر و گوششان را میسپردند به صدای گرمی که با لحن شیرین خود انگار میخواست انتقام تمام ظلم و جورهای تاریخ را بگیرد. هرچند مستقیم نمیگفت و به کنایه، نیش میزد و همین نیش و کنایهها را هم بر نمیتابیدند و اینگونه بود که بعضی از پیشپردهخوانیهایش توقیف هم شد. حضور در سالن تئاتر، فرصتی فراهم آورد تا به عنوان بازیگر هم روی صحنه برود اما همین که پدرش از ماجرا خبردار شد، او را از هنرپیشگی باز داشت هرچند که هرگز موفق نشد و عاقبت او کار خودش را کرد.
نسل جوانتر که پیشپردهخوانی ندیدهاند، اما او را با کارتون «پینوکیو» به یاد میآورند که او دوست داشتنیترین «روباه مکار» بود. حالا اما آن صدای گرم خاموش شده بود آن هم در جشن یلدا تا رفتنش هم در ادامه سنتهای پیشینیان باشد.
مرضیه برومند که همکاریهای متعددی با احمدی داشت و او را بسیار دوست میداشت، رفتن او را همزمان با شب یلدا، رویدادی شگفتانگیز دانست که باعث میشود مردم ما هر سال در چنین شبی به یاد او باشند و خاطراتش را مرور کنند.
مرتضی احمدی همان اندازه که هنرمند بود، ورزشکاری پیگیر و جدی هم بود و سابقهاش در ورزش حتی از هنر هم طولانیتر بود که او از ١٦ سالگی پا به توپ زد و زمین فوتبال را تجربه کرد. بعدها که به استخدام راهآهن درآمد، عضو تیم فوتبال راهآهن شد و شاید کمتر کسی بداند که به مربیگری هم رسید اما همیشه طرفدار پرسپولیس بود و ماند و اینگونه بود که عادل فردوسیپور هم مانند مرضیه برومند از این همزمانی درگذشت پدر بزرگ طهرون در شب یلدا سخن گفت و در برنامه تلویزیونی «نود»، اینگونه رفتن را معنادار و کنایهآمیز توصیف کرد. احمدی حتی در آخرین سالهای زندگیاش همچنان پیگیر کار پرسپولیس بود و با فردوسیپور ارتباطی مستمر داشت و هر زمان که تیم محبوب هر دو نفرشان برنده یا بازنده میشد، درباره آن بازی با هم گفتوگو میکردند و اینگونه بود که نه تنها هنرمندان که ورزشکاران هم، پدربزرگ طهرون را دوست میداشتند که او هرچند طرفدار متعصب تیم پرسپولیس و به قول علی کریمی قدیمیترین پرسپولیسی بود، با این حال برای استقلالیها هم چهره محبوبی بود.
پدر بزرگ طهرون بعد از درگذشتش هم همچنان پر خیر و برکت بود و یک سال بعد از رفتنش سومین مجموعه از آلبوم «صدای طهرون قدیم» در شب یلدا با صدای او، تار بهرنگ بقایی و تمبک علی رحیمی منتشر شد.
او در این اثر زندگی به زندگی روزمره تهرانیهای معمولی مثل شاطر علیممد، فاطیجون، والده مش ماشاءالله و … در سالیان دور پرداخت؛ از حمام رفتن و عروسی و عید نوروز با حاجی فیروز و مبارک گرفته تا رفتن به نانوایی و دعوا با مادرشوهر و هوو و گرانی مواد غذایی و شرح عاشقی «ای حبیب من ای طبیب من، عشق روی تو شد نصیب من.» بسیاری از کلمات، اصطلاحات و رسوم و عادات مهجور و فراموش شده تهران در «صدای طهرون قدیم» زنده شد.
شناخت مرتضی احمدی از فرهنگ تهران قدیم، موجب شده تا فرهنگ فراموششده تهران بار دیگر شنیده شود. او سال ۱۳۰۳ در جنوب تهران از خانوادهای با اصـالت تفرشی به دنیا آمد و زندگی او در آن فضا باعث شد تا خاطراتی متفاوت از آنچه نسل امروز درباره تهران میداند را با زبانی شیرین و معمولا طنزآلود بیان کند. اما آلبوم صدای طهرون قدیم ۳ آخرین اثر مرتضی احمدی است.
انتهای پیام/