جان باختن مهاجران دریایی مقابل چشم عاشقان تایتانیک
به گزارش گروه رسانههای دیگر خبرگزاری آنا، علی علیزاده در صفحه گوگل پلاس خود در یادداشتی با عنوان «نژادپرستی آنها و نژاد پرستی ما» با این مقدمه نوشت:
اتحادیه اروپا با این ادعا که برنامه تجسس و نجات دریایی و هوایی اش در مدیترانه تشویقی برای مهاجران غیرقانونی است، سال گذشته این برنامه را پایان داد. به دلیل این تغییر سیاست، تلفات چند ماه اول سال ۲۰۱۵ در مقایسه با سال قبلش سی برابر شده است. با این منوال امسال باید انتظار تلفاتی چند ده هزار نفری را داشت.
در اسفند نود و یک، هلیکوپترهای ناتو که مشغول حفاظت از منافع غرب در لیبی بودند با قایق کوچک سرگردانی روبرو شدند که کمک میخواست. هفتاد نفر از جمله دو کودک را را به حال خود رها کردند تا بمیرند. حالا تمام اروپای به ظاهر متمدن چشمان خود را به اطلاعات ماهواره ها و گشت های هوایی اش بسته و کنار کشیده تا به شکلی ضمنی از ورود بربریت به مرزهای تمدن جلوگیری کند. امروز هفتصد قربانی جدید و هفته گذشته ۴۵۰ نفر. همین لحظه در لیبی پانصد هزار نفر جان به دست گرفتهاند و در صف قایق های زهوار در رفتهی مرگ منتظرند. در جلوی صف و بیشترین درصد متقاضیان؟ جنگ زدگان لیبی پس از قذافی، همان ها که قرار بود با دخالت بشردوستانه فرانسه و انگلیس و ناتو نجات پیدا کنند. سوال این است که چرا در قتل عامی که دست شهروندان اروپایی هم آلوده است، نه هیستری اخلاقی از نوع شارلی ابدو و نه حتی داستانی رسانه ای از جنس پیگیری یک ماههی سرنوشت هواپیمای مالزیایی رخ نمیدهد؟ و کنایی که این تمدنی است که زمانی پرفروشترین فیلمش تایتانیک بود.
در ده روز گذشته تمام واعظان سکولار عرصه مجازی مشغول «تحقیر و تحقیق» بودند تا به صورتی آزمایشگاهی «نژادپرستی» ایرانیانی را ثابت کنند که با اقتصادی غیرتوسعهیافته و شکننده زمانی تا پنج میلیون و امروز تا سه میلیون مهاجر افغان را پناه دادهاند، یعنی حتی در زمان جنگ هشت ساله و تحریم سی و پنج ساله. مردمی که تنها دو سال پس از پایان جنگ با عراق میلیونها مهاجر عراقی را پذیرا شدند. مهاجران در ایران، حقوقی به مراتب کمتر از بقیه ناشهروندان ایران داشته و دارند و باید در کنارشان برای حقوقی برابر مبارزه کرد.اما حضور معادل این میزان مهاجر در زمانی چنین کوتاه و اقتصادی توسعه یافته در آلمان و فرانسه و بریتانیای لیبرال بیشک به رشد دوباره فاشیسم میانجامید و در ایران نیانجامید.
اینکه ایرانیان در سه دهه گذشته احساس تحقیر شدگی منطقهای داشتهاند، اینکه اغلب دولت ها و ملت های عربی در سی و پنج سال گذشته به دشمنی آشکار با ایران مشغول بودهاند و امروز که رسانههای رسمیشان هم از لزوم بر دار کردن شیعیان ایرانی و نجس سخن میگویند، هیچ یک توجیه گر سخن دگرستیزانه نیست. در مقابل سخن دیگرستیزانه باید قاطع ایستاد. اما با هیچ متر و معیاری نمیتوان صحبت از نژادپرستی سیستماتیک در میان ایرانیان کرد. چنین سخنی، مخصوصا از سوی کارگزاران تحریم و جنگ، چیزی جز میل به تحقیر دائم مردم با نگاهی از بالا نیست. همان ها که چشم خود را بر نژادپرستی سیستماتیک غربیان بسته اند. قرن بیست و یکم را باید قرن بیشرمی ایدئولوژیک خواند. زمانی که معدهی اخلاقی غربیانی که سودای اموزش حقوق بشر و دموکراسی حتی به کمک دخالت نظامی و تحریم اقتصادی دارند، از این میزان دورویی خود به دل اشوبه نمیرسد. و دل کارگزاران ایرانیشان هم.
انتهای پیام/