گزارشی از یک زندگی: بخت سیاه بردگان جنسی داعش
به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری آنا، بخش نخست گزارش خبرگزاری رویترز که ماجرای رفتار داعش با بردگان جنسی را شرح داده است از این لینک قابل دریافت است. در ادامه بخش دوم و پایانی گزارش را میتوانید بخوانید.
زنانی که روزگاری مورد بردگی جنسی داعش در شهر سرت لیبی قرار گرفته بودند، حالا به اتهام همکاری با این گروه تروریستی در بازداشت نیروهای دولتی لیبی قرار دارند. همه آنها جنگیدن برای داعش یا گرویدن به اعتقادات این گروه را انکار میکنند.
وضعیت آنها در بازداشتگاه دولت لیبی به حدی وخیم است که میگویند اگرچه در دوران اسارت نزد داعش مورد اذیت و آزارهای فراوان جنسی قرار میگرفتهاند اما حداقل نیازهای اولیه آنها از جمله آب و غذا برطرف میشده است.
یک زن 42 ساله میگوید: «وقتی که ما توسط داعش اسیر شده بودیم، آنها به ما تجاوز میکردند. آنها تحقیرمان میکردند اما وقتی نوبت به نیازهای اولیه میشد همانند یک قوم و خویش با ما برخورد میکردند.»
مسمر در دسامبر 2010 (آذر 89) به همراه کیفلی داویت، همسرش و چهار فرزندش اریتره را ترک کردند. این زن و شوهر وقتی که دانش آموز دوره دبیرستان بودند در مدرسه ای در پایتخت اریتره با یکدیگر آشنا شده و پیش از فارغالتحصیلی ازدواج میکنند.
داویت پس از آن که دختر نخستشان به دنیا آمد مجددا به مدرسه بازگشت و سپس برای یک بانک دولتی کار میکرد. مسمر نیز در خانه میماند تا خانهداری کند.
این زوج زندگی راحتی داشتند. دختر بزرگشان با موفقیت تحصیلات دانش آموزی را به پایان برد اما بعد از آن که پلیس محلی دوبار داویت را به دلیل سخنرانی در برخی همایشها بازداشت کرد، تصمیم گرفتند که اریتره را ترک کنند.
اعضای خانواده برای روزهای متوالی پیادهروی کردند تا بتوانند از مرزهای غربی اریتره عبور کنند. آنها در کمپ پناهجویان سودان مستقر شدند. به مدت دو سال، با کمکهای آژانس پناهجویان سازمان ملل متحد زندگی کرده و درآمدی از کافهای داشتند که داویت در کنار روسپی خانه نزدیک کمپ ایجاد کرده بود.
یک روز صبح در دسامبر 2012 (آذر 1391)، در حالی مسمر از خواب بیدار شد که خبری از همسرش نبود. داویت که از زندگی در کمپ پناهجویان ناامید شده بود با پرداخت پول به قاچاقچیان تلاش کرد تا به لمپدوسا، جزیرهای کوچک ایتالیایی در دریای مدیترانه برود. او بدون آن که به همسر و خانوادهاش چیزی بگوید و از آنها خداحافظی کند، آنجا را ترک کرده بود.
داویت که اکنون در بریتانیا به سر میبرد به خبرنگار رویترز میگوید: «من چارهای نداشتم. من فرزندانم را در صحرا جا گذاشتم. اما هر روز و هر شب تلاش میکردم تا زندگی آنها بهتر از من باشد.»
دو سال بعد مسمر، با پرداخت 40 هزار دلار سودانی (معادل 6172 دلار) به قاچاقچیان که از فروش چای و قهوه به دست آورده بود، تلاش کرد که به اروپا برود.
در جولای 2015 (تیر 94) او به همراه چهار فرزندش سوار بر کاروانی شد که 100 پناهجوی دیگر نیز در آن حضور داشتند. در اجدابیه، شهری در شمال شرق لیبی پناهجویان باید پول به قاچاقچیان میدادند تا از این کشور عبور کنند. آنها آماده بودند تا از اجدابیه به طرابلس، پایتخت لیبی بروند ولی در شب سفر، مسمر متوجه شد که دختر بزرگش گم شده است.
او بعد از جست و جو متوجه شد که یکی از قاچاقچیان، دخترش را به اسارت گرفته و خواستار پول بیشتری برای اوست. کش و قوس میان آن دو باعث شد تا کاروان بدون مسمر و دختر بزرگش و در حالی که سه فرزند دیگر مسمر سوار بر آن بودند، حرکت کند.
مسمر سرانجام توانست قاچاقچی را متقاعد کند که دست از سر آنها بردارد اما آنها باید دو هفته دیگر منتظر میماندند تا وسیله نقلیه جدیدی به طرابلس برسد. پس از دو هفته آنها با اتوبوسی که 72 پناهجو در آن حضور داشت، عازم طرابلس شدند. قبل از این که اتوبوس به طرابلس برسد، نیروهای داعش که نواحی حومه این شهر را اشغال کرده بودند، اتوبوس را متوقف کرده، زنان را از بقیه جدا کرده و آنها را به اسارت درآوردند.
داعش، زنان را به شهر هراوه، شهر کوچکی در مرکز لیبی منتقل کرد. یک ماه بعد وقتی که داعش خلافت خود را در لیبی مستحکم کرده بود، مسمر به همراه دخترش به عنوان برده جنسی در میان اعضای داعش خرید و فروش میشد.
مسمر و دخترش به همراه 14 زن دیگر برای تخستین بار در ژانویه 2016 (دی 94) تلاش کردند که از هراوه فرار کنند. اما آنها بعد از چند روز بازداشت و مجددا به زندان بازگردانده شدند.
در ماه فوریه (بهمن 94) یک شبهنظامی عربستانی به نام ابوبکر، مسمر و دخترش را خرید. یکی از فرماندهان داعش به او قول داده بود که او و دخترش را به مالکان متفاوت نفروشد اما بعد از آن که ابوبکر آنها را خرید، گفته بود: «من مالک شما هستم و من میدانم که باید با شما چه بکنم.»
ابوبکر تلاش داشت تا دختر مسمر را بفروشد به همین دلیل مسمر صبح یک روز به دخترش کمک کرد تا از پنجره طبقه سوم فرار کنند. اما طنابی که آنها به پنجره بسته بودند، پاره شد و هر دو پای مسمر شکست. پس از آن ابوبکر، هر دو زن را در زیرزمین خانهاش زندانی کرد. یک ماه بعد، ابوبکر، دختر مسمر را به یک شبهنظامی سودانی به نام ابوطلحه فروخت. به مدت دو هفته تمام، ابوطلحه به دختر 14 ساله مسمر و جلوی چشمان مسمر تجاوز میکرد.
مسمر میگوید: «من همه آن چه که او با دخترم انجام میداد، میدیدم. من گریههای او را میدیدم و در ذهنم داد میزدم. من هرگز تصور نمیکردم که دخترم چنین سرنوشتی پیدا کند.»
ابوطلحه، دختر مسمر را به شبهنظامی سودانی دیگری به نام منصور میفروشد. منصور نیز مدتها به این دختر تجاوز میکرد.
مسمر همزمان با دیدن رنج دختر بزرگش، نگران سه فرزند دیگرش بود. او میگوید: «نمیخواستم به خودم تلقین کنم که سه فرزند دیگرم نیز در چنین وضعیتی هستند. برای خودم این تصور را ساخته بودم که آنها الان در اروپا هستند.»
چند ماه بعد، حملات شبهنظامیان وفادار به دولت لیبی و همچنین جنگندههای ائتلاف بین المللی به مواضع داعش شدت گرفت. داعش مجبور شد که بردگان جنسی خود را در یکجا نگهداری کند. وقتی مالکان این بردگان جنسی کشته میشدند، جنگجوی دیگری مالک آنها میشد. برخی زنان به رویترز گفتهاند که آنها در تابستان سال جاری، 4 مالک داشتهاند.
یک زن 24 ساله میگوید: «ما دو جنگ را احساس میکردیم. یکی جنگ مربوط به بمباران شهر و دیگری جنگ با مردان داعش که به ما تجاوز میکردند.»
شبه نظامیان داعش، هر شب به ساختمان محل نگهداری بردگان جنسی مراجعه میکردند و با زنانی که به آنها فروخته شده بود نزدیکی میکردند. با شدت گرفتن حملات به نیروهای داعش، رفته رفته مراقبت از این ساختمان کمتر شد تا زنان از جمله مسمر و دخترش فرصت فرار پیدا کنند.
آنها یک ساعت پس از فرارشان به اسارت نیروهای دولت لیبی درآمدند. طی روزهای بعد زنان بیشتری از محل اسارتشان فرار کردند. نیروهای دولتی هنوز به طور دقیق نگفتهاند که چه تعداد از زنان فرار کرده اند.
سه فرزند 8، 10 و 13 ساله مسمر موفق شده بودند از مدیترانه بگذرند. آنها سپس به آلمان رسیده و در شمال فرانکفورت زندگی میکنند. همسر مسمر همچنان در بریتانیا است اما چون پناهجوی غیرقانونی به شمار میآید نمیتواند فرزندانش را به این کشور بیاورد.
ترجمه هانا اسمخانی
انتهای پیام/