صفحه نخست

آموزش و دانشگاه

علم‌وفناوری

ارتباطات و فناوری اطلاعات

سلامت

پژوهش

علم +

سیاست

اقتصاد

فرهنگ‌ و‌ جامعه

ورزش

عکس

فیلم

استانها

بازار

اردبیل

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویراحمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

هومیانا

پخش زنده

دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
۱۳:۰۶ - ۳۱ فروردين ۱۳۹۴

آیت‌الله نوری همدانی و ماجرای خواستگاری دختر فتحعلی شاه از سه عالم دینی

آیت الله نوری همدانی، در کتاب اسلام مجسم، ماجرای خواستگاری دختر فتحعلی شاه قاجار از سه عالم دینی را روایت کرده است.
کد خبر : 13790

به گزارش گروه رسانه‌های دیگر خبرگزاری آنا به نقل از مرکز خبر حوزه در این کتاب می‌خوانیم:


ضیاء السلطنه،‌ دختر فتحعلی شاه قاجار بعد از درگذشت پدرش به عتبات عالیات رفت و در ابتدا شخصی را نزد عالم ربّانی سید محمّد مهدی طباطبائی فرزند عالم بزرگوار سید علی طباطبائی صاحب ریاض که زاهدترین علمای عتبات‌ مقدّسه بود فرستاد که مرا اختیار کن، ولی سید محمّد مهدی قبول نکرد از آن پس‌ شاهزاده ضیاء السلطنه از عالم فرزانه شیخ محمّد حسین صاحب فصول‌ خواهش‌کرد که با من ازدواج کن او هم قبول نکرد.


بعد از آن به محضر استاد الفقهاء سید ابراهیم موسوی قزوینی صاحب ‌ضوابط، کسی را فرستاد و تقاضای وصلت و ازدواج با او کرد؛ سید ابراهیم‌ در جواب گفت‌: مخارج شما شاهزادگان بسیار است و وضع زندگی ما فقیرانه است و لذا معذرت ‌می‌خواهم‌.


شاهزاده ضیاء السلطنه دوباره کسی را فرستاد که من از شما هیچ مخارج ‌مطالبه نمی‌کنم بلکه خرج شما و عیال شما را هم به عهده می‌گیرم. سید ابراهیم‌ در جواب گفت‌: مرا عیال و زن و فرزند است که در حال سختیِ زندگی و فقر با من به سر برده‌اند و لازمۀ وصلت با شما آن است که از آنها چشم بپوشم و من این کار را نمی‌کنم‌.


شاهزاده برای بار سوّم شخصی را فرستاد که شما در نزد اهل و عیال ‌خود و در منزل خود باشید و منظور من این است که فقط اسم شما بر سر من باشد، ولی آن عالم بزرگوار باز امتناع نمود و قبول نکرد.


سید ابراهیم موسوی قزوینی‌ فقیه ‌بسیار بزرگی است که سالها در حوزه کربلای معلّی شاگردان بسیار با عظمتی ‌را تربیت کرد و درس او مانند درس صاحب جواهر منبع خیر و برکت و مرکز تحقیقات بود و در قسمت مهمی از بلاد شیعه‌ مرجعیت داشت و هر سال بیش ‌از بیست هزار تومان از هندوستان‌ و وجوه شرعیه بسیاری از ایران و سایر خدمتش ارسال می‌شد ولی بسیار زاهدانه زندگی می‌کرد و جز گذران روزانه بسیار اندک و با نهایت صرفه جوئی چیزی برنمی‌داشت و برای خود هرگز مالی نیندوخت.‌


انتهای پیام/

ارسال نظر