صفحه نخست

آموزش و دانشگاه

علم‌وفناوری

ارتباطات و فناوری اطلاعات

سلامت

پژوهش

علم +

سیاست

اقتصاد

فرهنگ‌ و‌ جامعه

ورزش

عکس

فیلم

استانها

بازار

اردبیل

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویراحمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

هومیانا

پخش زنده

دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری

یادداشتی از احمد مسجدجامعی: پیوند پیشینه‌دار ایرانیان با اربعین

احمد مسجدجامعی  درباره ارتباط اربعین با گذشته ایرانیان  یادداشتی نوشت.
کد خبر : 135717

به گزارش گروه فرهنگی آنا، در متن یادداشت احمد مسجد جامعی که در روزنامه اطلاعات منتشر شده، آمده است:


این سخن را گرچه پیش از این هم در جایی آورده‌ام، اما باز هم گفتنی است. در شب اربعین یکی ـ دو سال پیش، در ساختمانی کنار صحن حرم حضرت سیدالشهداء، چراغی روشن بود، هنگام نماز مغرب از شدت ازدحام جمعیت کسی مرا به راهرویی راهنمایی کرد و از آن‌جا به طبقة بالای ساختمانی هدایت شدم، در کمال ناباوری دیدم که آن‌جا کتابخانة مفصلی است و همة کارکنان و حتی مدیر به کار مشغول هستند.


در ایران، در چنین شرایطی، کتابخانه‌‌ای باز نیست و گمان نمی‌رود که مشتاقان کتاب در چنین اوقاتی به کتابخانه مراجعه کنند. این کتابخانه تنها مشتمل بر کتاب‌های دینی و از این قبیل نبود بلکه بخش مهمی از آن به کتاب‌های درسی، دانشگاهی، علوم و فنون اختصاص داشت. درواقع هر نوع خواننده، از آن کتابخانه نومید بازنمی‌گشت.


شگفت‌تر این‌که روی یکی از میزهای ورودی کتابخانه، چندین عینک جلب توجه می‌کرد وقتی پرسیدم معلوم شد این عینک‌ها برای مراجعه کنندگانی است که احیانا عینک مطالعة خود را همراه ندارند. از جمله کتاب‌هایی که روی میز مطالعه‌کنندگان هنوز باقی مانده بود تفسیر عطیة عوفی کوفی بود که همراهان ایرانی اغلب او را به عنوان مفسر و محدث نمی‌شناختند و چنان‌چه در برخی روضه‌ها گفته می‌شود، او را خانم و یا خادم شخصیت بزرگواری چون جابربن عبداله انصاری تلقی می‌کردند.


همین کافی بود که فکر کنند لابد این اثر از شخصیت دیگری است و این آغاز گفتگوهای آن شب پیرامون عطیه شد. این کتاب به کوشش آقای عبدالرزاق حرزالدین در سه جلد در انتشارات دلیل ما منتشر شده است. حرزالدین خانواده‌ای اهل دین هستند که از پدر ایشان تاریخ النجف الاشرف در سه جلد در دست است و از جدشان معاریف‌الرجال.


آیت‌اله خامنه‌ای در دیداری که از نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران داشتند وقتی با کتاب پدرشان روبرو شدند از کتاب جدشان یاد کردند و گفتند چه خوب بود که آن هم تصحیح و منتشر می‌شد و ادامه دادند از این مولف هفتاد اثر ذکر شده است. عطیه از شخصیت‌های قرآنی و حدیثی کوفه است که نام وی را علی امیرالمومنین برگزید. اقوال و نظرات او در کتاب‌های بسیار مهم، نه فقط شیعه بلکه علمایی مانند طبری و ذهبی آمده است.


هرچند اصل تفسیر او از میان رفته، اما آقای حرزالدین بر اساس آن‌چه دیگران نقل کرده‌‌اند، در واقع کتاب او را بازسازی کرده است. عطیه شاگرد ابن‌عباس بود و مکتب تفسیری امیرالمومنین از طریق ابن‌عباس به وی رسید. گفته‌اند 70 بار قرآن را نزد ابن‌عباس برای تصحیح قرائت و سه بار هم برای آگاهی از نظرات تفسیری وی خواند.


عطیه در گرماگرم جنبش مختار، وقتی معلوم شد که عبداله‌بن زبیر در مکه، استادش ابن عباس و محمد حنفیه، فرزند امام علی، را به زندان انداخته است تا از ایشان برای خود بیعت بگیرد، در رأس گروهی مسلح به مکه رفت و آن‌ها را از زندان رهانید. تفسیر عطیه، یکی از قدیمی‌ترین تفاسیر جهان اسلام است زیرا که مرگ او در 111ق یا حداکثر 127ق در کوفه روی داد. عطیه از کسانی بود که از ستم حجاج به فارس و فارسیان پناه آورد و چون حاضر نشد از امیرالمومنین علی، تبری جوید، عامل وقت فارس، پسر عمو و داماد حجاج، به او تازیانه زد و سر و ریش وی را تراشید.


پس از آن عطیه به خراسان رفت و در اواخر عمر، پس از مرگ حجاج به کوفه بازگشت. خاندان او تا چند نسل و قرن همگی شناخته بودند و از علمای برجسته شمرده می‌شدند. اما در کنار همة این مراتب، آن‌چه موجب برکت نام و شهرت عظیم عطیه شده، همراهی او با جابربن عبداله انصاری، در زیارت قبر حسین سیدالشهداء در اربعین است.


جابربن عبداله، صحابی بزرگ پیامبر، سخت پیر بود و نابینا و آن‌قدر عمر یافت که حتی حضرت باقر(ع) را نیز درک کرد و سلام پیامبر را به ایشان رسانید. عطیه گوید با جابربن عبداله، برای زیارت مرقد سیدالشهداء، از کوفه بیرون آمدیم، چون به کربلا رسیدیم، جابر در شط فرات غسل کرد. او در هر گامی که به سوی قبر برمی‌داشت، ذکر خدا می‌گفت و چون به قبر رسید، از عطیه خواست تا دست او را به قبر برساند. آن‌گاه گریست و گریست تا از هوش رفت و چون برخاست، سه بار حسین سیدالشهداء را صدا زد و گفت تو حبیبی هستی که حبیب خود را پاسخ نمی‌گویی و باز هم گریست و گریست. می‌توان گفت که این دو نفر، از نخستین زائران بارگاه سیدالشهداء بوده‌اند. البته باید گفت که برگزاری اربعین برای متوفی بنا به گفتة پژوهشگران دربارة عدد 40 رسمی ایرانی است و اگر جابر در اربعین به پیشنهاد عطیه به زیارت حضرت سیدالشهداء آمده باشد، باید گفت که به رسمی ایرانی نیز عمل کرده است به خصوص از این جهت که به نقل یکی از نسب‌شناسان، به احتمال زیاد، عطیه از موالی بنی‌عوف و نه از تبار بنی‌عوف بود و ریشه‌ای عربی نداشت. بدین ترتیب، رد پایی ایرانی در نخستین اربعین حسینی دیده می‌شود.


انتهای پیام/

ارسال نظر