در اهمیت شناخت و به دست گرفتن بازار دانشبنیان
گاهی آنقدر سرگرم مباحث جذاب اقتصاد دانشبنیان میشویم که یادمان میرود به «بازار» به «بازاریابی» و به دست و پا کردن مشتریهای دست به نقد فکر کنیم. سالهای متمادی تولیدکنندگان قدر دنیا، به ما، به چشم بازار نگاه کرده و میکنند. هر تولیدکنندهای بازار هشتاد میلیونی ایران را جدی میگیرد و برای ورود به آن با همتایان خود رقابت میکند.
با اینکه ما سالها گرفتار تحریم بودیم و عملا نمیتوانستیم با اروپا و آمریکا و حتی بخشهایی از آسیا روابط مالی و بدهبستان اقتصادی داشته باشیم، اما صاحبان کالا و شرکتهای تولیدی و خدماتی از بازار ایران صرفنظر نکردند و اگرچه از در نمیتوانستند داخل این بازار شوند، از پنجره شدند و برای اجناس خود تبلیغ کردند.
متاسفانه باید اذعان کنیم که عادتهای مصرفزدگی به جان و تن «ما» افتاده است. عادتهای دیرینی که بهراحتی و کوتاهمدت نمیتوان ترکشان کرد. «بیرون نمیتوان کرد الا به روزگاران» بهویژه این مصرفزدگی آفت آرمانگرایی ماست و با خلق و خوی انقلابی و اسلامی ما در تنافر است. روحیه ما را رقبای سیاسی ما میشناسند و اگرچه در منازعات سیاسی در مواجهه با ما ناکام بودهاند اما اقتصادی جلو آمدهاند، تا حدودی بازار را قبضه کردهاند و از این رهگذر درآمد هنگفتی را به جیب زدهاند.
اگر به عدد و رقمها و تنوع فروش محصولات غیرایرانی در بازار ایران نگاه کنید، آنوقت دلیل ورشکستگی بسیاری از تولیدکنندگان داخلی و کسادی بازار تولید ملی بهتر معلوم میشود. امروز در تهران و شهرستان، ولو مناطق محروم، خانهای نیست که کالای کرهای، چینی، اروپایی و حتی آمریکایی در آن نباشد. با دقت که نگاه کنید درمییابید که کرهایها و چینیها و اروپاییها و آمریکاییها بیگدار هم به آب نزدهاند و دقیق و حسابشده روی بازار ایران مطالعه کردهاند. آنها غالبا عادتهای مصرفی ما را میشناسند. نیازها و امیال ما را تشخیص دادهاند و سلایقمان را میشناسند و حتی روی تفاوتهای ما با عربها و ترکها کار پژوهشی کردهاند و بعضا به آن جهت دادهاند.
یک دلیل اینکه تولیدکنندههای داخلی توان رقابت با تولیدکنندههای غیرایرانی را ندارند همین است که آنها بازار ما را بهتر از ما میشناسند. امروز بازار اصلی تلفنهای هوشمند را چه تولیدکنندههایی اشباع کردهاند؟ بازار خودرو را چه تولیدکنندههایی در دست گرفتهاند؟ اقلام دیگر هم همین است. یک زمانی اوایل انقلاب اکثرا فکر میکردیم چون در صنعت بستهبندی ضعیفیم و اجناسمان را خوب عرضه نمیکنیم و آداب پرزنتهکردن را بلد نیستیم پس، دیگران میآیند و با ظاهرسازی بهتر بازار را از چنگمان در میآورند. اما قضیه پیچیدهتر از این حرفاست. پرزنتهکردن و بستهبندی مهماند و باید که جدی گرفته شوند، اما مقدم بر اینها شناخت بازار است که نیاز به کار پژوهشی و مطالعاتی دارد.
حتی تبلیغات هم موکول به همین شناخت است. واقعبینانه بخواهیم درباره خودمان نظر بدهیم باید بگوییم که از همین تبلیغات کالای ایرانی میشود فهمید که تولیدکننده، بازار را آنچنان که شایسته است نمیشناسد. فقط جذابیتهای سمعی و بصری نیست که تبلیغات خارجی را خوشایند جلوه میدهند. نه آنها «بازار» را به معنی اتم کلمه میشناسند. این شناسایی الکی و تصادفی و بخشنامهای به دست نمیآید. یک کار تخصصی است که باید برایش هزینه پرداخت. در غیر این صورت حضور ما در هر بازاری چه بازار خودمان و چه بازارهای جهانی رهاکردن تیر در تاریکی است، اما اگر بخواهیم سهممان را از اقتصاد جهانی بگیریم و جای خودمان را در بازار دنیا معلوم کنیم باید رویه فعلیمان را تغییر بدهیم و به بازارشناسیها هم صبغه دانشبنیان بزنیم.
خدا را شکر نیروی جوان و هوشیار و باسواد و با انگیزهای وارد عرصه اقتصاد کشور شدهاند که سودای طرحهای نو در سر دارند و میخواهند مبتنی بر دانش کارهای کارستان کنند. رونق «دانشبنیان» در این سالها دلیل اصلیاش وجود ذیقیمت همین جوانان باهوش و باانگیزه است. اینها غالبا ایدههای خوبی دارند تصویر روشنی از واقعیتهای دنیا دارند، جهان را و مناسبات اقتصادی و سیاسی و اجتماعی جهان را میشناسند و فهمیدهاند که میشود انحصار قدرتهای اقتصادی را بشکنند.
این خیلی مهم است که ما بدانیم برندهای معتبر جهانی شکستناپذیر نیستند و از میدان بهدر کردنشان شدنی است. آیه از آسمان نازل نشده که شرکتهای قدرتمند جهانی عین اختاپوس چنگ بیندازند و جهان را به تصرف درآورند. در همین سالهای اخیر خیلی از جوانها از زیر پله شروع کردند و خیلی سریع با شرکتهای گردن کلفت درافتادند. وقتی برای استیو جابز این اتفاق افتاده چرا برای یک جوان دریا دل متخصص و با انگیزه ایرانی نیفتد. شرکتهای چندملیتی قدرت فوقالعادهای دارند، اما اقتصاد دانشبنیان، مناسبات را عوض کرده و حالا وقت آن رسیده که ما هم از آن حالت مصرفگرایی صرف بیرون بیاییم و در بازار جهانی، دکانهای خود را باز کنیم.
خوب که نگاه کنیم ما هم کالا یا خدمات منحصر به فردی داریم که مردم جهان مشتری آن هستند. همچنان که چین و کره و آلمان و فرانسه میآیند و در بازار ایران کاسبی میکنند، ما هم میتوانیم به چین و کره و آلمان و فرانسه برویم و کاسبی عالمانه خود را در آنجاها راه بیندازیم. اینطور نیست که ژاپنیها و چینیها و اروپاییها نیاز جهان را برطرف کرده باشند و دیگر کسی را راه ندهند. نه، اتفاقا در بازار چندمیلیاردی دنیا، ایران هم میتواند بلکه باید کالای دانشبنیان خود را بفروشد. بهویژه در جهان اسلام میتوانیم فروشنده کالا یا خدماتی باشیم که هنوز کس دیگر وارد نشده، بلکه عقلش نرسیده که وارد شود، در ظاهر بعید به نظر میرسد که جامعه میلیاردی چین و یا هند بازاری مناسب برای تولیدکنندههای ایرانی باشند. شاید آنها که مدام حرف از ناامیدی میزنند بگویند تولیدکنندهای که در کشور خودش بازار را به رقیب وا گذاشته چطور میتواند در بازار دنیا رقابت کند؟ این هم حرفی است اما شاید ورود در عرصههای جدید و دانشبنیان بتواند جبران مافات کند و افقهای روشن و تازهای در برابرمان قرار دهد.
*دبیر ستاد توسعه فرهنگ علم، فناوری و اقتصاد دانشبنیان
انتهای پیام/