صفحه نخست

آموزش و دانشگاه

علم‌وفناوری

ارتباطات و فناوری اطلاعات

سلامت

پژوهش

علم +

سیاست

اقتصاد

فرهنگ‌ و‌ جامعه

ورزش

عکس

فیلم

استانها

بازار

اردبیل

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویراحمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

هومیانا

پخش زنده

دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
۰۵:۱۰ - ۲۶ مهر ۱۳۹۵

اصولگرایان با چه مدلی می‌توانند از بن‌بست سیاسی خارج شوند؟

راستگرایان دهه هفتاد و اصولگرایان دهه هشتاد و نود پس از عدم موفقیت در انتخابات‌های اخیر برای آنکه بتوانند شانسی برای موفقیت در میدان سیاسی ایران و جلب‌توجه افکار عمومی داشته باشند گویا تصمیم گرفته‌اند قبای اصولگرایی را با عبای انقلابی‌گری عوض کنند.
کد خبر : 126223

به گزارش گروه رسانه های دیگر خبرگزاری آنا به نقل از اعتماد، این را می‌شود در لابه‌لای جملات فقها و شیوخ جناح راست دید. جایی که بزرگان و بازیگران نامدار طی چند ماه گذشته متفق‌القول و بر‌خلاف ادوار همیشگی به جای آنکه دم از وحدت اصولگرایان بزنند مدام از ائتلاف نیروهای انقلابی سخن می‌گویند. اما به واقع بازگشت به رقابت سیاسی راست‌کیشان دیروز و اصولگرایان امروز تنها در سایه تغییر بیرق و برند این جناح سیاسی میسر است یا آنکه جناح راست برای جبران مافات و خروج از بن بست‌های موجود و موفقیت در انتخابات ٩٦ باید طرحی نو دراندازد‌؟ آیا اصولگرایان نیاز به تغییر لباس (فرم) خود دارند یا آنکه باید فکری به حال فکر (نرم) خود کنند؟
هرچند برای بازخوانی وضعیت سیاسی و موقعیت اجتماعی اصولگرایان ضروری است تا به فرآیند تاریخی و مدیریتی کنشگران این جریان سیاسی اشاره شود اما به حکم ضرب المثل آنچه عیان است چه حاجت به بیان است، می‌شود از تکرار مکررات عبور کرد، چه آنکه سر و صدای «واگرایی»، «انشقاق» و «جدایی» درونی جناح راست آنقدر بلند است که برای شنیدنش نیازی به فال گوش ایستادن نیست. این همان مساله‌ای است که برخی تحلیلگران و سیاستمداران این جریان از سر دلسوزی و آینده‌نگری و بی‌هیچ واهمه‌ای بارها به آن اشاره کرده‌اند. این کنشگران سیاسی-اجتماعی با آنالیز و کالبدشکافی جناح راست، راه‌حل نجات را در بازسازی و نوسازی گفتمان و تشکیلات اصولگرایی اعلام کردند اما با توجه به مستندات موجود گویا این هشدارها و نسخه‌های سیاسی هرگز خریداری نداشته است. چه آنکه با توجه به شواهد عقلای قوم اصولگرا بازهم می‌خواهند در انتخابات‌های پیش‌رو همان راهی را بروند که بارها آزموده‌اند و به نتیجه نرسیده‌اند. راهی که یک سر آن قرار است به جامعه روحانیت مبارز ختم شود و راه دیگرش هیچ چشم‌اندازی ندارد. این همان موضوعی است که دستمایه نگرانی جوان‌های معقولِ معتدل جریان اصولگرایی شده است. مدیران جناح راست سنتی بر اساس سنت چند دوره گذشته خود می‌خواهند جامعه روحانیت مبارز را محور و مدار انتخاب و تصمیم سیاسی خود قرار دهند و چهره‌های انتخاباتی شان را با عنوان کاندیدای انقلابی به میدان بیاورند. این در حالی است که این‌بار حتی قدرتمند‌ترین و شناسنامه‌دار‌ترین حزب عضو جناح راست سنتی یعنی حزب موتلفه تصمیم دارد تا در انتخابات ٩٦ با کاندیدای حزبی وارد انتخابات ٩٦ شود. از سوی دیگر احزاب کم‌سن و سال‌تر جناح راست مانند ایثارگران، پایداری، رهپویان و... نشان داده‌اند که علاقه‌ای ندارند تا سرنوشت سیاسی خود را در اختیار فقها و شیوخ این جناح قرار دهند و سر بزنگاه‌ها همواره نقشه خود را دنبال کرده‌اند. از سوی دیگر فاصله گرفتن چهره‌هایی همچون علی اکبر ناطق نوری و علی لاریجانی با هواداران‌شان از جناح راست بر مصایب اصولگرایان افزوده است. این وضعیت اما تنها یک زاویه از زوایای تاریک موجود در جبهه اصولگرایی است. نداشتن کاندیدای درجه اول، حذف محمود احمدی‌نژاد از انتخابات، مطالبات رنگین کمانی بازیگران سیاسی، تخمین‌ها و تحلیل‌های اجتماعی- سیاسی متفاوت و متضاد، عدم رضایت‌مندی نسل دوم اصولگرایان از کادر رهبری و فرآیند تصمیم‌گیری‌ها در جناح راست، عقب ماندگی از تحولات اجتماعی و عدم تطبیق‌سازی، عدم جذابیت گفتمانی برای افکار عمومی، پاسخ نداشتن برای نیازها و پرسش‌های روز جامعه، ریزش نیروهای سیاسی و تشکیلاتی، کهولت سن مدیران، شعارهای فاصله گرفته از تحولات روز و... باعث شده تا سازمان بزرگ سیاسی اصولگرایان در معرض فروپاشی قرار بگیرد. همین شرایط دلیلی است تا اصولگرایان هر چه سریع‌تر برای بازسازی و در قدم بعد نوسازی سازمان سیاسی و تشکیلاتی خود اقدام کنند، چرا که هیچ نیروی سیاسی اصلاح‌طلب و معتدلی نیست که این اعتقاد را داشته باشد که مدیریت کشور با یک جناح میسر است. بر این اساس و با قبول این واقعیت که اصولگرایی نیازمند نوسازی یا بازسازی است این پرسش معنا می‌یابد که آیا علایمی جهت درک این ضرورت از سوی مدیران ارشد و کادر رهبری فعلی جناح اصولگرا مشاهده می‌شود؟ و اینکه آیا پتانسل موجود در اردوگاه اصولگرایان برای عملیاتی کردن این ضرورت وجود دارد؟روش و مدل نوسازی یا بازسازی گفتمان اصولگرایی چه خواهد بود؟چه فرد یا افرادی مسوولیت این کار را به عهده خواهند داشت؟ آیا افکار با توجه به شرایط موجود به گفتمان اصولگرایی حتی اگر تغییراتی را ایجاد کند، اعتماد خواهد کرد؟ اصولگرایان در این نوسازی، چگونه فقر تئوریک خود را که همواره گرفتار آن بوده‌اند حل خواهند کرد؟ در نوسازی اصولگرایی آیا راستگرایان سیاسی با همان مکانیزم پیشین به دنبال وحدت و یگانگی خواهند بود یا آنکه این جناح از این پس به شکل کنسرسیومی اداره خواهد شد؟ هیات‌مدیره اصولگرایی جدید متشکل از چه کسانی خواهد بود؟
هر چه هست به نظر می‌رسد برای ایجاد تحول در جناح راست گذر از چهار مرحله ضروری است:
١- ابتدا تحول و تغییر باید هواداران جناح را درگیر خود کند نه آنکه بر آنها تحمیل شود.
٢- مسوول تغییرات در جناح اصولگرایی مشخص باشد.
٣- روش، مدل و فرآیند ایجاد تغییرات تعیین شود و در مجمع ملی اصولگرایان به رای گذاشته شود.
٤- مشخص شود که تغییرات، باورهای اصولگرایانه را نشانه خواهد گرفت یا آنکه تغییرات در این نوع نوسازی تنها ساختاری است.
با توجه به این راهکارها و پرسش‌ها به نظر می‌رسد که بازسازی و نوسازی اصولگرایی جدای از تغییر کادر رهبری و غربالگری مدیریت این جناح نیاز به تغییر مدل فکر کردن و تصمیم گرفتن مدیران این جناح دارد. اصولگرایان اگر تصلب رفتاری را با نواندیشی مبادله کنند و با پوسته‌شکنی دست از داشته‌ها و نداشته‌های سیاسی امروز خود بردارند و «هیبت و هویتی» مدرن از خود به نمایش بگذارند، بی‌تردید می‌توانند تحلیل و تخمینی دقیق از وضعیت امروز جامعه ایرانی داشته باشند و آنگاه که جغرافیای ذهنی خود را منطبق بر مقتضیات زمان تغییر دهند می‌توانند به راه‌حل‌های مدرنی برای رسیدن به ائتلاف سیاسی و ارایه حرف‌های نو به افکار عمومی دست یابند. به واقع این ظرفیت در حال حاضر در جریان اصولگرایی مشاهده می‌شود؟


انتهای پیام/

برچسب ها: اصولگرایان
ارسال نظر