صفحه نخست

آموزش و دانشگاه

علم‌وفناوری

ارتباطات و فناوری اطلاعات

سلامت

پژوهش

علم +

سیاست

اقتصاد

فرهنگ‌ و‌ جامعه

ورزش

عکس

فیلم

استانها

بازار

اردبیل

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویراحمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

هومیانا

پخش زنده

دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
۱۲:۴۰ - ۱۰ مهر ۱۳۹۵

بقایی‌ماکان: یهودیان و مسیحیان هم در مرگ مولانا به سوگ نشستند/ مولانا را نمی‌توان در یک دایره عقیدتی خاص محدود کرد

اقبال‌پژوه و محقق عرصه فرهنگ، معتقد است انتسابِ مولانا به دایره‌های محدود و خاص عقیدتی، نادیده‌گرفتن رویکرد آزاداندیشانه‌ او است؛ چراکه اندیشه مولانا، اگرچه مبین حقیقتِ دینی است اما فرادینی است.
کد خبر : 122213

محمد بقایی‌ماکان؛ نویسنده و مترجم در گفت‌وگو با خبرنگار فرهنگی آنا، درباره شأن مولانا و ضرورت شناختن او در جهان امروزی گفت: «مولانا یکی از چهره‌های بسیار برجسته در تاریخ تفکر بشری به شمار می‌آید که بزرگترین متفکران جهان بر این نظر تاکید داشته‌اند. می‌توان از این میان به علاقه اقبال لاهوری به مولانا اشار کرد که گفته است جهان ما برای آن که به معنویت واقعی و آرامش دست پیدا کند، نیاز به اندیشه‌ گماشتن و آشنایی با افکار مولانا دارد.»


وی ادامه داد: «امروز در دنیای صنعتی و فراصنعتی، گرایش مردم به زندگی آرام و دور از تاثیرات ماشینیسم، بسیار محسوس شده و این گرایش در واقع از زمان «روسو» نطفه بسته است. او در آثار خود این اندیشه را مطرح می‌سازد که انسان برای رهایی از خشونت و خصومت و دغدغه‌های مادی که ذهن او را به سوی مسائل غیر انسانی سوق می‌دهد، نیاز به این دارد که با دنیای قلب، بیشتر آشنا و مانوس شود و روح خود را با عشق بیامیزد.»


این اقبال‌پژوه خاطر نشان کرد: «او در تعبیر خود چنین انسانی را زیر عنوان «انسانِ آزاده» توصیف می‌کند که باید به طبیعت و زیبایی‌های جهان هستی رو بیاورد و خود را از تعلقاتِ مادی و آنچه اصطلاحاً در ادب اسلامی به نام زخارف دنیوی مصطلح شده است، برهاند.»


وی گفت: «این انسانِ آزاده با تعریفی که روسو از آن به دست می‌دهد، قرن‌ها پیش در اندیشه مولانا به صورت کامل‌تری بیان شده است. بعدها هم می‌بینیم که این اندیشه بر آثار نویسندگانی مانند هرمان هسه و توماس مان نیز که تحت تاثیر مصائب جنگ جهانی دوم بودند، به صورت تواردی تاثیرگذار بوده است اما در واقع پایه‌ریز چنین تفکری در پهنه گیتی؛ عالیجناب مولوی است.»


نویسنده کتاب از فردوسی تا شاملو ضمن بیان این که انسانِ آرمانی مولانا کسی دارای روح استعلایی است؛ اظهار داشت: «انسان آرمانی مولانا، دارای ویژگی‌هایی است که مولانا آن را ترکیبی می‌داند از قدرت و معنویت. و از همین رو است که می‌گوید: «شیر خدا و رستم دستانم آرزوست». به عبارت دیگر می‌توان با نگاهی تفصیلی به این نتیجه رسید که انسانِ آرمانی او، دارای خصلتی مرکب از فرهنگ ایرانی و حقیقتِ دینی است.»


وی همچنین با اشاره به اهمیت کارکرد عشق در سروده‌های مولانا گفت: «او عشق را محرک این طریق می‌داند و از همین‌رو، سعی در تشویق آدمی به پرورش این موهبت الهی در ذات خود دارد. اما عشق از نگاه مولوی که باید او را عاشق‌ترین شاعر در جهان قلمداد کرد، آمیزه‌ای است از قدرت، ابتکار، آگاهی و ایثار که سبب رویش و بالندگی همه موجودات از نبات گرفته تا آدمی می‌شود. تا آنجا که می‌تواند انسان را در مراتب عالی انسانیت قرار دهد و از او موجودی چندان متعالی بسازد که بر اساس آموزه‌های دینی، خداوند هم طالبِ‌ دیدار او است.»


نویسنده کتاب «نگرش‌های ایرانی» خاطر نشان کرد: «مولانا و عرفانِ برامده از مکتب او، در مجموع؛ اندیشه‌ای است برانگیزانند و پیش‌برنده اهداف والای انسانی که با نوعِ دیگر عرفانِ منفعل یا صوفی‌گریِ انزواطلب کاملا مغایر است. شواهد این واقعیت را می‌توان در مثنوی معنوی و دیوان شمس به آسانی جست‌.»


وی با انتقاد به برخی نگاه‌های تقلیل‌گرا به مولانا اظهار داشت: «چهر‌های بزرگ فرهنگ ایرانی مانند فردوسی، خیام، سنایی، عطار، حافظ، سعدی و به خصوص مولانا را نمی‌توان در یک دایره عقیدتی خاص محدود کرد؛ به طوری که خود مولاناهم به عیان می‌گوید: «چه تدبیر ای مسلمانان که من خود را نمی دانم/ نه ترسا نه یهودم من، نه گبرم نه مسلمانم/ نه شرقی‌ام نه غربی‌ام، نه برّی‌ام نه بحری‌ام/ نه از کان طبیعی‌ام، نه از افلاک گردانم».»


بقایی ماکان ادامه داد: «این یعنی؛ اندیشه مولانا، اندیشه‌ای فرادینی است که البته ما همین اندیشه را در جامی و حافظ و سنایی هم می‌بینیم. بنابراین انتساب یا قرار دادن بزرگانی مانند مولانا در یک دایره عقیدتی خاص، کاملا با آزاداندیشی انان مغایرت دارد؛ آزاداندیشی‌ای که باعث می‌شود در مراسم تشییع و سوگ‌واری مولانا، یهودیان و مسیحیان نیز در کنار مسلمانان به عزاداری و سوگواری بنشینند.»


وی گفت: «اتفاقا به دلیل همین آزاد‌اندیشی است که آثار مولانا، همچنان در جهان مورد توجه است؛ به طوری که ترجمه سروده‌های او –با وجود اینکه در ترجمه، به میزان زیادی از معنا و لطفِ واقعی اشعار از دست می‌رود- خصوصا ترجمه‌ گزیده غزل‌های او در میان انگلیسی‌زبانان؛ به خصوص در آمریکا جزو پرفروش‌ترین کتاب‌ها در سال‌های اخیر بوده است. همچنین بنا به گفته چیتینگ –مولوی‌پژوه آمریکایی- علاقه طبقه فرهیخته در ایالات متحده به آثار مولوی، بسیار چشم‌گیر است و هر روز این توجه، بیشتر می‌شود.»


نویسنده کتاب «شاملو و عالم معنا» ادامه داد: «از این گذشته، علاقه‌ای که در جهان‌گردان از سراسر دنیا در زیارت آرامگاه مولانا در قونیه نشان می‌دهند، مثال بارز‌تری است از تاثیر اندیشه‌های این متفکر و تناسب و هماهنگی آراء وی با دنیای هفتصدسال پس از او. بی‌گمان از این رو است که علامه اقبال لاهوری به تاکید در کتاب «بازساری اندیشه دینی در اسلام» می‌گوید برای آنکه جهان ما؛ جهانِ مفرحی شود و حقیقتِ ادمی و دنیای قلب به درستی خود را نشان بدهد، نیازمند مولانای دیگری هستیم.»


انتهای پیام/

ارسال نظر