بازخوانی حملات یالثارات به سینماگران در دهه اخیر
به گزارش گروه رسانه های دیگر خبرگزاری آنا، هفتهنامه تماشاگران امروز در ادامه نوشت: سال ۸۴ بود که یالثارات، هفتهنامه ارگان رسمی انصار حزبالله با انتشار مطلبی، به شدت از اکران فیلم آتشبس انتقاد کرد. این نشریه نوشت: «نام میلانی با نام مکتب ضاله فمینیسم عجین گشته است لذا در بررسی آثار او غفلت از این موضوع منجر به قضاوتی اشتباه خواهد شد.»
نویسنده این نشریه در ادامه مطلب خود آورده بود: «میلانی در این فیلم با به کارگیری ژانر کمدی برای بیان حرفهای تکراریاش که در فضایی سرد، خشن و خونآلود ساخته میشدند، طرحی نو درانداخته و در میان خندههای تماشاگر توانسته حرفهای خود را به تماشاگر قالب کند.»
این هفتهنامه در عین حال تأکید کرده: «البته از حق نگذریم که میلانی در این کار به موفقیتی چشمگیر دست یافته و آتشبس را به لحاظ نحوه بیان و توانایی تأثیرگذاری باید نقطهعطفی در کارهای میلانی دانست. در آتشبس بر خلاف آثار قبلی میلانی، شخصیتپردازی زن و مرد فیلم به نحو ماهرانهای از کلیشه سینماهای حاد فمنیستی خارج شده و در کل، برای مخاطب قابل پذیرشتر است.»
به نوشته این نشریه، میلانی با زیرکی همه حرفهای خود را از زبان یک روانشناس زده است. مسائلی چون ترویج اباحیگری، اشرافیت و عشق از نوع خیابانی دیگر انتقادات وارده نویسنده هفتهنامه یالثارات به فیلم آتشبس است.
انتقاد از حاتمیکیا در زمان حضور «به نام پدر» در جشنواره
جالب است بدانید در زمان فیلم به نام پدر و به بهانه حضور این فیلم در جشنواره، حاتمیکیا یادداشتی در ماهنامه فیلم منتشر کرده بود و در بخشهایی از آن اشاره کرده بود که سر صحنه این فیلم با شنیدن ترانهای از گوگوش گریهاش گرفته است! در همان زمان هفتهنامه یالثارات به شدت از حاتمیکیا انتقاد میکند.
سالها بعد یعنی در زمان اکران فیلم «به رنگ ارغوان» وحید جلیلی، فعال فرهنگی اصولگرا که دارای نظرات تند و تیزی در قبال سینمای ایران است، در نشستی در یکی از جشنوارهها از حاتمیکیا انتقاد میکند و میگوید: «به جای این که حاتمیکیا بر گوگوش تأثیر بگذارد، این گوگوش است که بر حاتمیکیا تأثیر گذاشته است.»
البته بعدها حاتمیکیا واکنش جالبی به این اظهارات نشان داده بود. وقتی از او در این باره پرسیده بودم، گفت: «آنها میخواهند من پاستوریزه باشم ولی من پاستوریزه نیستم.»
«گزارش یک جشن»، فیلمی در ستایش زهرا رهنورد و میرحسین موسوی!
هفتهنامه یالثارات البته بعدها باز به حاتمیکیا حمله میکند. نویسنده این نشربه در زمان اکران «یه حبه قند» در یادداشتی در نقد این فیلم با انتقاد تند از حاتمیکیا به خاطر انتشار یادداشتی در حمایت از آن مینویسد: «همین آقای حاتمیکیایی که امروز رزمنده بودن و همنفس بودن را با سید اهل قلم، شهید مرتضی آوینی در بوق میکند، فیلمی ساخته است با عنوان گزارش یک جشن در ستایش دو عنصری که سبب آشوبهای پس از انتخابات شدهاند و در پایان فیلم که با توجه به مضمون کلی یک عروسی اتفاق میافتد و نام داماد محمود رضایی است (ترکیبی از نام محمود احمدینژاد و محسن رضایی) با توجه به این که زن نماد سرزمین است و حاتمیکیا این موضوع را به خوبی میداند و با در نظر گرفتن المانهای اسطورهشناختی، میتوان توجیه نمود که حاتمیکیا به طعنه میگوید ایران را به عقد اصولگرایان درآوردهاند و هیچ تفکر و نگرش سیاسی حق اظهار نظر و تنفس ندارد.»
انتقاد از مجیدی و افخمی به خاطر ستایش «یه حبه قند»
یالثارات در این یادداشت همچنین از این که کارگردانهایی چون عباس کیارستمی، رخشان بنیاعتماد، مجید مجیدی، ابراهیم حاتمیکیا، منوچهر محمدی، کمال تبریزی، بهروز افخمی و... از این فیلم تمجید کردهاند، انتقاد کرده است.
حمله به کمال تبریزی به خاطر فیلم «از رئیسجمهور پاداش نگیرید»
یالثارات سال گذشته نیز به خاطر فیلم «از رئیسجمهور پاداش نگیرید» از کمال تبریزی به شدت انتقاد کرد.
یالثارات نوشت: «فیلم کمال تبریزی نیز پس از چند سال توقیف روی پرده رفته است. در اینجا باید به این توجه کرد که کمال تبریزی برای فروش بیشتر فیلمش به حدی آن را آلوده به شوخیهای غیراخلاقی و جنسی کرده است و به گمان خودش آن قدری از خط قرمزها عبور کرده است که «از رئیسجمهور پاداش نگیرید» حتی با معیارهای امروز هم - و نه حتی با معیارهای زمان تولید فیلم - اثری وقیح و مبتذل به حساب میآید. جز این «از رئیسجمهور پاداش نگیرید» زمانی حتی بیش از زمان «قصهها» را در توقیف به سر برده است و همچنین برخی برداشتهای سیاسی از فیلم و تشابه گریم خود تبریزی به ظریف بر حاشیههای رسانهای فیلم افزوده است.»
وقتی یالثارات، مجیدی را هم تهدید میکند
جالب است بدانید در وقایع سال ۸۸ هفتهنامه یالثاراتِ ارگان انصار حزبا... در یادداشتی با انتقاد شدید از نامه ۱۲ کارگردان سینما به مجلس در اعتراض به وقایع آن سال (مجیدی نیز یکی از امضاکنندگان این نامه بود) نوشت: «امضای چنین بیانیهای از سوی برخی سینماگران طبیعی بود. تنها نامی که در میان آنان موجب شگفتی شد، مجید مجیدی است. این کارگردان خوشسابقه همیشه مورد توجه و حمایت اصولگرایان بوده است اما با اتفاقات اخیر میتوان پیشبینی کرد که کارگردان «بچههای آسمان» در صورت عدم تجدیدنظر در مواضع خود، اعتبار و جایگاه سابق خود را از دست بدهد.»
حمله ویژه به فیلم پوران درخشنده
یالثارات در سال ۹۲ و همزمان با اکران فیلم «هیس، دخترها فریاد نمیزنند» در مطلبی به شدت به این فیلم حمله کرد و نوشت: «هیس! دخترها فریاد نمیزنند داستان یک اتفاق بد است که همیشه در جوامع بشری وجود داشته. تجاوز به کودکان! یعنی یک جورهایی فیلم خانم درخشنده مضمونی را مورد اشاره قرار میدهد که از اعصار گذشته وجود داشته تا همین الان و از مکزیک و آمریکا گرفته تا ایران و ژاپن و اساساً هر سرزمینی که آدمهای مختلف در آن ساکن هستند با شدتها و حدّتهای مختلفی با این اتفاق سوء، مثل تمام اتفاقهای سوء دیگر مواجه هستند. فقط نکته اینجاست که نمیدانم چرا چند سالی است این اتفاق بد نادر اما موجود و چند تا اتفاق دیگر، در سینمای ایران و به ویژه در فیلمهایی که با موضوع «زنان» ساخته میشود، توسط معدودی فیلمساز ایرانی و جماعت اپوزیسیون فرهنگی دائماً مورد اشارههای خاص قرار میگیرد! همان طور که همین مضمون در فیلم «تسویه حساب» خانم تهمینه میلانی هم مورد اشاره قرار داشت. در واقع این اتفاق که چند سالی است در سینمای ایران بحث تجاوز به کودکان، زندانهای زنان، ظلم به زنان و غیره تا این اندازه نمود یافته است از نظر من به هیچ وجه نمیتواند تصادفی باشد و شاید این سؤالی است که اگر به جواب واضحش فکر کنیم، ابعاد بیشتری از مسئله روشن شود.»
توهین پوران درخشنده به پلیس جمهوری اسلامی
نویسنده یالثارات در ادامه مینویسد: «دقت کنید که وقتی شما درباره مفاهیمی مثل ایران بد، ایران خوب، ایران سرشار از ظلم به زنان و... صحبت میکنید مخاطب شما پیش و بیش از آن که به خوبی و بدی و ظلم به زنان فکر کند، به «ایران» خواهد اندیشید. خانم درخشنده و همکارهایش منهای سوژه اصلی، چه تصویری را از ایران در فیلم هیس! دخترها فریاد نمیزنند، نشان دادهاند؟ پلیس فیلم خانم درخشنده یک متهم را پو... و کثافت و عوضی (!) خطاب میکند و او را برای اعتراف کردن، کتک میزند. خانم درخشنده باید به عنوان یک فیلمساز که از نان و آب و امنیت ایران اسلامی استفاده میکند، بداند که این کارها در پلیس جمهوری اسلامی ایران نه تنها رویه نیست، بلکه جرم است و اگر در حالتی اتفاقی پلیسی دست به این کارها بزند، متهم میتواند از او شکایت کند. البته حرف دل خانم درخشنده را هم خودشان میدانند، هم من و هم کسانی که این نقد را میخوانند!
نکته تأسفبارتر اما آن است که خانم درخشنده حتی به اندازه فیلمسازهای آمریکایی و اروپایی و عربی هم اخلاق را درباره کشورشان، قانونشان و پلیسشان رعایت نکردهاند که فرض بر وجود برخی اتفاقات سوء هم، مضمون تصاویرشان را از قانون انتخاب کنند نه از بیقانونی! نیک میدانم که این کار خانم درخشنده در توهینی که به پلیس جمهوری اسلامی ایران کردهاند (و این کار رویه اپوزیسیون فرهنگی هم هست) اگر در کشوری دیگر رخ میداد، کمترین خطابش خیانت بود و بس؛ کمااین که تجربههای مشابه در کشورهای دیگر نیز همین مسأله را اثبات میکند.»
تحلیلهای عجیب و غریب و باورنکردنی از فیلم هیس...
نویسنده یالثارات در ادامه تحلیلهایی عجیب و غریب و باورنکردنی از فیلم هیس ارائه میدهد و مینویسد: «شاید منی که دارم این نقد معناگرایانه را مینویسم زیادی حساس هستم و البته شاید هم خانم درخشنده آن قدر در ربط دادن بدی به نمادهای دینی و اسلامی و ایرانی ما در فیلمشان افراط کردهاند که مخاطب از تعجب هاج و واج میماند. مرد بد فیلم یعنی مراد صفرخانی (با بازی بابک حمیدیان) هنگامی که در مقابل بازپرس قرار میگیرد، در حالی تصویری بسته (Close) از او نشان داده میشود که پرچم جمهوری اسلامی ایران هم در تصویر قرار دارد. قهرمان فیلم یعنی شیرین (با بازی طناز طباطبایی) در حالی وارد دادگاهی میشود که قرار است حکم به اعدام او بدهد که تصاویر امام راحل و مقام معظم رهبری در دو سوی تصویر ورود او به وضوح نشان داده میشود و همینطور باز هم در حالی وکیل او حکم اعدامش را دریافت میکند که عکس امام و رهبری در تصویر نشان داده میشود! شاید خانم درخشنده بگوید اینها از ارکان دکور یا میزانسن بودهاند. حرفشان را بپذیریم اما این را نپذیریم که ایشان نمیداند وقتی تصویر معنای منفی میدهد هر چیزی که با این معنای منفی ممزوج شود، نیز قید منفی میگیرد!»
چادر در فیلم هیس نماد چیست؟
نویسنده یالثارات در ادامه مدعی میشود: «چادر در سرتاسر فیلم خانم درخشنده نمادی از وحشت، ناامیدی، زندان، کمدانی و البته مرگ و قصاص است. (همان طور که در من مادر هستم و در جدایی نادر از سیمین بود) این مسأله به قدری در فیلم هیس! دخترها فریاد نمیزنند، نمود دارد که هر کس و ناکسی به تماشای فیلم بنشیند آن را به وضوح میبیند و مییابد. در این زمینه توضیح بیشتری نمیدهم و قضاوت با خوانندگان و توضیحاتی که احیاناً خانم درخشنده و اصغر فرهادی و فریدون جیرانی و بقیه... درباره عناد فهم شده یا فهم نشده خود با چادر در چنته دارند.»
یک مرد لاغراندام سر به زیر با محاسن خوشفرم شما را به یاد چه کسانی میاندازد؟
نویسنده این نشریه در بخشهای پایانی مطلب خود ادعاهای عجیبتر دیگری را مطرح میکند و مینویسد: «یک مرد لاغراندام سر به زیر با محاسن خوشفرم شما را به یاد چه کسانی میاندازد؟ حرف مورد اشاره من گریم صورت بابک حمیدیان، شخصیت منفی و مازوخیسمدار فیلم است که ظاهری با معنای اشاره شده دارد. این را باید از خانم درخشنده پرسید که میدانید آیا آدمهایی با همین تیپهای ظاهری هستند که امنیت شما و خانوادهتان را تأمین میکنند وگرنه اوضاع شما از مردم سومالی و سوریه و مکزیک هم بدتر بود؟ چرا آدم منفور فیلم خانم درخشنده با این ظاهر خاص در فیلم نشان داده میشود؟»
انتهای پیام/