صفحه نخست

آموزش و دانشگاه

علم‌وفناوری

ارتباطات و فناوری اطلاعات

سلامت

پژوهش

علم +

سیاست

اقتصاد

فرهنگ‌ و‌ جامعه

ورزش

عکس

فیلم

استانها

بازار

اردبیل

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویراحمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

هومیانا

پخش زنده

دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
۱۷:۵۲ - ۰۸ مهر ۱۳۹۵
محمدرضا زائری

مصیبت «إن شاءالله»

کد خبر : 121898

مدیر محلی که قرار بود نامزد انتخابات مجلس هم بشود توی سخنرانی با شور و هیجان قول افتتاح ایستگاه راه آهن را طی سه ماه آینده داده بود و جماعت هم ذوق زده و دلخوش و بی خبر کف زده و هورا کشیده و دست تکان داده بودند .


کسی با تعجب گفت : مگر افتتاح راه آهن دست توست ؟ مگر خبری هست ؟ به فرض هم که خبری باشد مگر سه ماهه می شود ؟ خندیده بود و گفته بود: نه، اما من کلا یک ماه دیگر بیشتر اینجا نیستم و اینها هم حالاحالاها دستشان به من نمی رسد!


روزنامه ها و رسانه های خبری قرار است از رویدادها بنویسند و مخاطبان را از آنچه شده است و رخ داده و گذشته و تمام شده باخبر سازند و بر اساس مشروعیتی که یافته اند و اعتمادی که ساخته اند ، جزییات و پشت صحنه ها و تحلیل ها و ناگفته ها را به مخاطب منتقل کنند.
اما همه می دانیم که در فضای فرهنگی ما به هزار و یک دلیل معمولا فقط خبرهای حوادث از گذشته است و این که چه کسی کشته شده یا مالش را برده اند ! ولی در بقیه موضوعات سیاسی و اجتماعی و اقتصادی خبرها فعل مضارع دارد و مخاطب بیچاره را به آینده حواله می دهد !


هیچ وقت شنیده اید وزیری بیاید و مردم را غافلگیر کند و بگوید مثلا این قدر مسکن ساخته ایم و این هم کلیدش! بفرمایید و اثاث تان را بگذارید داخل خانه ؟ یا مثلا یکی بیاید و خبر دهد که بیست فروند هواپیمای جدید خریدیم و الآن توی فرودگاه است ! بفرمایید سوار شوید در خدمتتان باشیم ؟ خواهید گفت : نه ! و من هم مثل شما، متأسفانه معمولا عادت نکرده ایم جز در صفحه حوادث خبرهایی با فعل ماضی بخوانیم و بشنویم . و مطمئن باشید اگر قاتلان و جانیان می توانستند برنامه ها و نقشه هایشان را از قبل اعلام کنند احتمالا در صفحه حوادث هم شاهد خبرهایی مثل این بودیم که : به مناسبت سال نو طی سیزده روز تعطیلات ، سیزده پروژه آتش سوزی افتتاح خواهد شد !


عادت به خبر دادن از آینده فراگیر شده چون منافع و مصالح فراوانی دارد. هم به نوعی باعث التیام خاطر و آرامش
دل مخاطب است و هم تعهدی ایجاد نمی کند. مثلا اگر خبری دادیم و بعدا آن طور نشد که کسی نمی آید بررسی و پیگیری کند !
مخاطب عادت کرده به فعل هایی مثل "می شود " و "خواهد شد" برای آینده ای که معلوم نیست کی خواهد رسید با چاشنی "إن شاءالله" !


این "ان شالله " نه بر اساس معرفت و اعتقاد و یقین ، بلکه بر اساس نوعی تعارف و لفاظی یعنی معلوم نیست بشود یا نه !
وقتی یک مفهوم متعالی و عمیق اعتقادی که مسؤولیت آفرین و تعهد ساز است ، مثل برخی ارزشهای دیگر به یک شعار و تعارف تبدیل شود و توجیهی برای تنبلی و بی اعتنایی و عدم احساس مسؤولیت و ... باشد می شود مصیبت ! و امروز باید اعتراف کنیم که مصیبت " إن شاءالله" همه مان را گرفتار کرده است !


انتهای پیام/

ارسال نظر