قصاص و شلاق؛ مجازات مردی که جسد یک زن را سوزاند

به گزارش گروه رسانه های دیگر خبرگزاری آنا به نقل از خراسان، ماجرای این پرونده جنایی از سوم دی ماه سال 92 هنگامی در دستور کار پلیس قرار گرفت که مردی با مراجعه به پلیس آگاهی خراسان رضوی عنوان کرد: همسر صیغه ای اش که «س» نام دارد از روز گذشته مفقود شده و تلفن همراهش نیز خاموش است.

با اعلام این خبر گروهی از کارآگاهان اداره جنایی تحقیقات خود را در این باره آغاز کردند تا این که حدود 2 ماه بعد خواهر «س» (زن گم شده) اطلاعاتی را درباره خودرو خواهرش در اختیار کارآگاهان می گذارد. او می گوید: خودرو مزدا3 خواهرش را که در تصرف مردی به نام مصطفی بوده مشاهده کرده است. بنابراین کارآگاهان با صدور دستوری از سوی مقام قضایی مصطفی را دستگیر و مورد بازجویی قرار دادند اما این مرد مدعی شد: خودرو مذکور را حدود 42 میلیون تومان از طریق پرداخت 42 سکه بهار آزادی به مبلغ 38 میلیون تومان از زنی به نام «س» خریده است و قرار گذاشته اند که 4 میلیون تومان باقی مانده را هنگام تنظیم سند مالکیت پرداخت کند اما از آن روز به بعد دیگر «س» را ندیده و از او اطلاعی ندارد.

این درحالی بود که بررسی های کارآگاهان نشان داد: «س» (زن گم شده) مبالغ زیادی در حساب بانکی اش دارد و خودرو او نیز حدود 20 میلیون تومان کمتر از بهای واقعی آن خریداری شده است. با به دست آمدن این اطلاعات، کارآگاهان به مرد 33 ساله مظنون شدند و او را مورد بازجویی های تخصصی قرار دادند. از سوی دیگر نیز تحقیقات میدانی کارآگاهان در اطراف محل زندگی مصطفی بیانگر آن بود که در روز گم شدن «س»، همسایگان وی زنی با پالتوی قرمز رنگ را دیده اند که به منزل مصطفی رفته و دیگر بازگشت او را ندیده اند! 2کارگر ساختمانی نیز که در نزدیکی محل سکونت متهم مشغول کار بودند هم از مشاهده جسم سنگینی شبیه جسد انسان خبر دادند.

آن ها به کارآگاهان گفتند: آن روز مصطفی از ما خواست برای حمل جسمی سنگین به او کمک کنیم. اما وقتی دیدیم آن جسم که داخل کارتن قرار داشت شبیه جسد انسان است از ترس فرار کردیم! ولی چند روز بعد وقتی همسر مالک ساختمان را دیدیم ظن مان برطرف شد چرا که فکر می‌کردیم او همسرش را کشته است!

با جمع آوری این مستندات، متهم که دیگر چاره ای جز بیان حقیقت نداشت به قتل «س» اعتراف کرد و گفت: آن شب سرد زمستانی با یک پیامک «س» را به منزلم کشاندم. همسر و فرزند خردسالم را به تهران فرستاده بودم و در منزل تنها بودم. می دانستم او واحد آپارتمانی شیکی را در نزدیکی منزل من خریده و قرار است 65 میلیون تومان پول باقی مانده آپارتمان را بعدا پرداخت کند. شب بود که به خاطر مسائل مالی بین ما اختلاف به وجود آمد و با هم درگیر شدیم. او را هل دادم که سرش به دیوار خورد و نقش زمین شد مقداری آب روی صورتش ریختم اما فهمیدم که مرده است. سپس بیرون رفتم و مقداری چسب پهن خریدم و به منزل بازگشتم.