صفحه نخست

آموزش و دانشگاه

علم‌وفناوری

ارتباطات و فناوری اطلاعات

سلامت

پژوهش

علم +

سیاست

اقتصاد

فرهنگ‌ و‌ جامعه

ورزش

عکس

فیلم

استانها

بازار

اردبیل

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویراحمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

هومیانا

پخش زنده

دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری

جنایتی که مقابل چشمان همسر و دختر 2 ساله میوه فروش رخ داد

جرقه های هولناک «نگاه چپ!» باز هم آتش نزاعی خونین را در مشهد شعله ور کرد که طی آن جوان 31 ساله ای به قتل رسید، کودکانی یتیم شدند و چندین متهم در انتظار قتل پشت میله های زندان قرار گرفتند!
کد خبر : 120073

به گزارش گروه رسانه های دیگر خبرگزاری آنا به نقل از خراسان، عقربه های ساعت 2 بامداد نوزدهم شهریور را نشان می داد که زنگ تلفن قاضی ویژه قتل عمد به صدا درآمد و ماموران کلانتری التیمور از مرگ جوانی بر اثر اصابت ضربات چاقو خبر دادند. در پی دریافت این خبر، قاضی ویژه قتل عمد که هنوز در حال بررسی صحنه خودکشی یک جوان در بولوار ذوالفقار مشهد بود بلافاصله عازم بیمارستان شهید هاشمی نژاد شد و به تحقیق در این باره پرداخت. بررسی های مقدماتی قاضی احمدی نژاد بیانگر آن بود که جوانی 31 ساله طی نزاعی خونین مقابل یک میوه فروشی در خیابان شهید حسینی محراب (دریای دوم) با ضربات چاقو به قتل رسیده است. با روشن شدن بخشی از ماجرای این جنایت، تحقیقات شبانه مقام قضایی به محل وقوع حادثه کشیده شد. برادر مقتول که در این نزاع خونین شرکت داشت و توسط ماموران انتظامی دستگیر شده بود درباره چگونگی آغاز نزاع دسته جمعی به قاضی شعبه 208 دادسرای عمومی و انقلاب مشهد گفت: برادرم «علی. م» پایین تر از مغازه من به میوه فروشی مشغول بود. آن شب من در مغازه میوه فروشی خودم ایستاده بودم که موتورسواری نزدم آمد و گفت: برادرت با چند نفر در حال مشاجره است و احتمال دارد که با یکدیگر درگیر شوند. این بود که بلافاصله به همراه پسرخاله ام سوار موتورسیکلت شدیم و به مغازه برادرم رفتیم اما به محض رسیدن ما سروصدا بالاگرفت و دیدم فردی به نام «محسن» که همه به خاطر قدرت نمایی هایش از او می ترسیدند به همراه یکی از دوستانش با برادرم در حال مشاجره است. «محسن» وقتی مرا دید با چاقو به سمت ما آمد که من عقب عقب رفتم و با لوله ای که در دست داشتم ضربه ای به کله چراغ موتورسیکلت او زدم. در همین حال فریاد زن برادرم را شنیدم وقتی به آن سو نگریستم دیدم سینه برادرم شکافته شده است. بلافاصله او را به بیمارستان شهید هاشمی نژاد رساندم که محسن و دوستش هم از این فرصت استفاده کردند و متواری شدند.


در پی اظهارات برادر مقتول، قاضی احمدی نژاد با صدور دستورات ویژه ای از کارآگاهان اداره جنایی خواست تا با به کارگیری امکانات پلیسی و ردیابی های اطلاعاتی برای دستگیری متهمان اقدام کنند. کارآگاهان که با دستگیری برخی از نزدیکان متهمان، به محل اختفای ضارب و همدستش پی برده بودند، موفق شدند در چند عملیات جداگانه متهمان فراری را به محل قرار بکشانند و آنان را دستگیر کنند.«محسن» متهم ردیف اول این پرونده جنایی پنجشنبه گذشته وقتی مقابل دوربین قوه قضاییه در حضور قاضی ویژه قتل عمد به بازسازی صحنه جنایت پرداخت ، گفت: همه چیز به خاطر «یک نگاه!» اتفاق افتاد. آن شب من و دوستم جلیل سوار بر موتورسیکلت آرام آرام به سوی منزل حرکت می کردیم که مقابل میوه فروشی توقف کردیم . در این لحظه جوان میوه فروش که کنار همسر و دختر کوچکش ایستاده بود رو به من کرد و گفت: «چیه این طوری نگاه می کنی!» به او گفتم برو پی کارت زن و بچه ات این جا هستند! متهم 30 ساله مدعی شد در حال مشاجره بودیم که برادر مقتول و یکی از بستگانش سوار بر موتورسیکلت از راه رسیدند و به طرف ما حمله کردند. برادر مقتول با میله فلزی به چراغ جلوی موتورم کوبید و پسرخاله اش نیز با دوستم درگیر شد. در همین حال «علی» (مقتول) که برادرش را دیده بود با چاقو به سوی من حمله کرد و ضربه ای به صورتم زد که لب و زبانم پاره شد! من هم که ترسیده بودم چاقو را بیرون کشیدم و چند ضربه به قفسه سینه اش زدم و پس از آن هم از محل فرار کردیم. من به پایانه مسافری رفتم و چاقوی خون آلود را لای درختان شمشاد انداختم و به نیشابور گریختم که ماموران کارد خونین را پیدا کردنداما وقتی شنیدم پدرم دستگیر شده است خودم را به مشهد رساندم و نزد ماموران رفتم.


متهم این پرونده جنایی درحالی که جزئیات قتل به خاطر «نگاه چپ» را تشریح می کرد به درخت حاشیه خیابان تکیه زد و گفت: اشتباه کردم و حالا باید در انتظار قصاص باشم! در این هنگام قاضی ویژه قتل عمد درحالی که جوانان محل شاهد عاقبت چاقوکشی بودند خطاب به متهم گفت: این نتیجه قدرت نمایی با چاقو است! روزی تو را به عنوان نماد قدرت نمایی می شناختند و اکنون روزگار خودت را با همین قدرت نمایی به تباهی کشاندی! خانواده ای را داغدار کردی و خودت را به این روز انداختی! ضارب با شنیدن این جملات و درحالی که ابراز ندامت می کرد چشمان اشکبارش را به پابندهای آهنین دوخت و گفت: کاش هیچ وقت چاقو به دست نمی گرفتم! شایان ذکر است: در آغاز بازسازی صحنه قتل ابتدا سرگرد نجفی خلاصه ای از این پرونده جنایی را مقابل دوربین قوه قضاییه شرح داد و سپس قاضی احمدی نژاد با صدوردستور بازداشت موقت، متهمان این پرونده جنایی را روانه زندان کرد.


انتهای پیام/

برچسب ها: جنایت زندان قتل
ارسال نظر
نظرات بینندگان 2 نظر
ناشناس
20:01 - 1401/06/28
محسن نباید اعدام شود از خودش دفاع کرده است
ناشناس
00:25 - 1401/06/09
همشو دروغ میگه اون خدا بیامورز اومد از دعوا جلوگیری کند چون زن و بچه‌اش اونجا بودن تا اینکه برادر علی اومد وعلی رفت که دعوا نشود اون چاقوش در آورد و به سینه این بنده خدا زد من همون جا بودم و محسن هم کارش خودزنی هست میخواهد با این حرف خودشو تبرعه کند این حداقل ده بار با هم دعوا کردند
علی
06:20 - 1398/01/13
نباید اعدام بشه چون تقصیر از اون مقتول بوده که اول با چاقو زده به لب و زبان محسن و پاره کرده پس این حالت دفاع از جان خودش رو داشته نه قتل عمد
محمدرضا
12:03 - 1397/10/29
محسن نباید اعدام بشه از خودش دفاع کرده