راز جاده کاستیلو/ چه کسی آتشبس سوریه را نقض کرد؟
به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری آنا، در بحرانی که نیم میلیون کشته و یک میلیون آواره به جا گذاشته است، موضوعی که اهمیت ندارد، آن است که چه کسی مسئولیت تشدید این بحران را برعهده دارد. شدت و عمق این فاجعه تا آن اندازه است که طبیعتا کسی نسبت به این موضوع حساسیتی نخواهد داشت.
تعیین طرفی که آتشبس یک هفتهای تحت حمایت روسیه و آمریکا را برهم زد تنها میتواند برای تحلیل اوضاع سوریه و ارزیابی قوای هر یک از طرفهای نبرد کارساز باشد.
از روز دوم توافق آتشبس، دو طرف یکدیگر را متهم به نقض این توافق کردند. دولت بشار اسد، مخالفان را متهم به حمله راکتی به مواضع خود میکرد و در مقابل، مخالفان، بشار اسد و دولت روسیه را که حامی اسد است، متهم میکردند که با تغییرات نمایشی در جبهههای نبرد در صدد القای اجرای آتشبس هستند.
برای آنکه بدانیم واقعا چه کسی توافق آتشبس را برهم زد، نیاز است تا به دقت از تحولات میدانی سوریه آگاه باشیم. با وجود این، هیچ کسی جز دو طرف نبرد و حامیان خارجی آنها از این تحولات آگاه نیستند. آنها نیز تحولات میدانی و واقعیات آن را از لنز خود و با توجه به منافعشان بیان می کنند.
شاید تحلیل اوضاع سوریه و توجه به برخی اخبار بتواند در تعیین طرف مقصر کمکساز باشد.
اولین نکته آن است که شماری از مخالفان مسلح، از همان روز ابتدایی، به صورت رسمی اعلام کردند که به مفاد آتش بس پایبند نیستند چرا که آن را ارائه فرصتی به دولت بشار اسد میدانند تا خود را احیا کنند. روسیه معتقد بود که وظیفه تغییر عقیده این گروهها با آمریکاست چرا که آنها تحت حمایت این کشور قرار دارند.
دومین حقیقت به واقعیات جاده کاستیلو برمیگردد. اولین جرقههای نقض آتشبس از این جاده در شمال حلب زده شد. در شمال این جاده، نیروهای مختلطی از مخالفان بشار اسد از جمله داعش، احرارالشام و...حضور دارند. اما خود جاده کاستیلو در هفتههای اخیر به کنترل نظامیان اسد درآمده بود. اهمیت استراتژیک این جاده از این بابت است که این جاده مهمترین خط مواصلاتی میان مواضع شمال حلب و خود شهر حلب به شمار میآید. مخالفانی که در شمال کاستیلو حضور دارند، همان کسانی هستند که با آتشبس سوریه مخالفت کرده بودند.
بسیار بعید است که ارتش اسد را آغازگر نبردهای جاده کاستیلو بدانیم. این موضوع از یک حقیقت نظامی ناشی میشود. در شمال کاستیلو، انبوهی از نیروهای مخالف اسد در دایرهای به شعاع چند ده کیلومتر تا مرز مشترک با ترکیه موضعگیری کردهاند. برای عقبراندن آنها از کاستیلو، نیاز است تا احتمالا هفتهها نبرد میان دو طرف برقرار شود. هیچ طرف معقولی حاضر نمیشود که در اوج آتشبس، نبردی را کلید بزند که نتیجهاش چند هفته بعد مشخص میشود.
اما مخالفان مسلح انگیزه کافی برای آغاز نبرد کاستیلو را داشتهاند. آنها برای آنکه کنترل این جاده استراتژیک را از اسد پس بگیرند، تنها لازم بود، صف ارتش اسد را که از چند صد متر غرب جاده کاستیلو آغاز میشود، بشکنند و از آن عبور کنند. یک عملیات برقآسا و آن هم در چند ساعت میتوانست آنها را موفق کند.
نکته سوم به ساختار کلی بحران سوریه و وضع سیاسی کنونی این کشور برمی گردد. آتشبس و خاتمه بحران سوریه، تنها در شش ماهه دوم و سوم این بحران به سود مخالفان بود. آن زمان که تنها سرکوب گسترده معترضان و مخالفان به روشهای بسیار خشونتبار از سوی دولت سوریه جلب توجه میکرد. توقف خشونتها و رفتن به سوی یک انتخابات آزاد احتمالا اسد را از قدرت دور میکرد.
با ورود به شش ماه چهارم بحران سوریه، همه چیز تغییر کرد. جریانهای مختلف تروریستی به سوریه وارد شدند و در آن رشد کردند. از این جا به بعد، اقدامات تروریستی، به جای سرکوب مخالفان، به مهمترین رویداد در سوریه تبدیل شد. این وضع با چند دستگی در میان مخالفان مسلح اسد مصادف شد. از همان لحظه تاکنون، اسد میتواند در مقابل رهبران مخالفان که حاضر نیستند رهبری یک تن از میان خود را بپذیرند، به پیروزی برسد.
از سوی دیگر مداخله روسیه در بحران سوریه، واقعیات میدانی سوریه را به کلی دگرگون کرد. تا پیش از این مداخله، غرب سوریه یعنی سنتیترین مناطق حامی اسد به دست مخالفان افتاده بود و آنها در جبههای دیگر تلاش میکردند تا با پیشروی در منطقه ریف دمشق، این شهر را به محاصره خود درآورند.
مداخله روسیه این وضع را به کل تغییر داد. اکنون یکسوم خاک سوریه در کنترل کامل اسد قرار دارد. اگر از مناطق نفتخیز شرق سوریه در رقه که تحت کنترل داعش قرار دارد، صرف نظر کنیم، عمده مناطق مهم و استراتژیک سوریه به ویژه ساحل مدیترانه در اختیار دولت اسد است. بنابراین، پایان مخاصمه در لحظه کنونی تنها یک بازنده خواهد داشت: مخالفان بشار اسد.
ترجمه هانا اسمخانی
انتهای پیام/