مادر 33 ساله: دخترم التماس کرد؛ ولی با چاقو او را کُشتم!
به گزارش گروه رسانه های دیگر خبرگزاری آنا به نقل از خراسان، اوایل مردادماه سال گذشته، مرد میانسالی با پلیس تماس گرفت و عنوان کرد: از چند روز قبل، وقتی دخترم به تماس های تلفنی من پاسخ نداد، خیلی نگران شدم و به محل سکونت او در خیابان دکترشریعتی مشهد رفتم، اما باز هم هرچه زنگ زدم، کسی در را باز نکرد. این در حالی بود که صدای تلویزیون منزل به گوش می رسید. وقتی نگرانی ام شدت گرفت، در واحد آپارتمانی را شکستم که ناگهان با صحنه دردناکی رو به رو شدم. دو نوه ام که آرش وسیما نام داشتند به طرز فجیعی کشته شده بودند و خون در همه جای اتاق به چشم می خورد. ولی از دخترم «فاطمه» خبری نبود.
در پی دریافت این خبر، بلافاصله کارآگاهان اداره جنایی پلیس آگاهی خراسان رضوی و قاضی ویژه قتل عمد، عازم آدرس مذکور شدند. تحقیقات قاضی «سیدجواد حسینی» نشان می داد که حدود 2 روز از مرگ آرش و سیما می گذرد اما به دلیل روشن بودن کولر، اجساد آنان دچار فساد نعشی نشده است. اگرچه آثار زخم روی دست دخترک نشان می داد که او در برابر قاتل مقاومت کرده است اما لباس های خونین فاطمه (مادر کودکان) که در واحد آپارتمانی کشف شد، قصه این حادثه را تلخ تر کرد، چرا که احتمال وقوع جنایت توسط مادر کودکان قوت گرفت. دقایقی بعد و با صدور دستورات ویژه ای از سوی قاضی شعبه 211 دادسرای عمومی و انقلاب مشهد، زن 33ساله تحت تعقیب کارآگاهان قرار گرفت تا این که مشخص شد این زن به شهرستان بجنورد گریخته است. بنابر این گزارش، کارآگاهان سپس با به کارگیری یک سری شگردهای پلیسی، این زن را به مشهد کشاندند و او را دستگیر کردند.
وی در بازجویی ها اعتراف کرد: پس از مرگ همسرم در سال 1389، سرپرستی 2 کودک خردسالم را به عهده گرفته بودم و از طریق حقوق او امرار معاش می کردم اما در این میان، دچار مشکلات روحی و روانی شدم، به طوری که قرص های آرامبخش استفاده میکردم. این زن در ادامه بازجویی ها و هنگام بازسازی صحنه قتل نیز به تشریح جزئیات جنایت هولناک خود پرداخت و گفت: از مدتی قبل تصمیم گرفتم فرزندانم را از مشکلات زندگی رها کنم، به همین خاطر روز حادثه قرص های خواب آور را به پسر 9ساله و دختر 8ساله ام خوراندم، وقتی آن ها خوابیدند با چاقو به سمت پسرم که خوابیده بود حمله کردم و او را کشتم، اما وقتی به سوی دخترم رفتم و چاقو را روی سرش بالا بردم او ناگهان چشم هایش را باز کرد و در حالی که به من التماس می کرد او را نکشم، تیغه چاقو را گرفت که دستش نیز زخمی شد ولی من باز هم اهمیتی ندادم و او را هم کشتم ...
انتهای پیام/