صفحه نخست

آموزش و دانشگاه

علم‌وفناوری

ارتباطات و فناوری اطلاعات

سلامت

پژوهش

علم +

سیاست

اقتصاد

فرهنگ‌ و‌ جامعه

ورزش

عکس

فیلم

استانها

بازار

اردبیل

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویراحمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

هومیانا

پخش زنده

دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
۰۰:۲۸ - ۲۶ مرداد ۱۳۹۵

مژده لواسانی: دلم که می‌گیرد بلیط مشهد می‌خرم

27 سال سن دارد و 23 سال تجربه مجری‌گری. مژده لواسانی مجری پرکار و فعال تلویزیون است که اجرای برنامه های کافه سؤال،عصر خانواده، به خانه برمی‌گردیم و ... را در کارنامه دارد. خبرگزاری فرهنگ رضوی با او درباره لحظه‎‌های ناب زیارت صحبت کرده و حسی که در سفر مشهد به سراغش می‌آید.
کد خبر : 110191

به گزارش گروه رسانه‌های دیگر خبرگزاری آنا، چندین بار ماموریت اجرای ویژه‌برنامه‌های ولادت امام رضا (ع) را بر عهده گرفته و به خوبی از عهده‌اش برآمده است. موفقیت‌های زندگی‌اش را مدیون توجه و لطف امام هشتم(ع) می‌داند و امیدوار است بتواند خدمت گذار فرهنگی خوبی برای امام مهربانی‌ها باشد. آن قدر به حرم رضوی و گنبد طلایی‌اش علاقه دارد که حداقل ماهی یک بار باید به مشهد سفر کند.


سالی چند بار برای زیارت آقا امام هشتم(ع)به مشهد مشرف می‌شوید؟
من سعی می کنم ماهی یک بار به مشهد بیایم. در لحظات سال تحویل اگر کربلا نباشم، بدون استثنا خودم را به حرم امام رضا(ع) می‌رسانم. سالیان سال است که با خانواده زایر مشهد می‌شویم. یک قرار همیشگی با امام رضا(ع) دارم که سرنوشت سالم را ایشان رقم بزنند. غیر از سال تحویل‌ها در اکثر مناسبت‌ها حداکثر تلاشم را می‌کنم که به مشهد بیایم. در ده سال اخیر به غیر از یک سالی که کربلا رفتم همیشه مشهد بودم.


معمولا چه ساعت هایی به زیارت می‌روید؟
اصولا نیمه شب‌ها را به خاطر خلوتی حرم بیشتر دوست دارم. خودم آدمی هستم که شب‌ها تا دیروقت بیدار می‌مانم، ترجیح می‌دهم زیارتم هم در همین ساعت باشد.


شما چهره آشنایی برای مردم هستید و حتما در حرم بعضی‌ها اطرافتان جمع می‌شوند. زیارت شبانه‌تان به این خاطر است؟
روزهای شلوغ هم به حرم اما رضا(ع) می‌روم. مثلا در روزهای عید یا روز عرفه. من با عکس گرفتن مردم مشکلی ندارم. در صحن و سرای رضوی از مردم خیلی انرژی می‌گیرم. آنها خیلی لطف دارند. من صادقانه‌ترین بازخوردها را آنجا دریافت می‌کنم.


در لحظه‌ای که چشم‌تان به جمال گنبد طلایی آقا روشن می‌شود به چه چیزهایی فکر می کنید؟
طبق آداب زیارت در اولین لحظه حتما می‌ایستم و اذن ورود می‌خواهم. آداب ظاهری را حتما رعایت می‌کنم. من همیشه از امام رضا(ع) یک چیز می‌خواهم. این که حضرت یک لحظه و یک آن هم چشم از زندگی من برندارند. نه برای حاجاتی که حتی زیادش هم برای آنها چیزی نیست. در واقع خودشان را می‌خواهم. بزرگترین و لاینحل ترین مشکلات ما با نیم‌نگاهی از طرف امام رضا(ع) برطرف می‌شود. همه چیز را خط می‌زنم و از امام رضا(ع) می‌خواهم که مرا در آغوش بگیرد و یک لحظه هم رهایم نکند. چرا که هر چیزی که دارم و هر چیزی که هستم از دعای خیر ایشان است.


در تلویزیون چه برنامه هایی برای امام رضا(ع) اجرا کرده‌اید؟
سال هاست که من ویژه برنامه ولادت امام رضا(ع) را برای شبکه دو اجرا می‌کنم. بعضی وقت‌ها که برنامه‌های دیگری مثل «کافه سوال» را داشته‌ام در قالب آن برنامه به موضوع زیارت و مقام امام رضا(ع) پرداخته‌ام.


چرا همیشه برنامه‌تان را از تهران پخش می‌شود؟ بهتر نیست از داخل حرم ویژه‌برنامه را روی آنتن ببرید؟
حسرت همیشگی من این است که بتوانم برنامه ولادت امام رضا(ع) را از مشهد اجرا کنم. امسال هم خواستم برای این ویژه برنامه راهی مشهد شوم که نشد. اجازه حضور خانم‌ها روی پشت بام حرم را نمی‌دهند. این ممنوعیت باعث شده که من نتوانم ویژه برنامه ولادت را از داخل حرم اجرا کنم. امسال در کربلا من اولین مجری زنی بودم که از پشت بام حرم برنامه زنده اجرا کردم. ولی در مشهد متاسفانه این اتفاق نیفتاد.


اجرای ویژه‌برنامه‌های ولادت ائمه کار سختی است؟
خدمت به ائمه برایم کار دلچسبی است. مقدس‌ترین برنامه‌ام همانی است که از کربلا برای امام حسین(ع) اجرا کردم. من به این برنامه افتخار می‌کنم. برای امام رضا(ع) هم با عشق اجرا می‌کنم. چند سال پیش یکی از شبکه‌ها نماهنگی را تهیه کرد که هر کدام از هنرمندان و ورزشکاران بخشی از غزل آقای رسولی را می‌خواندند. من هم افتخار این را داشتم که بخشی از غزل را بخوانم. فیلمش را حتما در صفحه شخصی ام در اینستاگرام می‌گذارم. چون خیلی این غزل را دوست دارم. غزلی که این گونه شروع می‌شود: «عشق رسوایی محض است که حاشا نشود/ عاشقی با اگر و شاید و اما نشود»


در ویژه برنامه‌تان درباره روز ولادت امام رضا(ع) به چه موضوعاتی اشاره می کنید؟
از تجربه های شیرین و شخصی خودم در باب زیارت می‌گویم. همیشه سعی می کنم صفات گفته نشده حضرت امام رضا(ع) را بگویم. دو سه سال پیش به حدیث ایشان درباره شیعه اشاره کردم که باعث شد کلی برای برنامه پیامک بیاید. مردم می‌گفتند ما این حدیث را نشنیده بودیم. حتما از شعرها و غزل های مشهور می خوانم. فیلم ها و کتاب های مرتبط با امام رضا را هم معرفی می کنم.


به جز اجرای برنامه تلویزیونی فعالیت هنری دیگری هم درباره زیارت و فرهنگ رضوی داشته‌اید؟
سال ها پیش وقتی هفده ساله بودم یک تئاتر مذهبی با نام «آفتاب هشتم» را ویژه بانوان کارگردانی کردم. نویسنده و راوی و کارگردان آن تئاتر من بودم. الان هم هر سال در روز ولادت با یک بازپرداختی اجرا می‌شود. در این تئاتر به طور خاص به زندگی امام رضا و یک از احادیث ایشان توجه کردیم. غیر از حدیث سلسله الذهب امام رضا(ع) فرمایشی دارند درباره شیعه. روایتی هست که چند تن از شیعیان ایشان راهی مدینه می‌شوند و امام رضا(ع) چند بار اذن ورود نمی‌دهند. مشتاقان حضرت کنجکاو می‌شوند که چه اتفاقی افتاده است. امام رضا(ع) در نهایت می‌گویند اذن ورود ندادم چون شما خودتان را شیعه معرفی کردید. شیعه خیلی لقب بزرگی است. می‌توانستید بگویید محب یا دوستدار. شیعه یعنی سلمان، یعنی ابوذر. شیعه یعنی نه یک قدم جلوتر و نه یک قدم عقب تر و همگام ولی بودن. من سعی کردم این حدیث را در قالب نمایش بیاورم. این تئاتر به مفهموم شیعه از زبان امام رضا(ع) اشاره می‌کند.


تا حالا شده آرزویی داشته باشید و پس از زیارت حرم رضوی برآورده شود؟
بسیار زیاد. اصولا همه معجزات زندگی ام با نگاه اهل بیت خصوصا امام رضا (ع) اتفاق افتاده است. خیلی ها می‌گویند برات کربلا را از امام رضا(ع) بخواهید. چون ایشان سریعا اقدام می‌کنند. من در کودکی این جمله را شنیده بودم. به همین خاطر وقتی زیارت امام رضا(ع) می‌رفتم طلب عجیبی برای کربلا داشتم. وقتی یازده ساله بودم با همان خلوص کودکانه از امام رضا(ع) زیارت کربلا را خواستم. یک ماه بعد سفر کربلای من به صورت خیلی عجیب اتفاق افتاد. پدر و مادر و مادربزرگ من قرار بود عازم کربلا شوند.
در دقیقه نود و نه مادربزرگ من نتوانست برود و من جایگزینش شدم. در کودکی برایم خیلی عجیب بود. آن زمان یک مداحی بود که آقای هلالی می‌خواند و مضومنش این بود: ما هیاتی ها می ریم کربلا/ به نیابت از آقامون رضا... من آن موقع خیلی این مداحی را گوش می کردم. بهترین هدیه‌ای که از امام رضا(ع) گرفتم سفر کربلا بود. بعد از آن هم از امام رضا(ع) خواستم هر چیزی که برایم صلاح است پیش بیاید. نتیجه دعاهایم را هم دیدم.


در صفحه اینستاگرامتان بارها دیده‌ام که احساستان را نسبت به زیارت امام هشتم بیان کرده‌اید. رابطه‌ صمیمانه شما با ایشان دستخوش تغییر هم می‌شود؟
من یک رابطه عجیبی با امام رضا(ع) دارم. ایشان را رفیق جان خطاب می‌کنم. گاهی حتی از دست امام رضا(ع) دلخور می‌شوم و با ایشان قهر می‌کنم. اما صمیمیت بین من و ایشان این قدر زیاد است که قهر را تاب نمی‌آورم. زودتر برمی‌گردم و می‌گویم اشتباه کردم. من را ببخشید.


البته شکایت هم یکی از مراتب عاشقی است. چون حافظ می‌گوید: « زان یار دلنوازم شکری است با شکایت...»
بله. ایشان یار دلنواز من هستند. چون می‌دانم مورد بخشش قرار می‌گیرم سریع برمی‌گردم. من همیشه حضور امام رضا(ع) را یک جور عجیبی حس کرده‌ام. ما ایرانی ها اصولا مدل ارتباطی مان با امام رضا نسبت به سایر ائمه متفاوت است. چون از اول دلمان با مشهد گره خورده. البته من به شدت درباره حضرت امام حسین(ع) و برادر گرانقدرشان همین حس را دارم. به همین خاطر کربلا هم زیاد می‌روم.


زیارت مشهد در مقایسه با زیارت کربلا چه تفاوتی دارد؟ آیا به لحاظ حسی دو تجربه متفاوت را از سر می‌گذرانید؟
حس و عشق معنوی که نسبت به زیارت ائمه دارم فرقی نمی‌کند. ولی جنس هر کدام از زیارت‌ها نسبت به دیگری متفاوت است. شما یک جور دیگری در بین الحرمین عاشقی می‌کنید و یک جور دیگری در صحن انقلاب حرم رضوی لذت می‌برید. نمی‌شود گفت کدام بهتر است. به نظر من جنس لذت‌هایش متفاوت است. بحث کیفیت مطرح نیست. ما به این حدیث معتقدیم که «کلهم نورٌ واحد». همگی یک نور واحد هستند. نمی‌دانم می‌توانم منظورم را برسانم یا نه. من وقتی به حرم امیر المومنین می‌روم یک ابهت عجیبی من را می‌گیرد. این ابهت در هیچ حرم دیگری قابل درک نیست. آن ایوان طلا و آن بارگاه یک ابهت دیگری دارد. شما وقتی به مدینه می‌روید غربتی را حس می‌کنید که بی‌نظیر است. صفای حرم امام رضا(ع) هم در جاهای دیگر قابل تجربه نیست. عشقی که در بین الحرمین تجربه کردم هم برایم ارزشمند است. هر کدام از زیارت‌ها حلاوت خودشان را دارند و در عین حال همه‌شان نتیجه یک حقیقت هستند.


چهار کلید واژه صحبت‌های شما صفا و ابهت و غربت و عشق بود. حس سبکبالی پس از زیارت امام رضا(ع) را هم تجربه کرده‌اید؟
هر وقت که از تهران و هیاهویش و اتفاقاتش و آدم هایش خسته می‌شوم هوس زیارت به سرم می‌زند. هر وقت به تنگنا می‌رسم و احساس می‌کنم دیگر نفسم دارد تنگ می‌شود، در اوج دلتنگی‌هایم یک بلیط مشهد می‌گیرم و خودم را به حرم می‌رسانم. تنها جایی از ایران که می‌توانی دلت را سبک کنی و همه خستگی‌ها و دلگیری‌ها و مشکلاتت را بگذاری و سبکبال برگردی مشهد است. حرف ‌های من از جنس اغراق و شعار نیست. همه کسانی که مشهد می‌آیند این حس را تجربه می‌کنند. مهم نیست که حاجت تو برآورده بشود یا نه. تو پیش کسی می‌روی که می‌دانی حتما حتما حرف‌هایت را می‌شنود. امام هشتم روی سر همه دست محبت می‌کشد. او لطف محض است. تو را می‌بیند و درکت می‌کند. وقتی با دیگران درد دل می‌کنیم بعضا خسته و دلگیر می‌شویم. ولی امام رضا مامنی برای درد دل‌های ماست که می‌توانیم به ایشان اعتماد کنیم. ما امام رضا با مهربانی شان می‌شناسیم. در زیارت نامه ایشان می‌گوییم «ایها الامام الرئوف».


حرف‌های معنوی شما این شعر را به یاد من آورد که «هر چند حال و روز زمین و زمان بد است/ یک قطعه از بهشت در آغوش مشهد است». از بین اشعاری که درباره مقام والای امام رضا(ع) سروده شده کدام را بیشتر می‌پسندید؟
همیشه تک مصراع «آمدم ای شاه پناهم بده» را زمزمه می‌کنم. یکی از قشنگ ترین شعرهایی که خودم آن را مرور می‌کنم این است: حتما قرار شاه و گدا هست یادتان/ آری همان شبی که زدم دل به نامتان/ مشهد، حرم، ورودی باب الجوادتان/ آقا دلم عجیب گرفته برایتان». این شعر را هر وقت دلتنگ می‌شوم زمزمه می‌کنم.


انتهای پیام/

ارسال نظر