صفحه نخست

آموزش و دانشگاه

علم‌وفناوری

ارتباطات و فناوری اطلاعات

سلامت

پژوهش

علم +

سیاست

اقتصاد

فرهنگ‌ و‌ جامعه

ورزش

عکس

فیلم

استانها

بازار

اردبیل

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویراحمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

هومیانا

پخش زنده

دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
۰۸:۳۰ - ۲۵ مرداد ۱۳۹۵
بازنشر/ در گفت‌‌وگو با آنا به مناسبت 28 سالگی واحد همدان تشریح شد

ماجرای راه‌اندازی دانشگاه آزاد اسلامی همدان با مشکل 20 میلیون ریالی ودیعه + تصاویر

دانشگاه آزاد اسلامی همدان پنج سال پس از پیشنهاد آیت‌الله رفسنجانی، 25 مرداد سال 1366 فعالیت خود را با چند رشته محدود و 642 دانشجو آغاز کرد.
کد خبر : 109786

به گزارش آنا، اکنون در بیست و نهمین سال راه‌اندازی، این واحد دانشگاهی با فضای آموزشی افزون بر یکصد و چهل هکتار با بیش از 15 هزار دانشجو، 320 عضو هیات علمی، 300 کارمند، 164 رشته تحصیلی، 40 هزار فارغ‌التحصیل، چهار دانشکده، 5 مرکز آموزشی و به لحاظ رتبه‌بندی به عنوان واحد، مشغول به فعالیت علمی و فرهنگی است.


به مناسبت راه‌اندازی این واحد دانشگاهی، سید علی‌اکبر فامیل روحانی، موسس واحد همدان، در گفت‌وگو با خبرنگار خبرگزاری آنا به چگونگی شکل‌گیری و حال و هوای تاسیس این واحد دانشگاهی در سال‌های 63 تا 66 پرداخته است.



وی در این باره می‌گوید: در زمستان سال 63 به دنبال تاسیس برخی از واحدهای دانشگاه آزاد اسلامی در تعدادی از شهرها برخی از علاقه‌مندان فرهنگی و بازاری نیز درصدد تاسیس چنین دانشگاهی در همدان برآمدند و حجت‌الاسلام اکبریان، عهده‌دار پی‌گیری این کار شده بود که با دعوت از علمای حوزه، خیران، فرهنگیان، دانشگاهیان و بازاریان جلسه‌ای در مسجد جامع همدان برگزار کرد و با توجه به اطلاعاتی که این جانب در این زمینه داشتم، خواستند تا هدف از گردهمایی را برای حاضران توجیه کنم. در بین صحبت‌های مقدماتی یکی از روحانیان بیان کرد: « اگر این دانشگاه اسلامی است در مقابل حوزه قرار می‌گیرد و نیازی به آن نداریم و اگر اسلامی نیست که اصلاً نیازی به آن نداریم!» با این کلام جلسه از هم پاشید و مدعوان از جای برخاستند و رفتند ... در آن زمان من رئیس آموزش و پرورش شهرستان همدان بودم.


موسس واحد همدان تاکید کرد: ناامید نشدیم با همکاری تعدادی از دوستان از جمله فرماندار وقت همدان قبض‌هایی را چاپ کردیم و به دست برخی از همکاران در آموزش و پرورش دادیم تا با مراجعه حضوری بتوانند کمک‌های مردمی را برای آغاز کار، جمع‌آوری کنند. ماحصل زحمات دوستان مبلغی حدود 36 هزار تومان شد که در بانک مهدیه در حساب مخصوصی واریز شد.


فامیل روحانی بیان کرد: «صالح» استاندار وقت علاقه‌مند بود که این دانشگاه در همدان ایجاد شود به همین خاطر به معاون سیاسی خودش «طهائی» سفارش کرده بود تا زمینه‌های لازم را برای آغاز فعالیت این دانشگاه در همدان فراهم کند. در همین راستا در آخرین روزهای مسئولیت، بنده را به دفتر مرکزی دانشگاه آزاد اسلامی معرفی کرده بود. ( زمستان 1365) ولی من در جریان تصمیم ایشان قرار نگرفته بودم!



وی خاطر نشان کرد: اواسط اردیبهشت 1366 بود و طبق روال عادی در کلاس تربیت معلم شهید باهنر مشغول تدریس بودم که به من اطلاع دادند «استاندار با شما کار دارد». پس از پایان تدریس به سراغ وی رفتم، او با مقدماتی مطلب را برایم بازگو کرد. همانجا از وی پرسیدم: «با چه شرایطی باید به دنبال انجام این کار باشم؟» او هم بی‌اطلاع بود، دستور داد شمارۀ دفتر آقای دکتر جاسبی را گرفتند و گوشی را به من دادند. من هم پس از سلام و احوال‌پرسی، خودم را معرفی کردم و از ایشان پرسیدم «برای آغاز به کار چه مقدماتی باید فراهم شود و شرایط تاسیس دانشگاه از نظر دکتر جاسبی و هیات موسس چیست؟»


عضو هیات علمی واحد همدان افزود: جاسبی بیان کرد که «نامه‌ای مبنی بر درخواست امام جمعه و مسئولان استان و معاریف شهر، معرفی محل مناسبی برای آغاز فعالیت آموزشی و بیست میلیون ریال سپرده نقدی برای تهیه امکانات و تجهیزات مورد نیاز که دانشگاه هیچ نوع تعهد بازپرداخت برای آن نمی‌سپارد، هر وقت آماده شد به دفتر من بیایید تا مقدمات کار را فراهم کنیم!» نخستین اقدام، کسب نظر فقید سعید حضرت آیت‌الله موسوی همدانی نماینده ولی فقیه و امام جمعه همدان بود که ایشان با مسرت و خوشرویی هر چه تمام از چنین اقدامی استقبال کرد.


موسس واحد همدان تاکید کرد: نخستین جلس هیات امنای دانشگاه آزاد اسلامی واحد همدان را با حضور سید محمد حسینی، حمید طهایی (استاندار فعلی البرز) ، دانش منفرد (استاندار وقت )، هاشمی فرا فرماندار در محضر آیت الله موسوی(ره) به عنوان رئیس هیات امناء در دفتر کار ایشان تشکیل شد و صورت‌جلسه‌ آن را تهیه و به امضای حاضران رساندیم.



وی تاکید کرد: تهیه بیست میلیون ریال ودیعه، مشکلی بود که از عهده هیچ‌یک از حاضران در جلسه برنمی‌آمد و کمک‌های مالی مردمی هم بسیار ناچیز بود چندین هفته با طهایی و برخی افراد صاحب نفوذ به دنبال تامین ودیعه بودیم تا بالاخره پس از حدود دو ماه معاون سیاسی استاندار یالپانیان رئیس وقت تامین اجتماعی استان همدان را متقاعد کرد که این مبلغ را به صورت امانی در اختیار قرار دهد تا پس از ثبت‌نام از دانشجویان وجه مذکور به حساب تامین اجتماعی اعاده و واریز شود. مشکل آخری هم تهیه محل مناسب بود که استاندار متعهد شد چنان محلی را با ارتباطات خاص خود تامین کند و در اختیار دانشگاه قرار دهد.


فامیل‌روحانی اضافه کرد: در همین مدت در فکر کارهای تبلیغاتی و جلب حمایت‌های مردمی بودیم و برای تثبیت امر، تابلوی دانشگاه آزاد اسلامی واحد همدان را سفارش دادم، در حالی که همه‌روزه در گوشه‌ای از دفتر معاون سیاسی استانداری امور را پی‌گیری و رتق و فتق می‌کردیم. نداشتن محل، مشکلی حل ناشدنی به نظر می‌رسید. به هر جا که سر می‌زدم و هر ساختمان مناسبی را که معرفی می‌کردند، توافقی صورت نمی‌گرفت. در یکی از همین روزها تابلوساز به سراغم آمد و اعلام کرد که تابلوی دانشگاه آماده شده است باید آن را از مغاز ایشان خارج می‌کردم، چاره‌ای نداشتم تابلو را به استانداری بردم و در دفتر استاندار قرار دادم، چیزی نگذشت که استاندار از اتاقش خارج شد و تابلو را در آنجا دید به داخل اتاق برگشت و پس از چند دقیقه به من اعلان کرد «شعبه بانک صادرات در خیابان میرزاده عشقی همدان ( پیچ زندان ) را در اختیار شما می‌گذارند . فعلاً مقر خود را به آنجا ببر تا ببینم چکار می توانیم بکنیم!»



وی بیان کرد: محل شعبه بانک در حد یک مغازه 24 متری بود که بالکنی در انتهای آن خودنمایی می‌کرد. اغلب شعبه‌های بانک‌ها پس از پیروزی انقلاب به تعطیلی کشیده شده بود. در آنجا دو میز فلزی و یک پیشخوان خاص وجود داشت که بسیاری از نیازهای کوتاه مدت من را بر طرف می‌کرد ، اواسط مرداد ماه بود و من همه روزه بین استانداری و دانشگاه تک مغازه‌ای» در رفت و آمد بودم. هنوز موفق به تامین ودیعه نشده بودیم این کار بر عهده آقای طهایی بود، بالاخره در یکی از روزها به من گفت قرار شده اشت یالپانیان مدیر کل تامین اجتماعی بیست میلیون ریال به صورت قرض الحسنه طولانی‌مدت در اختیار قرار دهد. به سرعت مقدمات امر فراهم شد و روز 24 مرداد ماه 66 چک ودیعه را به من سپردند ، همان روز با دفتر آقای جاسبی تماس گرفتم و برای اخذ مجوز تاسیس دانشگاه، هماهنگی‌های لازم را با ایشان بصورت تلفنی به عمل آوردم .


این عضو هیات علمی ادامه داد: صبح بیست و پنجم مرداد 66 حدود ساعت 9 در دفتر آقای جاسبی حضور داشتم. پس از انجام امور مقدماتی با آقای دکتر زارع و آقای دکتر عباسپور مصاحبه‌ای انجام دادم و به سراغ آقای جاسبی رفتیم. ایشان هم پس از ملاحظه درخواست بزرگان استان و چک ودیعه ابراز خوشحالی کرد که واحد دیگری به تعداد معدود دانشگاه‌های آزاد اسلامی در شهرستان‌ها اضافه می‌شود. حوالی ساعت یک بعدازظهر ابلاغ ریاست دانشگاه آزاد اسلامی واحد همدان به نام من صادر شد و همراه یکی از بستگان که ادعا می‌کرد به خاطر آشنایی می‌تواند از معاونت اداری و مالی دانشگاه برای واحد همدان امکاناتی را دریافت کند عازم همدان شدیم! اما او هم نتوانست کمکی دریافت کند.



فامیل‌روحانی تصریح کرد: پس از دریافت مجوز ، روزی در خیابان به آقای مهندس معتقد برخورد کردم و موضوع معاونت را به ایشان پیشنهاد کردم که پذیرفت، حالا دانشگاه دو نفر کارمند داشت، روزی در حال کار کردن در محل بانک صادرات بودم که جوانی وارد شد و با معرفی خود تقاضای همکاری کرد. پس از سوال و جواب‌های اولیه درخواستی را نوشت و از همان زمان کارمند سوم به مجموع ما اضافه شد، آقای اقبال الماسی عهده‌دار برخی فعالیت‌ها و امور تبلیغی در دانشگاه یک‌مغازه‌ای شد و ...


موسس واحد همدان اظهار کرد: دریافت کمک‌های مردمی برای تهیه امکانات مورد نیاز شرط اصلی بود که آقای جاسبی در تهران از من خواسته بود. دوران دفاع مقدس بود و همدان یکی از شهرهای پشتیبانی‌کننده جبهه‌های نبرد حق علیه باطل به حساب می‌آمد، کمتر آدم خیری را می‌توانستیم پیدا کنیم که بتواند بخشی از نیازهای مالی دانشگاه را تامین کند. در پاییز 66 حزب جمهوری اسلامی ایران شعبه همدان، اموال خود را به فروش رساند که در این میان به خاطر همکاری و مساعدت جناب سیدمحمد حسینی برخی امکانات از جمله یک دستگاه پیکان استیشن سبزرنگ با قیمتی نازل در اختیار ما قرار گرفت. برای خرید صندلی دانشجویی از طریق سازمان مرکزی قراردادی منعقد شد. سایر لوازم را هم به تدریج تهیه می‌کردم، از محل کمک‌های مردمی سال 63 یک دستگاه فتوکپی و مقداری لوازم اداری و .... تهیه شد، طبقه همکف منزل خودم را به انبار دانشگاه تبدیل کردم و هر آنچه تهیه می‌شد در آنجا قرار می‌دادم . روزی برای دریافت کمک به اکرمی که در آن زمان وزیر آموزش و پرورش بود در وزارتخانه مراجعه کردم. احساس کردم ایشان علاقه‌ای به این کار ندارد ولی با سماجت مجوز امانت دادن یک دستگاه ماشین تحریر رومیزی را از ایشان گرفتم که چند سال در اختیار دانشگاه بود و بالاخره به آموزش و پرورش عودت داده شد.



وی خاطرنشان کرد: دفترچه ثبت‌نام کنکور کارشناسی ناپیوسته چاپ شد و نام واحد همدان در آن با چند رشته گنجانیده شده بود . هنوز ما در همان مغازه فعالیت می‌کردیم در خاطر دارم دیروقت شبی که برف فراوانی در حال بارش بود شاید حدود 2 بعد از نیمه شب بود که من در محل مغازه ( دانشگاه) کارها را دنبال می‌کردم که یک داوطلب کنکور رنگ پریده و لرزان به من مراجعه کرد ( ظاهراً از ایلام آمده بود) و متاسفانه محلی برای پذیرایی از او نداشتیم کارهایش را روبه‌راه کردم و ...


این مسئول از نخستین برگزاری کنکور در واحد همدان گفت و اظهار کرد: برای برگزاری کنکور پس از تلاش فراوان موافقت رئیس وقت دانشگاه بوعلی سینا را جلب کردم و با زحمات فراوان مقدمات کار فراهم شد. روز کنکور روز واقعاً سردی بود و باد تندی در حال وزیدن. راهروهای دانشکده سرد بود و تعدادی از شیشه‌های سقف هم شکسته بود، داوطلبان در وضع سخت ، سرد و اسفباری با دستانی که از سرما توان نوشتن را نداشت! پاسخنامه‌ها را پر می‌کردند. هنوز احساس شرم می‌کنم که داوطلبان دختر و پسر تمام مشکلات را تحمل کردند و حرفی به من نزدند. به هر صورتی که بود کنکور برگزار شد. حالا بیشترین گرفتاری فکری من تهیه محل مناسبی برای تاسیس دانشگاه با اتاق‌ها و سالن‌های مورد نیاز بود.


وی ادامه داد: در یکی از روزها که پیاده به سمت استانداری می‌رفتم ، متوجه ساختمان آجری قدیمی نسبتاً وسیعی شدم که قبلاً محل بانک کشاورزی استان همدان بود و به خاطر نقل مکان به ساختمان دور میدان آرامگاه ، آن محل را تخلیه کرده بودند و استفاده‌ای از آن نمی‌شد . موضوع را به اطلاع استاندار رساندم ، ولی هر چه ایشان اصرار می‌کرد رئیس بانک اجازه ورود به ساختمان را به ما نمی‌داد تا بالاخره استاندار پس از تماس با برخی دوستان خود در بانک کشاورزی مرکزی به رئیس بانک در همدان سفارش شد که با دانشگاه و استانداری همکاری کند. وقتی در اوایل دی ماه داخل حیاط بانک شدم فوق‌العاده خوشحال بودم زیرا که یک دستگاه ساختمان سه طبقه با اتاق‌های فراوان و زیرزمین وسیع در کنار ساختمان مسکونی رئیس بانک که یک طبقه چند اتاقه با زیرزمین بود را در جلو خودم مشاهده می‌کردم . اولین کاری که کردم تابلوی دانشگاه را بر سر در ورودی ساختمان نصب کردم.



وی بیان کرد: ساختمان نیاز به تعمیرات و نقاشی داشت و برای مراسم افتتاح باید تغییراتی در آن داده می شد . حدود یک ماه کارهای بنایی و نقاشی طول کشید. اوایل بهمن 66 ساختمان آماده شد با تهران تماس گرفتم و صندلی‌های سفارش‌شده را به همدان فرستادند وقتی کامیون حامل صندلی‌ها رسید من و الماسی تنها کارمند دانشگاه در آن زمان در محل بودیم، راننده به من گفت به رئیس بگو چند نفر خدمتکار را برای تخلیه بار صدا بزند! خودم مشغول جابه‌جا کردن صندلی‌ها شدم ولی به راننده نگفتم که رئیس دانشگاه من هستم!


در مدت ساخت و ساز ساختمان بانک کشاوری جوان فعالی را مشاهده کردم که با علاقه کار می کرد، او را به عنوان دفتردار به کار گرفتم (مرحوم الیاسی) حالا "الماسی" کتابدار شده بود و امور روابط عمومی را انجام می داد، «به‌خوش» هم به جمع ما اضافه شده بود و کار سرایداری و نظافت را عهده دار شده بود . مرحوم سراجیان هم رانندگی خودرو و برخی از امور مالی را انجام می داد . تمامی معاونت ها هم بر عهده مهدی معتقد بود.


و سرانجام مراسم افتتاح را در حضور مرحوم آیت‌الله موسوی همدانی و جمعی از دانشگاهیان، استاندار، فرماندار بازاریان معاریف شهر برگزار شد، در این جلسه چکی به مبلغ پانصد هزارتومان بوسیله نماینده شخصی به نام «علاقبندیان» که یکی از خیران شهر همدان بود به دانشگاه هدیه شد که تنها کمک چشمگیر مالی برای دانشگاه بحساب می آمد . بدین ترتیب دانشگاه آزاد اسلامی واحد همدان افتتاح شد! اوایل اسفند همان سال با بیش از 600 دانشجو و سیزده رشته تحصیلی در سطوح کاردانی و کارشناسی پیوسته و ناپیوسته فعالیت خود را آغاز کرد.



انتهای پیام/

ارسال نظر