صفحه نخست

آموزش و دانشگاه

علم‌وفناوری

ارتباطات و فناوری اطلاعات

سلامت

پژوهش

علم +

سیاست

اقتصاد

فرهنگ‌ و‌ جامعه

ورزش

عکس

فیلم

استانها

بازار

اردبیل

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویراحمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

هومیانا

پخش زنده

دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
۰۹:۱۴ - ۱۱ مرداد ۱۳۹۵
فضل‌الله یاری *

من‌هم بلدم، درست مثل ترامپ دیوانه!

کد خبر : 106369

به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری آنا، فضل الله یاری در ستون سرمقاله امروز -دوشنبه 11 مرداد- روزنامه همدلی نوشت:


برخی تحلیل‌گران جامعه ایران، انقلاب اسلامی سال 57 را شورش «حاشیه علیه متن» می‌خوانند که در این عصیان سراسری به حاشیه‌رانده‌شدگان اجتماعی، سیاسی و اقتصادی، احساس کردند که آن چه در متن می‌گذرد، ارتباطی به آنان ندارد. پس فقرا و گرسنگان با انقلاب همراه شدند تا داد خود از اغنیایِ نشسته بر سر سفره متن بگیرند. تحقیرشدگان اجتماعی، بر قطار انقلاب سوارشدند تا تحقیر طبقه متبختر و خودبزرگ بینِ درون متن را تلافی کنند و حاشیه‌نشینان سیاسی نیز هیچ‌کدام از آرزوها ومنویات ذهنی خود را در عرصه سیاسیِ حکومتِ پادشاهیِ پرادعایِ به ظاهر مدرن، عملی نمی‌دیدند.
همه این حاشیه‌نشینان وقتی پیش‌روی خود حادثه‌ای را دیدند که آمال وآرزوهایشان را نمایندگی می‌کرد، درنگ نکردند، به خیابان ریختند و بساط متن‌نشینان از خودراضی، رانت‌خوار، فاسد و مغرور را برچیدند.


این قرائت از انقلاب سال 57 گویی به مذاق احمدی‌نژاد خوش آمد. او که خود چندسالی از مردان دولتی شناخته می‌شد که از سوی منتقدان به صفت اشرافی‌گری شناخته می‌شد و دوسالی را نیز به لطف دوستان اصول‌گرایش – که هنوز او را خوب نشناخته بودند – بر صندلی ریاست کلان‌شهر تهران نشست، اما نه در زمره دولت‌مردان متخصص و بروکرات شناخته می‌شد و نه رنگی از اصلاح‌طلبی به خود گرفته بود( به خصوص که تصاویر زمان ریاست‌جمهوری‌اش از نظر ظاهر هیچ تفاوتی با دوران انقلابی‌گری در زمان دانشجویی‌اش نشان نمی‌دهد) و نه در محافل اصول‌گرایان محافظه‌کار و بازاری‌منش جایگاهی داشت. پس در هیئت یک انقلابی ژولیده و بی‌توجه به مقتضیات زمانه، سربرآورد و تصمیم گرفت که حاشینه‌نشینانِ علیه متن شکل گرفته در سال‌های پس از انقلاب را، بشوراند. او اگرچه مردان انقلابی سال 57 را غرق در قدرتِ داخلی و مناسباتِ دیپلماتیک خارجی می‌دید، و در آنان تصویری برای الگو گرفتن نمی‌دید، اما کمی دورتر، هنوز شمایلی از انقلابی‌گری و امپریالیسم‌ستیزی را در کسانی چون «دانیل اورتگا»ی نیکاراگوایی و «هوگوچاوز» ونزوئلایی می‌دید و در این مسیر آن قدر با آنان هم‌ذات‌پنداری کرد که سال‌ها بعد چندان برایش دشوار نبود که همه ملاحظات شرعی و عرفی جامعه‌ای که رئیس‌جمهورش بود، را نادیده بگیرد و مادر داغدار دوست انقلابی‌اش را در آغوش بگیرد.


او البته در میان هلهله حاشینه‌نشینانی که در نقاط دورافتاده کشور به دور خودش جمع می‌کرد، اقدامات انقلابی خود را شدت بخشید. او بسیاری از مسئولان نظام را متن‌نشینانی می‌دید که دست تطاول بر منابع ومنافع حاشیه‌نشینان دراز کرده‌اند و از این رو رسالت خود را در مبارزه با آنان تعریف کرده بود. در اینجا نیز همه ملاحظات اخلاقی، شرعی وحتی قانونی را کنار می‌گذاشت و به راحتی سرکشیدن لیوانی آب، چشم در چشم میلیون‌ها بیننده تلویزیونی، به هرکس که خواست تهمت دزدی و چپاول می‌زد.


او هشت سال رئیس دولت بود و به‌ظاهر درمتن، اما نمی‌توانست دل از حاشیه بکند و به همین خاطر هم، گاه در مقام یک انقلابی، ساختار دولت خودش را تاب نمی‌آورد. گاه در اقدامی انقلابی وزیرش را در ماموریت خارج از کشور برکنار می‌کرد و زمانی نیز در هیأت دولت، چند وزیر را با چرخش قلمی به‌زیر می‌انداخت.


او انقلابی است، گفت‌وگو را سازش می‌داند، ترمز برای او وسیله‌ای مضر است که تنها حرکت را کند می‌کند. هر که با او باشد – حتی اگر دزد وخلاف‌کار – انقلابی است و هر کس که علیه او باشد – حتی اگر انقلابی - دزد وخلاف‌کار است.


او اکنون پس از چهارسال استراحت دوباره دلش برای آن هشت سال تنگ شده‌است. او هنوز در هیئت یک انقلابی خود را در راس حاشیه‌نشینان می‌بیند وهمه مسائلی را که درباره هشت سال ریاست جمهوری‌اش مطرح است، تهمت‌زنی‌های مشتی ضدانقلاب متن‌نشین می‌داند که می‌خواهند چهره خادم حاشیه‌نشینان را تخریب کنند. از همین رو چند وقتی است از حاشیه شهرها شروع کرده‌است؛ چه تهران باشد وچه مشهد و ورامین و...او هنوز هم می‌خواهد از دوگانه «حاشیه – متن» فرمولی برای پیروزی بسازد.


آن‌گونه که مخالفانش می‌اندیشند، او فکر نمی‌کند که در زمان ریاست‌جمهوری‌اش بد کار کرده باشد. او فکر نمی‌کند که در زمان او اختلاس‌های نجومی رخ داده، اصلا نمی‌پذیرد که دکل میلیاردی در دولت او گم شده‌باشد. او به‌روی خود نمی‌آورد که چند میلیارد دلار پول کشور به خاطر بی‌تدبیری دولتش در دست دشمن باقی مانده و بلوکه شده‌است.او همه این موارد را به ضدانقلابیون متن‌نشینی نسبت می‌دهد که از بد حادثه به جای او نشسته‌اند، نه به‌خاطر رای مردم.


او نگاهش را به بیرون از مرزها هم دوخته‌است. سربرآوردن ترامپ «دیوانه» در سرزمین مدعی آزادی و لیبرالیسم و توجه نیمی از جمعیت آمریکا به او و شعارهای جنگ‌طلبانه‌اش، برقی را از چشم‌های او ساطع می‌کند که گویی می‌گوید« این قدر روی شعارهای صلح‌طلبی و اصلاح‌طلبی و اعتدال‌خواهی موجود در فضای کشور و جهان حساب نکنید. من‌هم بلدم. مثل این ترامپ دیوانه.»


*روزنامه‌نگار


انتهای پیام/

ارسال نظر