صفحه نخست

آموزش و دانشگاه

علم‌وفناوری

ارتباطات و فناوری اطلاعات

ورزش

سلامت

پژوهش

سیاست

اقتصاد

فرهنگ‌ و‌ جامعه

علم +

عکس

فیلم

استانها

بازار

اردبیل

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویراحمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

هومیانا

پخش زنده

دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
۱۲:۱۲ - ۰۶ مرداد ۱۳۹۵

مرگ دل‌خراش شاعر جوان ایذه‌ای + آخرین نوشته‌های شاعر پیش از مرگ و تصاویر

با بررسی سروده‌های ابراهیم عالی‌پور-شاعری که شب گذشته به‌شکل دل‌خراشی درگذشت- با مرگ‌اندیشی‌های مکرر شاعر روبرو می‌شویم. شاعری که ساعاتی پیش از مرگ نوشت: «شاید آخر بازی‌ست، باید نقش بهتری دست و پا می‌کردم.»
کد خبر : 105388

به گزارش خبرنگار فرهنگی آنا، پیکر ابراهیم عالی‌پور (متولد 1368) –شاعر و منتقد- مقابل بیمارستان شهدای ایذه (دانشگاه علوم‌پزشکی اهواز) به‌شکل دل‌خراشی در اتومبیلش پیدا شد.


آخرین نوشته‌های این شاعر 27 ساله در صفحه اینستاگرام خود، نشان از مرگ دارد و شاید خستگی و سرخوردگی از جامعه:


#ابراهیم_عالی_پور «شاید آخر بازی‌ست، باید نقش بهتری دست و پا می‌کردم/ برایم یک قبر بدون هیچ سنگی در نظر بگیرید... انگار این مردم برای نفهمیدن پول می‌گیرند تا به آنچه خودشان باور دارند فقط اعتماد کنند، فارغ از اینکه آن همه فریب و ریا و جادو را فراموش می‌کنند و یا سعی می‌کنند ندیده بگیرند تا بتوانند برای ناتوانی‌های خود تکیه‌گاهی پیدا کنند....»



مرگ اندیشی را می‌توان در سروده‌های این شاعر درگذشته جوان هم دید. بخشی‌از آخرین شعری که تقریبا هم‌زمان با پُست آخر روی صفحه اینستاگرام عالی‌پور درج شده، این‌چنین سروده شده:


«...بخاطر خدا


در شلاق هایی که فرود می آید


در یاس و ترس هایم


بتادین بریزید


که در هر زخم باز از من


یک جفت چشم لو می رود


لطفا کسی دست به تقصیر هایم نبرد...»



***


و آخرین پست‌هایی که در صفحه فیس‌بوک خود منتشر کرده است:


«متنفرم از سقوط


از همخوابگی نا‌تمام تیغ و نبض


تیغی که از قضا دست دارد


در رفت و آمدِ دختری در رگ و خون ام


از دی ماه


از هزار و سیصد و شصت و هشت...


متنفرم از ...


دارم برای خودم از سپیدار و طناب


بیوگرافی می‌نویسم


لطفا شراب‌اش کهنه باشد


و تیغی که کارش با نبضم تمام شده باشد»


و


«ﺭﮒ ﮔﺮﺩﻧﯽ ﺧﺎﮐﺴﺘﺮ ﺷﺪﻩ


ﺷﻬﻮﺕ ﺑﺮﯾﺪﻥ ﻧﺒﺾ


در ﻧﻬﺎﯾﺖ


ﺍﻧﺴﺎﻥ ﭼﻘﺪﺭ ﺗﻨﻬﺎﺳﺖ...


ﺩﺭ ﺟﻤﺠﻤﻪ ﺍﯼ ﭘﺮ ﺍﺯ


تیغ موکت بر و طناب و


یک بلوط...»



ابراهیم عالی‌پور، شاعر و منتقدی جوانی بود و دامنه مطالعاتی‌اش به او این اجازه را می‌داد که در تشریح مباحث تئوریک، دست به قلم ببرد و مطالبش را در نشریات و روزنامه‌های مختلف به انتشار برساند؛ آنچنانکه در یکی از نقدهایش نوشت:


«برای القاء ذهنیت خودم از شعر شعر «حجم» نیاز هست یک نقل قول از رولان بارت بیاورم که می‌نویسد :«شعر مدرن از آنجا که باید با نثر به طور کلی در تقابل باشد، طبیعت کارکردی زبان را منهدم می‌کند، و فقط پایه‌های واژگانی آن را جا‌به‌جا می‌گذارد. شعر مدرن از مناسبت‌ها فقط حرکت و موسیقی و.. را حفظ می‌کند، واژه‌ی بالای سطری از مناسبت‌ها تهی شده از محتوا، می‌درخشد، دستور زبان هدف خود را از دست می‌دهد و... » با این بحث می‌شود گفت که بارت توانسته تا حدودی مولفه‌های یک شعر مدرن را مشخص کند در چند سطر که قبل از بارت ، «فرمالیست»‌ها نیز به این تئوری دامن زدند و شعر را اتفاقی زبانی اسم گذاری کردند که هر شاعر طبق داده‌های ذهنی خود دستور زبان معیار را درهم می‌شکند و دستور زبانی تازه می‌سازد که شخصی شده‌ی خود شاعر است. حتی موریس بلانشو در کتاب «از کافکا تا کافکا» این گونه بیان می‌کند که یک نویسنده یا یک شاعر با ادبیات به مثابه یک سازه نگاه می‌کند که هر مولفی باید این سازه را ویران کند و روی این ویرانه سازه‌ی ذهنی خودش را بسازد. این بحث‌ها که اکثرا در تاکید رسیدن به زبانی شخصی آمده‌اند را ما در فرهنگ فارسی آنقدر درک نکرده‌ایم که به عنوان مثال اگر شاعری با نام یدالله رویایی یا بهرام اردبیلی طبق پیش فرض‌ها و اطلاعات ذهنی خود زبان معیار را درهم می‌شکنند و به گونه‌ای به یک «ایسم اختصاصی» خود می‌رسند، آن‌ها را به پراکنده‌گویی متهم کنیم .»



مجموعه شعر «استعداد روانی» دربردارنده سروده‌های ابراهیم عالی‌پور است که سال 92 از سوی نشر راز نهان به انتشار رسید. سریا داودی حموله درباره این کتاب و سروده‌های عالی‌پور نوشته است:


«شعر عالی‌پور، ثبت لحظه‌های حسی و عاطفی است که در این محوریت زبانی ارتباط فرم و محتوا به فضای رمانتیکی کمک می‌کند. تصویر روایی هم پیوند فرآیندهای زبانی، به سمت ساختارهای کشف و شهودی می‌رود و این حس‌آمیزی‌های نوستالژیکی و غنایی زاییده‌ی دردمندهای آرمانی است.»


انتهای پیام/

برچسب ها: ایذه شاعر مرگ
ارسال نظر