صفحه نخست

آموزش و دانشگاه

علم‌وفناوری

ارتباطات و فناوری اطلاعات

ورزش

سلامت

پژوهش

سیاست

اقتصاد

فرهنگ‌ و‌ جامعه

علم +

عکس

فیلم

استانها

بازار

اردبیل

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویراحمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

هومیانا

پخش زنده

دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
۱۶:۰۴ - ۰۳ مرداد ۱۳۹۵

تاجزاده: بزرگترین درس کودتای ترکیه حضور مردم در صحنه بود

تاجزاده گفت: به اعتقاد من مادامی که مردم در صحنه باشند هیچ کودتایی چه در عرصه نظامی، چه در عرصه انتخاباتی یا اقتصادی و... به نتیجه نمی‌رسد.
کد خبر : 104555

به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری آنا، «مصطفی تاجزاده» معاون سیاسی وزارت کشور دولت اصلاحات با روزنامه همدلی درباره کودتای ترکیه گفت‌وگو کرده است. در ادامه متن این گفت‌وگوی را می‌خوانید.


کودتای هفته گذشته ترکیه اولین کودتایی نبود که در این کشور اتفاق ‌افتاد. شما از این کودتا و شکست آن چه تحلیلی دارید؟
مهم‌ترین تفاوتی که این کودتا با کودتاهای قبلی ترکیه دارد شکست سریع آن است. همین مسئله این سوال را پیش آورده که آیا کودتا ساختگی نبوده تا اردوغان موقعیت خود را تثبیت کند؟ به تصور من و بر اساس مجموعه اطلاعاتی که تاکنون منتشر شده و با استناد به کشتاری که کودتاچیان انجام دادند، کودتا نمی‌تواند خودساخته باشد و ما نمی‌توانیم از شکست سریع کودتا نتیجه بگیریم که اردوغان آن را راه انداخته است. همین‌طور که ما از اینکه نتیجه رفتارهای داعش به نفع آمریکاست نمی‌توانیم نتیجه بگیریم داعش مزدور آمریکا است. نمی‌توانیم در مسائل سیاسی این گونه استنباط کنیم که باعث و بانی هر واقعه افرادی‌اند که موضوع به نفع آنها تمام می‌شود. در برخی موارد کسانی که دست به اقدامی می‌زنند، پیامد رفتارشان به ضرر خودشان و به نفع دیگران تمام می‌شود. در کودتاهای قبلی به محض اینکه ارتش وارد میدان می‌شد و بیانیه صادر می‌کرد ملت و سیاسیون جا می‌زدند. در نهایت ارتش چند سال قدرت را به دست می‌گرفت و بعد هم قدرت را به غیرنظامیان می‌سپرد. این دفعه عنصر متفاوت حضور مردم در صحنه بود که همین بزرگترین درس این کودتاست و نشان می‌دهد کودتا امروزه در کشورهایی مثل ترکیه که به طور نسبی از آزادی‌های مدنی برخوردارند، نمی‌تواند موفق شود. حضور میلیونی مردم در صحنه مانع این کار می‌شود و مردم یاد گرفته‌اند به محض آنکه نظامیان وارد خیابان شوند، آنها هم به خیابان سرازیر شوند. معلوم است که در نبرد تانک و مردم، مردم پیروز می‌شوند ولو اینکه تلفاتی هم داشته باشند. به هر رو حضور بی‌سابقه مردم در صحنه علت اصلی شکست کودتا بود.


از طرفی هم این سوال پیش می‌آید که با توجه به شکست زودهنگام کودتاچیان می‌توان گفت آنها عزم جدی نداشتند؟


نه ممکن است عزم جدی داشته باشند، اما عزم مردم قوی‌تر است. در این زمینه دو اراده با هم تقابل می‌کند. این تنها کودتایی نیست که در فرصت اندکی شکست خورد. در شوروی هم وقتی علیه گورباچف کودتا شد، به سرعت شکست خورد. این در حالی است که ارتش شوروی دومین ارتش قدرتمند جهان بود و با آن همه سوابق نظامی، مردم کودتاچیان را شکست دادند. هیچ کس هم نتیجه نگرفت که آن کودتا کار گورباچف بود. علتش هم این است که در آن کودتا یلتسین درخشید و پیروز شد.


قبل از اینکه کودتا رخ دهد، یک سری اختلافات بین مردم و اردوغان وجود داشت. اولین دلیلی که ذهن را به این سو می‌برد که اردوغان این کار را انجام داده باشد خریداری محبوبیت بیشتر برای خودش است. از طرفی هم این کار ریسک بزرگی برای اردوغان داشت. به نظرتان چقدر تضادهای داخل ترکیه می‌تواند روی این مسئله تاثیر داشته باشد؟


به هرحال نظامیانی که دست به کودتا زدند حتما روی اختلافات درونی جامعه ترکیه و اعتراضات بخش‌های قابل توجهی از مردم به اردوغان حساب باز کرده بودند. اگر فکر می‌کردند 99درصد مردم طرفدار اردوغان هستند و از وضعیت‌شان راضی‌اند دست به کودتا نمی‌زدند. ارتش زمانی کودتا می‌کند که احساس کند نارضایتی‌های مردمی وجود دارد، لذا می‌تواند به نام دفاع از امنیت کشور، تمامیت ارضی یا استقلال وارد صحنه شود و قدرت را قبضه کند. یکی از تفاوت‌های این کودتا با کودتاهای قبلی این است که گفتمانی که بتواند در جامعه ترکیه هژمونیک و مسلط شود و بر اساس آن کودتاچیان بتوانند اقدام خود را توجیه و موقعیت خود را تثبیت کنند تقریبا وجود نداشت. یعنی ترکیه را جنگی تهدید نمی‌کرد که نظامیان بگویند ما آمدیم مانع جنگ شویم. ترکیه در خطر هرج و مرج هم نبود که نظامی‌ها با تمسک به آن دست به کودتا بزنند. حاکمیت داعش‌مسلک‌ها هم ترکیه را تهدید نمی‌کند که ارتش بگوید برای جلوگیری از آن وارد صحنه شده. مثل همان کاری که «السیسی» در مصر انجام داد و خطر یک حکومت بسته ایدئولوژیک از جانب اخوان‌المسلیمن را برجسته کرد و به آن بهانه کودتا کرد.


بمب‌گذاری‌هایی که در ترکیه صورت گرفته بود، نشان‌دهنده این نبود که ممکن است داعش به این کشور ورود پیدا کند؟


اگر در کشورهای دیگر ملت‌ها وارد صحنه نشوند ممکن است کودتا هم پیروز شود. مگر در مصر السیسی پیروز نشد؟ آن موقع هم این ابزارهای ارتباط جمعی وجود داشت، اما کودتاپیروز شد، هرچند تردید نداریم که السیسی هم رفتنی است و نظامیان مصر مجبورند دیر یا زود به انتخابات آزاد تن دهند. تلگرام و اسکایپ عنصر فرعی هستند که در صورت اراده و خواست مردم به دموکراسی یاری می‌رسانند

بله، این می‌توانست یکی از بهانه‌ها باشد، اما کافی نبود. رفتار مردم ترکیه نشان می‌دهد که این دلیل را قانع‌کننده نیافتند. البته نسل جوان انتقادهای زیادی به اردوغان دارد که بسیاری از آنها وارد است. چون اردوغان فعلی همان اردوغانی نیست که در 12-13 سال گذشته به قدرت رسید و در طول یک دهه توانست تحولات جدی را در عرصه اقتصادی و سیاسی به وجود آورد.
اردوغان قبل از تلاش برای حاکمیت تک‌صدایی در ترکیه وضعیت مطلوبی داشت و حتی الگوی بعضی از کشورهایی بود که مردمش در بهار عربی دست به قیام زدند. در دو سه سال گذشته اردوغان اشتباهات زیادی در مسائل داخلی و هم در عرصه خارجی داشته است و همین وجهه او را خدشه‌دار کرده، هرچند که هنوز بی‌رقیب است. اگرچه جامعه ترکیه را خطراتی مثل دو قطبی شدن تهدید می‌کند. کاری که اردوغان انجام داده این است که طبقه متوسط قابل توجهی را پر و بال داده که این طبقه متوسط به طور جدی حامی او است. می‌توانیم بگوییم اردوغان در جامعه ترکیه 30درصد رای ثابت دارد، 20درصد هم می‌تواند رای غیرثابت داشته باشد. 50درصد مردم هم یا بی‌تفاوتند یا با اردوغان مخالفند. البته نمی‌دانم این وضعیت آمار بعد از کودتا چگونه است. ظاهرا موقعیت او بهتر شده و برای همین است که گروهی نتیجه می‌گیرند که احتمالا کودتا دست ساخته خود اوست. به نظر من باید در برابر مشکلات ترکیه جداگانه صحبت کرد و حتی نقدهای اردوغان را باید جداگانه بررسی کرد. در این مورد خاص و در برابر کودتا همه مردم ترکیه با گرایش‌های مختلف – حتی مخالفان اردوغان- وارد صحنه شدند. آنها معتقد بودند دوگانه، دوگانه کودتا – دموکراسی است. برای همین شکست کودتا را پیروزی دموکراسی خواندند. کسی پیروزی را از آن اردوغان نخواند، هرچند که اردوغان بیشترین بهره‌برداری را می‌تواند از آن ببرد. به هر حال در ترکیه و تمام دنیا شکست کودتا پیروزی دموکراسی خوانده شد. این اولین بار بود که گفتمان حاکم بر حرکت ضدکودتایی مردم دموکراتیک بود. مردم ترکیه می‌گفتند ما برای دموکراسی با کودتا می‌جنگیم.


این دوگانه نمی‌توانست دوگانه اسلام و سکولاریسم باشد؟


در ایران چون بسیاری از جریان اقتدارگرا ناراضی هستند از پیروزی سکولارها در هر جا و به هر وسیله حتی کودتا خوشحال می‌شوند، با این استدلال که به دموکراسی یک گام نزدیک‌تر می‌شوند. در حالی که کودتا در مجموع چند گام عقب‌گرد به شمار می‌رود. به باور من تقابل اسلام و سکولاریزم یک دوگانه غیرواقعی و نادرست است که جامعه ترکیه هم آن را اصلا نپذیرفت. همه احزاب سکولار ترکیه و همه مخالفان اردوغان هم این کودتا را محکوم کردند. ما می‌بینیم بسیاری از مخالفان اردوغان به خیابان‌ها آمدند و از دموکراسی دفاع کردند. ممکن هم هست که این افراد بعدا در برابر اردوغان به خیابان‌ها بیایند و نسبت به او اعتراض کنند. بنابراین نباید کودتا را توسط طرفداران سکولاریسم یا علیه اسلام‌گرایی حساب کرد.


از سوی دیگر اقتدارگرایان در ایران از این کودتا خوش‌شان آمد. به اعتقاد آنان اگر کودتا پیروز می‌شد دموکراسی حداقل در یکی دیگر از کشورها شکست می‌خورد و چنین حالتی را به سود حزب خود ارزیابی می‌کردند. به این ترتیب دلواپسان دلواپس شکست کودتا بودند. حال آن که بسیاری از جوانان به خاطر کارهای غلط اردوغان و از موضع طرفداری از دموکراسی از کودتا استقبال می‌کردند.


به طور کلی ما به عنوان یک جریان اصلاح‌طلب هرجا که کودتایی شکست بخورد خوشحال می‌شویم. برای اینکه اراده کودتاگران را در دیگر کشورها تضعیف می‌کند یا درهم می‌شکند. کودتاگران دنیا می‌فهمند امروز کودتا کردن سخت‌تر از دیروز می‌شود. اگر مردم ترکیه شب تا صبح وارد خیابان شدند و کودتا را چند ساعته شکست دادند، هر کودتایی در هر کشوری که ملتش زنده باشد به همین سرعت خواهد شکست. به هر رو در کودتا دعوا، دعوای دموکراسی- کودتا یا صندوق رای- اسلحه بود.


اکثر دولت‌ها در نسبت با کودتا دو موضع مشترک دارند که هردو قابل دفاع است. یکی محکومیت کودتاست و دوم محکومیت هرگونه سرکوبی به نام کودتاست، البته عده‌ای که واقعا دستشان به خون مردم آلوده شده باید عادلانه محاکمه شوند.
ما به تجربه دریافته‌ایم هرجا که نظامیان از پادگان خارج شوند و به نام استقرار امنیت، حکومت را در دست بگیرند کودتای آنها بیشترین ناامنی را به وجود می‌آورد. واضح‌تر بگویم فتنه از جایی آغاز می‌شود که نظامیان از پادگان بیرون می‌آیند. بنابراین قبل از اینکه بفهمیم کودتاچیان سکولارند یا مسلمان، شیعه‌اند یا سنی، سنتی‌اند یا مدرن، اول کودتا را محکوم می‌کنیم بعد می‌بینیم مواضعشان چیست. ما همچنان که کودتا را بدوق قید و شرط محکوم می‌کنیم بدون قید و شرط هم از صندوق رای حمایت می‌کنیم. نتیجه‌اش هرکه می‌خواهد باشد.


چون حق حاکمیت ملت‌ها بر سرنوشت خودشان حقی فراتر از دین و ماقبل دین است. در واقع این حق عین همان نگاهی است که استاد مطهری درباره نسبت عدالت با دین مطرح می‌کرد؛ «عدالت مقیاس دین است نه برعکس. ما چون دین عادلانه است آن را می‌پذیریم، نه آنکه چون دین از عدالت سخن گفته عدالت را می‌پذیریم.» دین اگر بگوید یا نگوید مردم حق دارند بر سرنوشت خودشان حاکم باشند. یکی از اختلافات ما با دلواپسان در جامعه خودمان همین است که چون رای دادن حق مردم است، راه باید برای هرکسی که حاضر است در چارچوب قانون فعالیت کند باز شود. این درست مثل حق مالکیت است. طرف وقتی کار می‌کند حقوق می‌گیرد. ما وقتی به کارگری حقوقش را می‌دهیم از او نمی‌پرسیم شیعه هستی یا سنی، اصول‌گرا هستی یا اصلاح‌طلب؟ ما به عنوان جریان اصلاح‌طلب حرف‌مان همان است که مرحوم مدرس می‌زد. ایشان می‌گفت هرکسی به خاک ایران مسلح تجاوز کند اول او را می‌کشیم بعد می‌بینیم که اگر مسلمان بود، او را به روش اسلامی دفن می‌کنیم.


الان اردوغان از این کودتا مصادره به مطلوب کرده و آن را چک سفید امضایی به نفع خودش تصور می‌کند. این چقدر می‌تواند در آینده ترکیه تاثیر بگذارد و در کشورهای دیگر بخواهند همین گونه پیش روند؟


به نظر من اگر اردوغان از این مسئله به نفع دموکراسی بیشتر استفاده نکند، بلکه برای سرکوب مخالفان خود استفاده کند، همان اشتباه کودتاگران را مرتکب می‌شود. علتش هم این است که مردم در این عصر و زمانه آگاه شده‌اند و رفتار تک‌تک سیاست‌مداران و نظامیان را رصد می‌کنند. اگر اردوغان از کودتایی که اتفاق افتاد بخواهد برای سرکوب بیشتر استفاده کند، این ادعا تقویت می‌شود که کودتا را واقعا خودش ترتیب داده است. از طرف دیگر ملتی که در برابر کودتا ایستاد و شعار داد که برای دموکراسی به خیابان آمده است، قطعا اگر فردا اردوغان بخواهد دیکتاتوری راه بیندازد، همین ملت در برابر او خواهد ایستاد. به نظر من گفتمان دموکراسی در ترکیه دارد به گفتمات غالب و وحدت‌بخش آن جامعه تبدیل می‌شود. به ویژه آن که مطبوعات و احزاب ترکیه در مجموع آزادی دارند و انتخابات این کشور آزاد است. تشکیل حزب هم برخلاف ایران یک امتیاز نیست که به بعضی افراد بدهند، بلکه هرکسی حق دارد حزب تشکیل دهد. از طرف دیگر ترکیه مشکلات زیادی دارد. اقتصاد این کشور در دوسه سال اخیر به دلیل اشتباهات دولت لطمات زیادی دیده است. رابطه کردها با دولت در دوسه سال اخیر صدمه دیده و داعش دارد به یک مسئله در ترکیه تبدیل می‌شود. همین‌طور باید در نظر داشته باشیم ترکیه الان نه رابطه گرمی با آمریکا دارد، نه با اتحادیه اروپا نه با روسیه و نه با ایران. بنابراین از نظر جهانی در موضع ضعف قرار دارد. حتی با عربستان که در بعضی زمینه‌ها مثل سوریه مواضع مشترک دارد، در زمینه‌هایی مثل مصر مواضعی کاملا متفاوت دارد. مجموعه مشکلات ترکیه به گونه‌ای است که عقل سیاسی حکم می‌کند این کشور به سمت دموکراسی پیش برود و مشارکت بیشتر مردم، نخبگان و منتقدان خود را جلب کند.


این که مردم و به‌ویژه مخالفان اردوغان نیمه شب وارد خیابان شدند و جلوی کودتا را گرفتند نشان‌دهنده یک توسعه‌یافتگی سیاسی است. آیا کودتاهای دهه‌های گذشته این کشور باعث این پختگی در منش سیاسی مردم ترکیه نشده؟


طرفداران اردوغان سازمان یافته‌اند و پایگاه اجتماعی و اقتصادی گسترده‌ای دارند. عدالت و توسعه هم حزب جاافتاده و قدرتمندی است. لذا ارتش حالا حالاها باید کشتار می‌کرد تا بتواند ثبات نسبی به دست بیاورد. به همین دلیل می‌گویم اردوغان هم نمی‌تواند خیلی یکه‌تازی کند. به نظر من ترکیه هم دارد شبیه لبنان می‌شود. در لبنان به دلیل اینکه نیروهای مختلف قدرت دارند، دیکتاتوری نمی‌تواند حاکم شود، نه حزب‌الله می‌تواند دیکتاتوری کند و نه مسیحیان

یکی از دلایلش این مسئله است. مردم ترکیه هم به این نتیجه رسیدند که روز کودتا نباید در خانه بنشینند. به هر حال عامل اصلی شکست کودتا مردم بودند، هر چند یک عامل تکنولوژیک و ابزاری هم وجود داشت. عامل تعیین‌کننده مردم ترکیه‌اند که مثل مردم ایران روزبه‌روز سیاسی‌تر و آگاه‌تر شده‌اند و مصمم هستند از حق رای خودشان دفاع کنند. عنصر فرعی هم وسایل ارتباط‌جمعی جدید است. می‌بینیم که تلویزیون به دست نظامیان می‌افتد، اما اسکایپ، اینترنت و ... باعث شد جامعه خیلی سریع به خودش سامان دهد و مردم وارد صحنه شوند.


به اعتقاد من مادامی که مردم در صحنه باشند هیچ کودتایی چه در عرصه نظامی، چه در عرصه انتخاباتی یا اقتصادی و... به نتیجه نمی‌رسد.


به وسایل ارتباط جمعی اشاره کردید. آیا می‌توانیم بگوییم با ابزارهایی مثل اسکایپ، تلگرام و... عصر کودتاها به سر رسیده؟


نه نمی‌توانیم این حرف را بزنیم. اگر در کشورهای دیگر ملت‌ها وارد صحنه نشوند ممکن است کودتا هم پیروز شود. مگر در مصر السیسی پیروز نشد؟ آن موقع هم این ابزارهای ارتباط جمعی وجود داشت، اما کودتاپیروز شد، هرچند تردید نداریم که السیسی هم رفتنی است و نظامیان مصر مجبورند دیر یا زود به انتخابات آزاد تن دهند. تلگرام و اسکایپ عنصر فرعی هستند که در صورت اراده و خواست مردم به دموکراسی یاری می‌رسانند.


من به دوستانی که می‌گویند شکست کودتا به خاطر تلگرام و... بوده می‌گویم تلگرام را خیلی دیگر از جاهای دنیا دارند اما شکست کودتای ترکیه را ندارند. دموکراسی متعلق به ملتی است که در این زمانه از تلگرام و... هم استفاده می‌کند.


الان بحثی که مطرح می‌شود اختیارات اردوغان است که ممکن است افزایش پیدا کند. فکر می‌کنید او این کار را انجام خواهد داد؟


اردوغان حتما می‌خواهد این کار را بکند. اما در عرصه سیاسی ما نباید بپرسیم می‌خواهد یا نه. اول باید بپرسیم می‌تواند یا نه؟ و دوم اینکه اقدام او چه پیامدهایی دارد.


من در مورد هر دوی اینها بحث دارم. ممکن است اردوغان بتواند نظام ترکیه را ریاستی کند و اختیارات را در رئیس‌جمهور متمرکز کند، اما پیامدهای منفی بسیاری برای او خواهد داشت. علتش این است که آنقدر مشکلات در ترکیه وجود دارد که اگر کسی به تنهایی مسئولیت همه آنها را بپذیرد، همه نارسایی‌ها را متوجه خود خواهد کرد، نتیجه‌اش این می‌شود که شما اختیارات را در دست خواهید گرفت، اما انتقادات را متوجه خودتان
خواهید کرد.


اردوغان اصرار می‌کند که فتح‌الله گولن پشت مسئله کودتاست. اصولا اسلام این دو نفر چقدر با هم در این زمینه فرق می‌کند؟


من در زمینه تفاوت بینش دینی این دو نفر اطلاعات زیادی ندارم.


فارغ از نگاه آنها به اسلام، گولن چقدر استعداد تدارک یک کودتا را داشت؟ چون ما می‌بینیم که اردوغان خیلی اصرار دارد که گولن دست به کودتا زده است.


اگر بخواهیم دقیق صحبت کنیم باید بگوییم که اردوغان ادعا کرده. پس اوست که باید برای اثبات ادعایش سند متقن رو کند. اما هنوز هیچ سندی ارائه نکرده. در مجموع برخوردهای غیرمنطقی که اردوغان با گولن داشته تایید ادعای جدید او را سخت می‌کند. من خودم چنین باوری ندارم که گولن چنین قدرت و جسارتی داشته باشد که بگوید ارتش روی مردم اسلحه بکشد، اما مسئله در ماه‌های آینده مشخص می‌شود. به هرحال طبق همه نظام‌های حقوقی و اسلامی کسی که ادعا می‌کند باید دلیل بیاورد.


اگر کودتا پیروز می‌شد ترکیه چه تصویری داشت و آینده روابط با ایران چه بود؟


وزارت خارجه بسیار خوب عمل کرد و کار آقای ظریف قابل تقدیر بود. این خیلی خوب بود که وزارت خارجه ایران عملا سخنگوی جمهوری اسلامی شد و کودتا را به درستی و به موقع محکوم کرد. آقای خاتمی هم مواضع درستی گرفت. در مجموع جمهوری اسلامی در این زمینه نمره قبولی گرفت.

طرفداران اردوغان سازمان یافته‌اند و پایگاه اجتماعی و اقتصادی گسترده‌ای دارند. عدالت و توسعه هم حزب جاافتاده و قدرتمندی است. لذا ارتش حالا حالاها باید کشتار می‌کرد تا بتواند ثبات نسبی به دست بیاورد. به همین دلیل می‌گویم اردوغان هم نمی‌تواند خیلی یکه‌تازی کند. به نظر من ترکیه هم دارد شبیه لبنان می‌شود. در لبنان به دلیل اینکه نیروهای مختلف قدرت دارند، دیکتاتوری نمی‌تواند حاکم شود، نه حزب‌الله می‌تواند دیکتاتوری کند و نه مسیحیان. در ترکیه هم یا دموکراسی مستقر می‌شود یا هرج‌ومرج که اوج آن جنگ داخلی خواهد بود. به این ترتیب در ترکیه هم یا بازی برد–برد شروع می‌شود و به توافق می‌رسند، یا اینکه بازی باخت- باخت آغاز می‌شود، به این معنا که همه با هم می‌جنگند. بازی برد- باخت که استبداد – هرج و مرج است دیگر جایی ندارد.


بعد از این کودتای شکست خورده، اردوغان چه روندی را پیش خواهد گرفت؟


اگر عاقلانه عمل کند و بخواهد به سمبل وحدت ملی در ترکیه تبدیل شود، اول باید در سیاست خارجی خودش تجدید نظر کند. از جمله باید با ایران ارتباط نزدیکی برقرار کند. در دوران اصلاحات حجم مبادلات ایران و ترکیه 10میلیارد دلار بود که البته سهم مبادلات نفتی-گازی در آن کم بود. اما الان حجم مبادلات دو کشور زیر 7 میلیارد است و بخش عمده‌ای از این میزان هم نفت و گاز است. ترکیه باید در سیاست‌های خود نسبت به سوریه و حتی مصر هم تجدید نظر کند. اردوغان باید ارتباطات با روسیه را هم بهبود بخشد. در واقع ترکیه باید به سمت و سوی قبلی خود بازگردد که می‌کوشید تمام مشکلات خود با کشورهای همسایه‌اش را به صفر برساند. حتی با ارامنه داشت مشکل خود را حل می‌کرد. در داخل هم باید با دموکراسی بیشتر پیش برود و نسبت به مخالفان خود با انتفادپذیری و مشارکت‌جویی بیشتری رفتار کند. اگر اردوغان این کارها را بکند می‌تواند محبوبیت خود را افزایش دهد.


قبل از اینها ترکیه داشت خود را به رابطی بین حماس و رژیم صهیونیستی تبدیل می‌کرد. در این روند آیا تغییری پیش می‌آید؟


ترکیه چه به سمت دموکراسی بیشتر حرکت کند و چه به سمت سرکوب بیشتر مخالفان دولت، روابط دو کشور ادامه پیدا خواهد کرد. چون هم به نفع اردوغان و دولت او است، هم به نفع حماس. اسرائیلی‌ها هم مایلند ارتباطشان با ترکیه افزایش پیدا کند.


موضع‌گیری ایران در وضعیت کودتای ترکیه را چطور ارزیابی می‌کنید؟


تا جایی که من اطلاع دارم شبکه خبر در این زمینه حرفه‌ای عمل کرد و این قابل تقدیر است. ای کاش در مسائل دیگر مثل برجام هم این‌گونه عمل می‌کردند. وزارت خارجه بسیار خوب عمل کرد و کار آقای ظریف قابل تقدیر بود. این خیلی خوب بود که وزارت خارجه ایران عملا سخنگوی جمهوری اسلامی شد و کودتا را به درستی و به موقع محکوم کرد. آقای خاتمی هم مواضع درستی گرفت. در مجموع جمهوری اسلامی در این زمینه نمره قبولی گرفت.


به نظرتان ممکن است همین باعث بهبود روابط شود؟


زمینه نزدیکی به خصوص با محکوم کردن کودتا توسط ایران خیلی فراهم شده است. نکته جالب توجه جوک‌هایی بود که ایرانیان در تلگرام به همدیگر می‌فرستادند. این روحیه طنازی مردم ایران قابل تقدیر است. وقتی می‌گوییم با سیاسی شدن مردم جامعه زنده می‌شود، یکی از نشانه‌های زنده بودن همین طنازی مردمی است. جامعه زنده جامعه‌ای است که عکس‌العمل نشان دهد. مجموعه واکنش‌هایی که جامعه ما نسبت به کودتای اخیر ترکیه نشان داد ده‌ها برابر واکنش‌هایی است که در مورد چند کودتا روی هم نشان داد. یکی از نکات مثبت دیگر توجه مردم و سیاست‌ورزان ایرانی ما نسبت به حوادث کشورهای همسایه است. در این چند روز دیدم چه تحلیل‌های خوبی درباره ترکیه ارائه می‌شد، این امر نشانگر آن است که جامعه ما به این نتیجه رسیده که روند اوضاع در کشورهای همسایه از جمله در ترکیه در زندگی ما هم تاثیر دارد. باید قدر این مردم را دانست و راه را برای مشارکت گسترده‌تر و ژرف‌ترشان گشود.


انتهای پیام/

ارسال نظر