صفحه نخست

آموزش و دانشگاه

علم‌وفناوری

ارتباطات و فناوری اطلاعات

سلامت

پژوهش

علم +

سیاست

اقتصاد

فرهنگ‌ و‌ جامعه

ورزش

عکس

فیلم

استانها

بازار

اردبیل

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویراحمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

هومیانا

پخش زنده

دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
۱۱:۲۱ - ۳۱ تير ۱۳۹۵

مسعود کیمیایی: جمشید ارجمند پاک‌ترین دوست‌من بود

شب زنده‌یاد جمشید ارجمد به همت موسسه بخارا و با حضور چهره‌های شناخته شده فرهنگ و هنر برگزار و کارنامه فرهنگی و هنری آن هنرمند فقید و خدمات فرهنگی‌اش تقدیر شد.
کد خبر : 103670

به گزارش گروه فرهنگی آنا، عصر چهارشنبه سی تیرماه یکهزار و سیصد و نود و پنج، شب زنده یاد جمشید ارجمند با حضور شخصیت‌هایی چون فیروز گوران، انسیه ملکان، سیروس علی نژاد، فرزانه قوجلو، عزیز ساعتی، سیروس پرهام، محمدرضا اصلانی، سرمد قباد، اسماعیل جمشیدی، جعفر پناهی، گلی امامی، دانشجویان رشته سینما و دوستداران فرهنگ و هنر برگزار شد.


علی دهباشی ضمن طلب آمرزش برای زنده یاد جمشید ارجمند ، از طرف همسر ایشان، روشنک کشاورز صدر ، فرزندانش لیلا و محمد ارجمند ، خواهران گرامیاش پروین دخت و فهمیه ارجمند و برادرش محمد علی ارجمند به حاضرین جلسه خیر مقدم گفت و در سوگ از دست دادن جمشید ارجمند ابیاتی از ملک الشعرای بهار خواند: «دعوی چه کنی داعیه‌داران همه رفتند/ شو بار سفر بند که یاران همه رفتند...»


پس از آن وی متنی را به نیابت از طرف داریوش شایگان، که در جلسه حضور داشت، قرائت کرد. در این متن داریوش شایگان از آشنایی‎اش با ارجمند و ویژگی های اخلاقی و حرفه‌ای او گفته بود که در بخشی از آن آمده است: «نخستین بار در سال 1345 بود که باب آشنایی بنده با جمشید ارجمند گشوده شد. من بهسفارش یونسکو مقالهای درباره هنر ایران نوشته بودم و چنگیز پهلوان، مسئولیت ترجمه این مقاله را به جمشید ارجمند سپرده بود. در اولین دیدارمان، با مردی مواجه شدم خوشسیما، مبادی آداب، و مهربان که در همان لحظۀ اول احساس مهر و همدلی در من برانگیخت، احساسی که بهمرور زمان طرح رفاقتی دیرپارا رقم زد و رشتۀ سرنوشتمان بههم گره خورد. چند سال بعد، زمانیکه مدیریت «مرکز ایرانی مطالعه فرهنگها» به من واگذار شد، جمشید ارجمند را برای کار ویراستاری در انتشارات مؤسسه فراخواندم و او نیز پذیرفت و با همت بیدریغش مسئولیت ویراستاری متونِ در دست ترجمه و تألیف را بر عهده گرفت...»


در ادامه این مراسم، مسعود کیمیایی در وصف زنده‌یاد ارجمند گفت: «برایم بسیار دشوار است که ساعت به ساعت، روز به روز و هفته به هفته زنده باشم و برای دوستانم که رفته‌اند، حرف بزنم. کار مشکل و روزگار سختی است. چیزی که من از جمشید به یاد دارم این است که او پاک ترین دوستی بود که من داشته‌ام، واقعاً پاک‌ترین بود. دانسته، آگاه و پاک بود و حالا رفته است.»


هرمز همایون‌پور سخنران بعدی نیز درباره طنزپردازی و ترانه‌سرایی جمشید ارجمند اظهار کرد: «جمشید ارجمند به واقع به چندین هنر آراسته بود و در همه کم و بیش به حد کمال بود: نقد فیلم، ترجمه، ویرایش، نوشتن مقاله، سردبیری نشریات، مدیریت مجلات تخصصی و ... مهمترین خصوصیتی که من در این شصت سال دوستی و نزدیکی از او دیده‌ام‌، ایران‌دوستی او بود و علاقه دیوانه‌واری که به درست نوشتن پارسی داشت. من در این روزها کمتر دیدم که ترانه‌سرایی و طنزپردازی او جایی منعکس شود و این هنرهای او تحت‌الشعاع هنرهای دیگرش قرار گرفتند.»


علی عباسی نیز درباره تأثیر جمشید ارجمند بر زندگی حرفهای خود و نقش او در تأسیس سازمان سینمایی گفت: «من مرهون همان پایمردی جمشید ارجمند بودم، رفیقی بسیار بی‌ریا. او می‌دانست که من مشتاق معروف شدن هستم و با اینکه او برای آن برنامه می‌نوشت هیچوقت از من نخواست که اسمش را در آن برنامه بگذارم و تمام بار شهرت این برنامه را به من واگذاشت.»


احمد طالبی نژاد ضمن تحسین توانایی‌های جمشید ارجمند در این مراسم اظهار داشت: «برای من بسیار جای تعجب است که فردی که اینقدر نسبت به امور مادی بی‌اعتنا بوده است چطور بیست سال آخر عمرش در عرصه‌های اقتصادی، منتشر کردن و ویرایش نشریات اقتصادی و کارهایی که هیچ ربطی به علایق شخصی او نداشت، می‌گذرد. ما در تاریخ اجتماعی ایران با یک مقطع عجیب و غریبی رو‌به‌رو هستیم که اصطلاحاً به آن دهه 20 می‌گوییم و بیشتر آدم‌های درجه یکی که در عرصه هنر در این مملکت ظهور کردند همه تقریباً متولد همین دوره هستند، کسانی که به هرحال بنیانگذار موج نوی سینمای ایران بودند. خاستگاه نسل روشنفکر ما در واقع همین مقطع زمانیست که جمشید ارجمند هم از همین نسل است.


گزارش از تهمینه بهرام‌علیان


انتهای پیام/

برچسب ها: بخارا علی دهباشی
ارسال نظر