صفحه نخست

آموزش و دانشگاه

علم‌وفناوری

ارتباطات و فناوری اطلاعات

سلامت

پژوهش

علم +

سیاست

اقتصاد

فرهنگ‌ و‌ جامعه

ورزش

عکس

فیلم

استانها

بازار

اردبیل

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویراحمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

هومیانا

پخش زنده

دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
۱۰:۴۶ - ۱۲ فروردين ۱۳۹۴
نخستین 12 فروردین بدون صادق انقلاب

خاطرات خواندنی مجری همه‌پرسی جمهوری اسلامی/ امام خمینی در جواب من گفتند 50 سال دیگر خواهید فهمید

همان شب به قم رفتم و گفتم آقا، حالا که دنیا شما و رهبری شما و این انقلاب به این عظمت را پذیرفته و به رسمیت شناخته است، چه نیازی به رفراندوم داریم؟
کد خبر : 10362

گروه سیاسی: امسال نخستین سالی است که دوازدهم فروردین، در فقدان مرحوم صادق طباطبایی برگزار می‌شود؛ او در دوم اسفند 1393 چشم از جهان فروبست.


دکتر صادق طباطبایی، مجری برگزاری همه‌پرسی نظام جمهوری اسلامی بود و حالا، در سی و پنجمین سالگرد استقرار نظام جمهوری اسلامی، چهل روز از درگذشتش می‌گذرد.


همه‌پرسی، در روزهای دهم و یازدهم فروردین سال 1358 برگزار شد و روز 12 فروردین، نتیجه‌اش اعلام گردید: شرکت‌کنندگان، ۲۰ میلیون و ۲۸۸ هزار و ۲۱ نفر بودند که از این میان، بیست میلیون و ۱۴۷ هزار و ۵۵ به جمهوری اسلامی رأی آری دادند.


صادق طباطبایی درباره روزهای پایانی اسفند 57 و اصرار امام خمینی(ره) برای برگزاری همه‌پرسی جزئیاتی را ذکر کرده که بیانگر و نمایانگر نکات مهمی است.


صادق طباطبایی: به امام گفتم دنیا رهبری شما را پذیرفته، چه نیازی به رفراندوم؟


صادق طباطبایی درباره این روزها در جلد سوم کتاب خاطرات خود می‌نویسد:


«۱۲ روز از پیروزی انقلاب نگذشته بود که مرحوم حاج احمدآقا خمینی گفتند، امام می‌گویند رفراندوم باید هرچه زود‌تر برگزار شود. من با آقای دکتر صدر حاج سیدجوادی در وزارت کشور دیدار کردم و پیام امام را به ایشان دادم. وزیر کشور گفت ما الان تشکیلات سالم اداری در کشور نداریم. حتی پاسبان‌ها نه می‌توانند با لباس و اونیفورم سابق سرکار بروند و نه ابزار بی‌سیم و ماشین دارند، کلانتری‌ها هم اکثر در روزهای آخر به شدت آسیب دیده است. در مراکز استان‌ها و شهر‌ها هم استانداران و فرمانداران هنوز مستقر و مسلط به اوضاع نشده‌اند. انجام امر امام چند ماهی فرصت نیاز دارد. من مطلب را به احمد آقا طی یک تماس تلفنی اطلاع دادم. کمی بعد ایشان تلفن کرد و گفت امام می‌فرمایند، اگر کمی بجنبید، این کار انجام می‌شود. دو روز بعد احمدآقا مجددا زنگ زد و گفت امام می‌گویند قصه رفراندوم به کجا رسید؟ من گفتم مطلب تازه‌ای ندارم.


ایشان گفت امام معتقدند خود شما به وزارت کشور بروید و با تجربه کار سازمانی که از انجمن‌های اسلامی دارید، سامان دادن به این امور را خود برعهده بگیرد. کمی فکر کردم و گفتم من که نمی‌توانم فردا صبح به دیدار وزیر بروم و بگویم صبح بخیر، آمده‌ام رفراندوم برگزار کنم. گفت من ترتیب کار را می‌دهم و مطلب را به امام منتقل کرد. امام با هوش و درایتی که داشتند متوجه شدند و ظاهرا توسط سیداحمد آقا یا کس دیگری به مهندس بازرگان و ایشان هم به آقای صدر حاج سیدجوادی - وزیر کشور- گفتند.‌‌ همان شب به قم رفتم و اوضاع نامساعد را که منظور وزیر کشور بود برای ایشان شرح دادم و ضمنا گفتم آقا، حالا که دنیا شما و رهبری شما و این انقلاب به این عظمت را پذیرفته و به رسمیت شناخته است، چه نیازی به رفراندوم داریم؟ من مطمئن هستم اگر شما «جمهوری اسلامی» را به عنوان نظام سیاسی کشور اعلام کنید، هم مردم ما و هم دنیا آن را خواهند پذیرفت.








به احمد آقا گفتم خیلی خوب، اما خیلی زود یعنی چه؟ گفت امام می‌گوید همین روزهای آینده، گفتم قبلا توضیح دادم این کار تشکیلات لازم دارد و نظم می‌خواهد، فرمانداری‌ها، استانداری‌ها، صندوق، جمع‌آوری تهیه تعرفه و ارسال، ستاد مرکزی و این‌ها همه به این سرعت نمی‌شود، گفت که نمی‌دانم دیگه آقا اصرار دارد که این انجام بشود.

ایشان در جواب گفتند شما الان نمی‌فهمید. پنجاه سال دیگر خواهند گفت با سوءاستفاده از احساسات مردم، نظام مورد نظر خود را بر مردم تحمیل کردند. نه حتما باید رأی‌گیری شود و دقیقا تعداد مخالف و موافق معین شود. من وقتی از قم برگشتم، منزل خاله‌ام بودم که آقای صدر تماس گرفت و مرا به وزارت کشور دعوت کرد. من به اتفاق دکتر حسن حبیبی به دیدار ایشان رفتیم و بعد از کمی گفت‌و‌گو، معاونت سیاسی و اجتماعی را به من و معاونت اداری و عمران را به ایشان واگذار کرد. از آن تاریخ هر دوی ما در وزارت کشور شروع به کار کردیم. تقریبا اواسط اسفند ۵۷ بود که احمد آقا گفت یک سری بیا قم و رفتم و گفت آقا پایش را کرده است توی یک کفش و گفته است که باید خیلی زود رفراندوم برگزار بشود برای جمهوری اسلامی.


به ایشان گفتم خیلی خوب، اما خیلی زود یعنی چه؟ گفت امام می‌گوید همین روزهای آینده، گفتم قبلا توضیح دادم که این کار تشکیلات لازم دارد و نظم می‌خواهد، فرمانداری‌ها، استانداری‌ها، صندوق، جمع‌آوری تهیه تعرفه و ارسال، ستاد مرکزی و این‌ها همه به این سرعت نمی‌شود، گفت که نمی‌دانم دیگه آقا اصرار دارد که این انجام بشود.


من دوباره به قم رفتم و به ایشان گفتم آقا خود شما نظام جمهوری اسلامی را اعلام کرده‌اید، این کافی است و دنیا هم که مشروعیت شما را قبول کرده است، این هیچ ایرادی ندارد. ایشان گفتند شما الان را نگاه نکنید، آن چیزی که در تاریخ می‌ماند، واقعیت‌های تاریخی است. شما سعی کنید که هر چه زود‌تر دولت این کار را برگزار کند. آن موقع من در هیئت وزیران هیچ نقشی نداشتم و گاهی اوقات در جلسات دولت به درخواست دوستان شرکت می‌کردم. به ایشان گفتم برگزاری یک چنین کاری خیلی تدارکات می‌خواهد، از وزارت کشور که باید یک ستادی تشکیل بدهد در شهرستان‌ها و در مراکز استان‌ها، بخشداری‌ها، یک بسیج تشکیلاتی و عمومی باید صورت بگیرد، الان در صورتی که پاسبان‌ها جرأت نمی‌کنند با لباس پاسبانی بیرون بیایند و سر چهارراه‌ها بمانند برای نظم عمومی، چطوری می‌خواهید این کار برگزار بشود. ایشان گفتند نه این کار امکان‌پذیر است، شما بروید و کار را به سبک انجمن اسلامی دربیاورید. من آمدم تهران و آن شب مطلب را به آقای صدر حاج سیدجوادی اطلاع دادم، ایشان گفت شما اولویت کارتان را روی برگزاری رفراندوم بگذارید. گفتم بسیار خوب ولی این بدعتی نباشد برای انجام کار دائم در وزارت کشور چون من الان تهران را هنوز بلد نیستم، چطوری می‌توانم معاون سیاسی و اجتماعی وزارت کشور بشوم. به هر حال فایده نکرد و من در آنجا مشغول کار شدم و این دقیقا ۱۴ یا ۱۵ اسفند سال ۵۷ بود.»


پس از برگزاری همه‌پرسی و اعلام نتیجه آن، امام خمینی(ره) در پیامی، رأی به جمهوری اسلامی را به مثابه رأی به حکومت عدل الهی خواند و نظام جمهوری اسلامی را حکومتی عنوان کرد که در آن، جمیع اقشار ملت با یک چشم دیده می‌شوند و نور عدالت الهی بر همه و همه به یک طور می‌تابد و باران رحمت قرآن و سنت بر همه کس به یکسان می‌بارد.


امام(ره): مبارک باد بر شما حکومتی که در آن، جمیع اقشار ملت با یک چشم دیده می‌شوند


امام خمینی، در پیامی به همین مناسبت، ذیل آیه حکومت مستضعفین - آیه 5 سوره قصص - در حالی که این انتخاب را به ملت ایران تبریک گفتند، به شرح ویژگی‌های نظام جمهوری اسلامی پرداختند و خطاب به ملت ایران نوشتند:


«...مبارک باد بر شما روزی که پس از شهادت جوانان برومند و داغ دل مادران و پدران و رنج‌های طاقت‌فرسا، دشمن غول‌صفت و فرعون زمان را از پای درآوردید، و با رأی قاطع به جمهوری اسلامی، حکومت عدل الهی را اعلام نمودید. حکومتی که در آن، جمیع اقشار ملت با یک چشم دیده می‌شوند و نور عدالت الهی بر همه و همه به یک طور می‌تابد و باران رحمت قرآن و سنت بر همه کس به یکسان می‌بارد.


مبارک باد شما را چنین حکومتی که در آن اختلاف نژاد و سیاه و سفید و ترک و فارس و لر و کرد و بلوچ مطرح نیست. همه برادر و برابرند؛ فقط و فقط کرامت در پناه تقوا و برتری و به اخلاق فاضله و اعمال صالحه است.








من آمدم تهران و آن شب مطلب را به آقای صدر حاج سیدجوادی (وزیر کشور دولت موقت) اطلاع دادم، ایشان گفت شما اولویت کارتان را روی برگزاری رفراندوم بگذارید. گفتم بسیار خوب ولی این بدعتی نباشد برای انجام کار دائم در وزارت کشور چون من الان تهران را هنوز بلد نیستم، چطوری می‌توانم معاون سیاسی و اجتماعی وزارت کشور بشوم. به هر حال فایده نکرد و من در آنجا مشغول کار شدم و این دقیقا ۱۴ یا ۱۵ اسفند سال ۵۷ بود

مبارک باد بر شما روزی که در آن تمام اقشار ملت به حقوق خود می‌رسند، فرقی بین زن و مرد و اقلیت‌های مذهبی و دیگران در اجرای عدالت نیست. طاغوت دفن شد و طغیان و سرکشی به دنبال او دفن می‌شود، و کشور از چنگال دشمن‌های داخلی و خارجی و چپاولگران و غارت پیشگان نجات یافت...» (صحیفه امام (ره)، جلد ششم، 4-452)


جمهوری اسلامی؛ درسی که ملت ایران از امام(ره) آموخت


قطعا مردم، رهبری امام را پذیرفته بودند و او می‌توانست از سوی مردم مُهری بر جمهوری اسلامی نزند تا بعدا بتواند راحت‌تر، آنچه را که به زعم برخی افراد به آن باور دارد! جامه عمل بپوشاند؟


این سال‌ها کسانی سؤالی را طرح می‌کنند؛ اینکه «امام(ره) به نظام جمهوری اسلامی، باور داشت یا آن را بنا به مصالحی به صورت مقطعی پذیرفت؟


اختلافات بر سر نوع پاسخ به این سؤال، بسیاری از حوادث دهه‌های 70 و 80 کشور را خلق کرده و قطعا پاسخ به آن، سرنوشت دهه‌های آینده نظام جمهوری اسلامی را تعیین خواهد کرد.


طبق شواهد، بنا بر خاطرات متعدد و از جمله سطوری که مرحوم صادق طباطبایی نیز نوشته است، مشخص است که امام خمینی(ره)، خود آموزگار درس جمهوری اسلامی به مردم ایران بود. آموزگاری که اگر می‌خواست، می‌توانست و مقبولیت‌های لازم را هم داشت که درسی دیگر به ملت بیاموزد.


ملت ایران از یکسو گوش به فرمان امام خمینی بودند و از سوی دیگر، اکثریت بالای این ملت، آنقدر در نظام ستمشاهی عقب نگه داشته شده بود که اعتراضی به طرح حکومت اسلامی به جای جمهوری اسلامی نداشته باشد.


اما، امام خمینی به مردم ایران یاد داد که زیر پرچم اسلام، خواهان همه مطالبات انسانی و حقوقی خود باشد و خود را باور کند.


امام خمینی به مردم ایران آیاتی از قرآن را از نو آموخت که هر تغییری باید از سوی خود ملت صورت گیرد و این مردم هستند که بر سرنوشت خود حاکم‌اند.


و این بزرگترین درسی بود که ملت ایران در کلاس درس جمهوری اسلامی از امام خود آموخت.


انتهای پیام/

ارسال نظر