صفحه نخست

آناتک

آنامدیا

دانشگاه

فرهنگ‌

علم

سیاست و جهان

اقتصاد

ورزش

عکس

فیلم

استانها

بازار

اردبیل

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویراحمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

همدان

هرمزگان

یزد

پخش زنده

۱۸:۰۳ | ۰۱ / ۱۰ /۱۴۰۴
| |

از آمریکا تا اروپا شهردارانی با مدارک متفاوت اما موفق

روند انتخاب شهرداران بزرگ جهانی تنها بر پایه رشته تحصیلی شکل نمی‌گیرد بلکه عوامل دیگری مانند سابقه سیاسی یا اجتماعی، برنامه‌های انتخاباتی و حمایت‌های محلی نقش تعیین‌کننده دارند.
کد خبر : 1020881

به گزارش خبرنگار آنا، خیلی از شخصیت‌های ممتاز و موفق در حوزه‌های مدیریت کشور و بسیاری از چهره‌های دیگر باید برای همیشه با سمت شهرداری تهران خداحافظی کنند.

ماجرا از جایی شروع می‌شود که یک قانون جدید می‌تواند شکل رقابت سیاسی در پایتخت را تغییر دهد. طرحی در مجلس در حال بررسی است که کاندیداتوری شهرداری را به دارندگان مدرک تحصیلی در رشته‌های مشخصی محدود می‌کند. اگر این طرح تصویب شود بسیاری از چهره‌های شناخته‌شده و حتی مقامات سابق، واجد شرایط نخواهند بود.

اما تجربه جهانی نشان می‌دهد مدرک تحصیلی لزوماً همسو با سمت شهرداری نیست و این موضوع مانع کارآمدی نشده است.

آنچه در مجلس مطرح است

مصوبه پیشنهادی مجلس شورای اسلامی رشته‌های خاصی را فهرست می‌کند که واجد صلاحیت نامزدی شهرداری خواهند بود. این طرح تأکید می‌کند که شهرداران شهرهای با جمعیت بالاتر از ۲۰۰ هزار نفر باید دارای مدرک تحصیلی مرتبط با مدیریت شهری یا رشته‌های مشخص‌شده باشند.

با وجود اینکه ماده ۴ این آئین‌نامه، استثنای حداقل سه سال سابقه شهردار بودن را از شرط دارا بودن مدرک تحصیلی مرتبط معاف کرده بود، هیات تطبیق مصوبات مجلس، مصوبه دولت را مغایر قانون شناخت. رئیس مجلس استدلال کرده بود که معاف کردن برخی افراد از شرط مدرک تحصیلی مرتبط، فراتر از اختیارات دولت است و باید حذف شود. در نهایت آئین‌نامه جدید تأکید می‌کند که همه نامزدهای شهرداری باید دارای مدرک تحصیلی مرتبط باشند.

این فهرست رشته‌های تحصیلی خاص به گونه‌ای تنظیم شده که حتی برخی شهرداران موفق گذشته دیگر واجد شرایط کاندیداتوری سمت شهرداری تهران نخواهند بود و در عمل اگر این قانون تصویب شود، حتی برخی مقامات عالی کشور مانند رئیس مجلس یا رئیس‌جمهور نیز در صورت تمایل به نامزدی برای شهرداری از گردونه رقابت حذف خواهند شد. 

در واقع این محدودیت می‌تواند انتخاب شورا به معیار‌های رسمی تحصیلی محدود کند که امری منطقی یا ضروری در این شرایط به نظر نمی‌رسد. این در حالی است که در بسیاری از شهرهای بزرگ دنیا، شهردارانی با مدارک تحصیلی غیرمرتبط مشغول به خدمت هستند.

تجربه عملی مهم‌تر از رشته تحصیلی

در شهرهای بزرگ جهان نمونه‌های متعدد نشان می‌دهد که داشتن مدرک تحصیلی در رشته‌ای غیرمرتبط با «مدیریت شهری» مانع از اداره موفق شهر نشده است و ترکیب تجربه عملی، مهارت‌های میان‌رشته‌ای و تیم مشورتی قوی اغلب تعیین‌کننده‌تر از عنوان رشته دانشگاهی بوده است.

از آمریکا تا اروپا؛ شهردارانی با مدارک متفاوت اما موفق

در نیویورک «مایکل بلومبرگ» نمونه‌ای از ورود به شهرداری از مسیر تجارت و فناوری است. او مهندس برق بود و سپس در هاروارد MBA گرفت و پیش از ورود به سیاست، بنیان‌گذار و مدیرعامل یک شرکت بزرگ اطلاعات مالی بود و سه دوره شهردار نیویورک شد. سبک مدیریتی او تکنوکراتیک و مبتنی بر داده و مدیریت پروژه بود و این پیشینه تجاری به اجرای برنامه‌های بزرگ شهری کمک کرد. 

در آمریکا «پیت بوتیجیج» مسیر متفاوتی داشت. او با مدرک کارشناسی تاریخ و ادبیات از هاروارد و تحصیلات تکمیلی میان‌رشته‌ای در آکسفورد وارد مدیریت شهری شد و به‌عنوان شهردار ساوث‌بند و سپس وزیر حمل‌ونقل در سطح ملی فعالیت کرد. تجربه او نشان می‌دهد رشته‌های علوم انسانی نیز می‌توانند مهارت‌های تحلیلی و ارتباطی لازم برای مدیریت شهری را فراهم کنند.

در اروپا «آدا کولائو» نمونه‌ای از گذار از فعال اجتماعی به شهرداری است. او که فلسفه خوانده و سال‌ها در جنبش‌های اجتماعی مرتبط با حق مسکن فعالیت داشت، با تکیه بر تجربه میدانی و ارتباط مستقیم با جامعه محلی توانست به شهرداری بارسلونا برسد و سیاست‌های شهری نوآورانه‌ای را دنبال کند.

در تاریخ معاصر نیویورک، «زهران ممدانی» شهردار منتخب این شهر است که قرار است از ابتدای ژانویه ۲۰۲۶ کار خود را آغاز کند. پیشینه تحصیلی او در علوم سیاسی و مدیریت عمومی گزارش شده و این ترکیب نشان‌دهنده تکیه بر تجربه سیاسی و مهارت‌های مدیریتی در عرصه شهری است. حضور او در فهرست شهرداران نیویورک نشان می‌دهد روند انتخاب شهرداران بزرگ جهانی تنها بر پایه رشته تحصیلی شکل نمی‌گیرد، بلکه عوامل دیگری مانند سابقه سیاسی یا اجتماعی، برنامه‌های انتخاباتی و حمایت‌های محلی نقش تعیین‌کننده دارند و این تنوع در پیشینه‌ها می‌تواند به رویکردهای متفاوت مدیریتی و اولویت‌گذاری‌های جدید در اداره شهر منجر شود.

نمونه‌ای دیگر «اریک آدامز» است که پیشینه‌ای طولانی در نیروی پلیس دارد و تحصیلات او شامل مدرک مدیریت عمومی است. او با تکیه بر تجربه اجرایی و شناخت میدانی از مسائل شهری توانست به شهرداری نیویورک برسد و اولویت‌های خود را در حوزه امنیت و خدمات شهری دنبال کند.

در بریتانیا نیز «بوریس جانسون» که دو دوره شهردار لندن بود، با تحصیلاتی در رشته کلاسیک و پیشینه روزنامه‌نگاری، نشان داد مهارت‌های ارتباطی و رهبری می‌توانند در اداره کلان‌شهرها نقش کلیدی ایفا کنند.

روشن است تحصیلات رسمی یک عامل مهم اما تنها عامل تعیین‌کننده نیست. مهارت‌هایی مانند رهبری، توانایی تصمیم‌گیری در شرایط پیچیده، مدیریت منابع و ارتباط با ذی‌نفعان محلی از مسیرهای مختلف قابل کسب‌اند. در عمل موفقیت یک شهردار معمولاً حاصل ترکیب تجربه حرفه‌ای، برنامه‌ریزی عملیاتی و تیم مشورتی متخصص است نه صرفاً عنوان رشته دانشگاهی.

در کنار این موضوع، محدودیت‌های تحصیلی پیشنهادی پیامد مهم دیگری نیز به همراه دارد و آن کاهش حضور نیروهای جوان و تحول‌خواه در مدیریت شهری است. چیدمان شروطی مانند رشته تحصیلی مرتبط، سوابق مدیریتی خاص و مسیرهای اداری طولانی، عملاً باعث می‌شود دایره نامزدهای بالقوه شهرداری به افرادی محدود شود که عموماً بالای ۴۰ سال سن دارند.

این در حالی است که در بسیاری از کشورها، شهرداران کلان‌شهرها و حتی نخست‌وزیران در سنین زیر ۳۰ یا حوالی ۳۰ سال انتخاب می‌شوند و با اتکا به نگاه نو، انرژی نسل جوان و مدل‌های جدید حکمرانی توانسته‌اند تحولات قابل‌توجهی ایجاد کنند. تداوم قوانین دست‌وپاگیر و شرط‌گذاری‌های متوالی، مدیریت شهری را از پویایی نسلی و ظرفیت‌های نوآورانه محروم می‌کند و امکان ظهور شهرداران تحول‌آفرین و جوان را به حداقل می‌رساند.

پیامدهای ایجاد محدودیت در انتخاب شهردار

اگر معیارهای تحصیلی برای نامزدی شهرداری محدود شود، پیامدهای ملموسی در ساختار مدیریت شهری تهران پدید خواهد آمد. نخست آنکه تنوع تجربیات در میان نامزدها کاهش می‌یابد و مدیرانی که از حوزه‌های دیگر تجربه و توانمندی کسب کرده‌اند از گردونه رقابت حذف می‌شوند. دوم اینکه این معیارها به‌سرعت رنگ و بوی سیاسی به خود می‌گیرند و به جای تمرکز بر کارآمدی و برنامه‌های اجرایی، ملاک‌های رسمی تحصیلی به ابزاری برای محدود کردن رقابت بدل می‌شود. سوم آنکه با حذف طیف گسترده‌ای از پیشینه‌های حرفه‌ای، نامزدهای باقی‌مانده برای پوشش خلأهای تخصصی ناگزیر به اتکا بیشتر بر مشاوران خواهند شد و تصمیم‌گیری از تجربه و شناخت محلی فاصله می‌گیرد.

تجربه جهانی نشان می‌دهد ترکیب تحصیلات متنوع و تجربه عملی بهترین زمینه را برای مدیریت شهری فراهم می‌آورد. محدود کردن نامزدی به فهرستی از رشته‌های خاص، ریسک حذف نیروهای توانمند را افزایش می‌دهد و ممکن است به جای ارتقای کیفیت مدیریت شهری، به تنگ‌تر شدن میدان رقابت سیاسی بینجامد. از این رو به نظر می‌رسد به جای تعیین رشته‌های محدود، باید معیارهای شفاف شایستگی حرفه‌ای، تجربه مدیریتی و ارزیابی برنامه‌ای نامزدها مبنای تصمیم‌گیری قرار گیرد؛ رویکردی که هم از تنوع تجربی محافظت می‌کند و هم امکان انتخاب آگاهانه‌تر را برای شوراها و شهروندان فراهم می‌سازد.

انتهای پیام/

ارسال نظر