صفحه نخست

آناتک

آنامدیا

دانشگاه

فرهنگ‌

علم

سیاست و جهان

اقتصاد

ورزش

عکس

فیلم

استانها

بازار

اردبیل

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویراحمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

همدان

هرمزگان

یزد

پخش زنده

۱۲:۰۱ | ۲۹ / ۰۹ /۱۴۰۴
| |

کتاب «هستیا» منتشر شد

کتاب «هستیا» توسط انتشارات به‌نشر منتشر شد.
کد خبر : 1020285

به گزارش خبرگزاری انا، این اثر به نویسندگی نجمه جوادی داستانی ایرانی با حال‌وهوای معنوی و درونی است.

کتاب «هستیا»، داستان زندگی محدثه، زنی میانسال و خادم حرم حضرت معصومه (س) و مادر دو فرزند را روایت می‌کند که به امید برآورده شدن دو حاجت بزرگ بازگشت برادر مفقودالاثرش از سوریه و شفای مادر بیمارش، نذر چهل‌روزه می‌کند. این چله‌نشینی، بیش از یک انتظار برای حاجت، سفری روحانی به درون ایمان، صبر و تسلیم است.

داستان در قالب روایت روزهای بیستم تا چهلم یک نذر چهل‌روزه شکل گرفته و ساختاری شبیه به چله‌نشینی دارد؛ چله‌ای که در آن شخصیت اصلی، با نیتی مشخص و حاجتی در دل، خود را به آزمونی روحی و ایمانی می‌سپارد.

روایت به شکل روزشمار (از روز بیستم تا چهلم) پیش می‌رود هر روز، محدثه در حرم با زائران، خادمان، نشانه‌ها و رویدادهایی روبه‌رو می‌شود که هر کدام گوشه‌ای از روح او را می‌کاوند. خواب‌ها، دل‌نگرانی‌ها، یاد گذشته و لحظه‌های بین ایمان و تردید، رمان را آمیخته با حس و حال عرفانی کرده‌اند. نویسنده با زبانی ساده و تصویری، فضای حرم را چنان توصیف می‌کند که گویی خواننده نیز در میان آن آینه‌کاری‌ها، پرده‌های سبز و بوی گلاب قدم می‌زند.

کتاب «هستیا» با طراحی جلد سید ایمان نوری نجفی در ۲۶۴صفحه، قطع رقعی و شمارگان هزار نسخه منتشر شده و با قیمت ۲۷۰ هزار تومان در وب سایت انتشارات به‌نشر  به آدرس www.behnashr.ir  و کتابفروشی‌های این انتشارات در مشهد و سراسر کشور  در دسترس علاقه‌مندان قرار دارد.

در بخشی از کتاب «هستیا» می‌خوانیم: "حرف‌هایش را قبول داری. چند وقت پیش زائری ایتالیایی به حرم آمده بود. خانم مسن نشسته بود روی صندلی نماز و خیره مانده بود به ضریح. یکی از خادم‌ها کمی زبان او را می‌دانست. رفت پیشش و از او خواست با هم به امور بین‌الملل بروند و از آنجا به موزه سری بزنند، زن اما از جایش تکان نخورده و همان‌طور که چشم‌های سبزش به اشک نشسته بود، از شهری که در آن زندگی می‌کرد گفت. از لانچیانو و معجزه ای ربانی که در آن اتفاق افتاده است.

یک راهب در مراسم عشای ربانی حضور مسیح رو احساس کرد. موقعی که آیات مقدس خونده شد نان تبدیل به گوشت، و آب تبدیل به خون شد. کلیسای سنت فرانسیسکو از این یادگارها مراقبت میکنه او از اعتقادش به مسیح گفت و فرق حرم حضرت معصومه با کلیسایی که او بیشتر وقتش را آنجا می‌گذراند. اما اینجا حال عجیبی دارم. همه‌ش به این فکر می‌کنم وقتی برگردم باید چه کار کنم. اینجا برای من مثل آغوش مادره؛ آرامشی توام با امنیت داره."

انتهای پیام/

ارسال نظر