چرا نسل زد با کتاب آشتی نمیکند؟
به گزارش خبرنگار خبرگزاری آنا، محمدمهدی سیدناصری حقوقدان، مدرس دانشگاه و پژوهشگر حقوق بینالملل کودکان: نسلِ زد در میانه تحولات شتابان فناوری، رسانههای تصویری و فشارهای اقتصادی و اجتماعی به دنیا آمده و شکل گرفته است. این نسل، برخلاف نسلهای پیشین، تجربه زندگیاش را بیش از طریق صفحهنمایشها، ویدئوهای کوتاه، بازیهای آنلاین و جریان پیوستهی خبرها تعریف میکند؛ تجربهای که هم فرصتهای تازهای پدید آورده و هم آسیبهایی بنیادین به شیوههای سنتی دستیابی به دانش، آرامش و پرورش ذهن وارد ساخته است. یکی از بارزترین نمودهای این جابهجایی فرهنگی، کاهش نسبی مطالعهی کتاب در میان جوانان نسلِ زد است.
این پدیده صرفاً یک تغییر سلایق نیست؛ بلکه نشانهای از تحول ساختاری در زیستجهان فرهنگی، آموزشی و روانی جامعه است که پیامدهای گستردهی فردی و جمعی دارد و نیازمند پاسخهای گسترده و هماهنگ دولتی، نهادهای فرهنگی، مدرسه و خانواده است.
علل چندلایه کاهش مطالعه در نسلِ زد
کاهش خواندن کتاب پدیدهای تکعلتی نیست؛ بلکه نتیجهی تلاقی چند عامل ساختاری و رفتاری است که در پی میآیند:
۱. فضای دیجیتال و اقتصاد توجه: محیط دیجیتال بر پایهی جذب سریع توجه و تولید پاداشهای کوتاهمدت طراحی شده است. ویدئوی کوتاه، شبکههای اجتماعی و بازیهای دیجیتال بهسرعت توجه را جلب میکنند و ذهن را به الگوهای «سرعت، تکرار و لذت آنی» عادت میدهند. کتاب، اما از نوعی «کندی ضرورتی» سود میبرد: زمانِ آرام، تمرکز مستمر و ظرفیتِ دمیدن معنا. وقتی ذهن به پاداش کوتاهمدت خو میگیرد، ظرفیت نشستن در برابر متنِ بلند و تجربهی تأملآمیز کاهش مییابد.
۲. فشار نظام آموزشی و ارزشگذاریهای آزمونی: نظام آموزشی که بر نتیجهگرایی آزمونمحور تاکید دارد، به جای پرورش عشق به خواندن، به کسب امتیاز و عبور از سرفصلها میاندیشد. حجم تکالیف درسی، زمان فشردهی مطالعهی هدفمند برای امتحان و نبود برنامههای درسی که خواندن آزاد، بحث و نقد ادبی را تشویق کند، فرصتی برای رشد کتابخوانی ایجاد نمیکند. در نتیجه مطالعه به عنوان وظیفهای فوریتی، نه به عنوان لذت و نیاز درونی جوانان تجربه میشود.
۳. خانواده و ریشههای انتقال فرهنگی: عادت به کتابخوانی اغلب در محیط خانواده بنیانگذاری میشود: قصههای شبانه، دیدن والد خواننده، حضور کتاب در خانه و گفتوگوهای خانوادگی پیرامون متن از عوامل شکلدهندهاند. در خانوادههایی که والدین خود زیر فشار کار، اقتصاد و رسانهاند، زمان و انرژی برای انتقال تجربهی خواندن کمتر فراهم است و بدین ترتیب حلقهی انتقال فرهنگی گسسته میگردد.
۴. دسترسیپذیری و مسائل اقتصادی نشر: قیمت بالای کتاب، توزیع نامناسب، نبود کتابفروشیهای مناسب در مناطق کمتر برخوردار و تمرکز ناشران بر بازارهای محدود، همه سبب میشوند کتاب از منظر اقتصادی و دسترسی نیز برای بسیاری جوانان دشوار شود. در کنار این، نبود سرمایهگذاری برای تولید محتوای جذاب و مترتب با زبان و دغدغههای نسلِ زد، موجب شده پیشنهادهای نشر کمتر با ذائقهی جوان هماهنگ شود.
۵. هویت فرهنگی نوین و رقابت روایتها: نسلِ زد در معرض روایتهای جهانیشده و الگوهای فرهنگی متنوعی است که از طریق محتواهای تصویری و شبکههای اجتماعی به سرعت منتقل میشوند. اگر ادبیات ملی نتواند به زبان و دغدغهی این نسل پاسخ دهد، کتابرسانهی دیگری در رقابت روایتسازی خواهد بود.
پیامدهای کاهش کتابخوانی: از فرد تا جامعه
کاهش ملموس مطالعه پیامدهایی چندسطحی دارد که باید جدی گرفته شود:
۱. تضعیف تفکر انتقادی و تأمل عمیق: خواندن کتابِ جدی مهارت تحلیل، دنبال کردن استدلالهای پیچیده و قرار گرفتن در مواجههی طولانی با ایدهها را تقویت میکند. فقدان این تمرین، دورهگردی ذهن در روایتهای سطحی و پذیرش آسانِ اطلاعات نادرست را تسهیل میکند.
۲. کاهش تابآوری روانی و افزایش اضطراب: مطالعهی مداوم و آرام بخشی ذهنی ایجاد میکند؛ فرصتی برای بازسازی عاطفی، پرورش همدلی و تمرین تأخیر در ارضای خواستهها. نبود این مکان آرام، همراه با بمباران خبری و فشارهای رقابتی، به افزایش اضطراب، فرسودگی و اختلالات توجه در جوانان میانجامد.
۳. تضعیف سرمایهی فرهنگی و هویت جمعی: کتابها حامل روایتهای تاریخی، فرهنگی و هویتیاند. کمشدن مطالعه به معنای کمرنگشدن پیوند نسل آینده با میراث فرهنگی و کاهش ظرفیت جامعه در تولید اندیشه و روایتهای ملی است.
۴. پیامدهای آموزشی و حرفهای: قابلیت تمرکز طولانی، توان فهم متون پیچیده و ژرفاندیشی مهارتهایی حیاتی برای موفقیت آکادمیک و حرفهایاند. کمبود این مهارتها میتواند به کاهش کیفیت پژوهش، نوآوری و کارآفرینی منجر شود.
راهبُردهای بازسازی فرهنگ مطالعه: سیاستها و اقدامات سازنده
برای بازگرداندن کتاب به جایگاهش نیازمند راهحلهای همزمان در سطح سیاستگذاری، آموزش، نشر و خانوادهایم. پیشنهادهای راهبردی عبارتاند از:
۱. بازطراحی مدرسه برای پرورش عاشقان خواندن: برنامهی درسی باید زمان «خواندن آزاد»، کارگاههای کتابخوانی، باشگاههای نقد خلاق و پروژههای خوانش جمعی را به شکل سیستمی قرار دهد. معلمان باید به عنوان تسهیلگران خواندن تربیت شوند و نه صرفاً منتقلکنندهی محتوای درسی.
۲. کتابخانههای زنده و محلی بهعنوان پاتوق فرهنگی: کتابخانهها باید از انبار کتاب به «پاتوق فرهنگی» تبدیل گردند: فضایی برای کار گروهی، نمایش فیلم، نشستهای نویسنده-خواننده، کارگاههای خلاقیت و تریبون تولید محتوا توسط جوانان. ایجاد کتابخانههای سیار و دیجیتال برای مناطق کمبرخوردار نیز ضروری است.
۳. سیاستهای مالی و حمایتی نشر: حذف یا کاهش مالیات نشر برای کتابهای کودک و نوجوان، حمایت از انتشارات مستقل و اعطای یارانه برای تولید آثار باکیفیت و دسترسیپذیر میتواند بازار کتاب را فعال سازد. همچنین، ایجاد صندوقهای حمایت از خرید کتاب برای دانشآموزان و جوانان نیازمند مؤثر است.
۴. تلفیق فناوری با خواندن؛ نه حذف آن: بهجای تقابل با فناوری، باید از آن به سود فرهنگ مطالعه بهره برد: اپلیکیشنهای خوانش تعاملی، تولید پادکستهای کتابخوانی، ویدئوسریالهای اقتباسی از رمانهای مناسب جوانان و مسابقات دیجیتال کتابخوانی میتواند پل میان عادت دیجیتال و مطالعهی عمیق ایجاد کند.
۵. تقویت نقش خانواده و آموزش والدین: برنامههای آموزش والدین برای مهارتهای انتقال فرهنگ مطالعه، برگزاری «شبهای قصه» در جوامع محلی و تشویق والدین به الگو شدن در خواندن، از اقداماتی است که اثرات پایدار دارد.
۶. شبکهسازی میان نهادها: فرهنگ، آموزش، رسانه و نهادهای اجتماعی: ایجاد کمیتههای ملی یا استانی برای ترویج خواندن که برنامهریزیهای آموزشی، فرهنگی و رسانهای را هماهنگ کنند، میتواند از پراکندگی اقدامها جلوگیری کند و اثرگذاری را افزایش دهد.
۷. تولید محتوای ادبی جذاب و پیونددار با دغدغههای نسلی: نویسندگان و ناشران باید به دغدغههای واقعی نسلِ زد پاسخ دهند: رمانهای کوتاه و قوی، داستانهای گرافیکی، ادبیات تجربی و محتوای بینرشتهای که پیوند میان علم، هنر و زندگی روزمره را برقرار کند.
کاهش مطالعه در نسلِ زد یک هشدار جدی است؛ نه فقط دربارهی ذائقهی فرهنگی، بلکه دربارهی سلامت روانی، توانمندیهای فکری و آیندهی جمعی جامعه. بازسازی فرهنگ مطالعه نیازمند رویکردی جامع و هماهنگ است که مدرسه، خانواده، نهادهای فرهنگی، نظام نشر و فناوری را دربرگیرد. کتاب نه یک کالای لوکس کهن، بلکه ابزار پایهای بازسازی فرد و جامعه است؛ ابزار آرامشبخشِ اندیشه، تکیهگاه تابآوری و زیربنای تولید اندیشهی انتقادی. بازگرداندن کتاب به زندگی نسلِ زد، سرمایهگذاری بر آیندهی پایدار، خلاق و امیدوار کشور است.
انتهای پیام/