فروپاشی انسجام اروپا در جنگ اوکراین؛ از واگرایی در اتحادیه تا حذف از معادلات واشنگتن–مسکو
به گزارش خبرنگار سرویس سیاست و جهان خبرگزاری آنا، ادعای انسجام و رویکرد واحد اروپا در قبال جنگ اوکراین، امروز بیش از هر زمان دیگری رنگ باخته است. آنچه زمانی با شعار «همبستگی برای دفاع از کییف» آغاز شد، اکنون در میان اختلافات داخلی، منافع واگرا و هزینههای فزاینده اقتصادی به نقطهای از سردرگمی و فرسایش رسیده است. در حالی که محور اصلی ناتو همچنان بر ادامه فشار حداکثری علیه روسیه از طریق تحریمهای سختگیرانه و کمکهای نظامی گسترده تأکید میکند، بسیاری از کشورهای اروپای شرقی و مرکزی دیگر تمایلی به ادامه این مسیر پرهزینه ندارند. این شکاف، انسجام ظاهری بلوک غرب را به چالشی ساختاری تبدیل کرده است.
مجارستان اکنون در خط مقدم این واگرایی قرار دارد. مواضع صریح پیتر سیارتو، وزیر خارجه این کشور، مبنی بر اینکه هرگونه تحریم جدید علیه مسکو «خلاف منافع ملی مجارستان» است، در واقع اعلام رسمی شکافی عمیق در ناتو و اتحادیه اروپا محسوب میشود. برخلاف تصور اولیه، این سیاست نه یک احتیاط تاکتیکی، بلکه بازتاب پیوندهای واقعی اقتصادی و امنیتی بوداپست و مسکو است. مجارستان که از پیامدهای تورم انرژی و بحران سوخت آسیب دیده، صلح را نه در میدان نبرد، بلکه در میز گفتوگو و تعامل جستوجو میکند.
در پس این گسست، اروپای واحد عملاً به دو اردوگاه تقسیم شده است؛ اردوکاهی که میخواهد با طولانیکردن جنگ، روسیه را فرسوده کند و اردوگاهی که از تبعات اقتصادی و امنیتی این جنگ طولانیشده نگران است.
این اختلاف در حوزه انرژی بیش از دیگر زمینهها خود را نشان میدهد. همکاری پایدار مجارستان با روسیه در زمینه گاز و نفت و مشارکت در پروژههای مشترک انرژی، ثابت کرده که ایده «انزوای کامل مسکو» شکست خورده است. تحریمهای فراگیر نه از ظرفیت فنی برخوردارند و نه از پشتوانه سیاسی پیشین. آنچه باقی مانده، ظاهری کمرمق از اجماع اروپایی است.
اما مسئله فقط اختلافات درون اروپا نیست. فعال شدن گفتوگوهای غیررسمی میان واشنگتن و مسکو درباره آینده جنگ ـ که گزارشهایی از آن بهصورت غیرعلنی منتشر شده ـ سایهای سنگین بر تصمیمسازی اروپا انداخته است. بسیاری از کشورهای اروپایی بهدرستی احساس میکنند که سرنوشت این جنگ احتمالاً نه در بروکسل، بلکه در معادلات پشت پرده میان آمریکا و روسیه رقم میخورد. این احساس حذف از روند تصمیمسازی، نهتنها نارضایتی سیاسی ایجاد کرده، بلکه اراده راهبردی اروپا برای ادامه جنگ را نیز تضعیف نموده است.
همزمان، نشانههای فرسایش اراده جمعی اروپا در دیگر پایتختهای قاره نیز دیده میشود. از وین تا بُن، زمزمههایی درباره ناکارآمدی تحریمها و کاهش انگیزه برای ارسال کمکهای نظامی به گوش میرسد. هر کشور اروپایی اکنون بیش از آنکه نگران حفظ یک جبهه واحد باشد، به محاسبه هزینههای ملی خود مشغول است. واقعیت این است که جنگ اوکراین بیش از آنکه نماد وحدت اروپا باشد، به صحنهای برای آشکار شدن مرزهای واقعی منافع ملی تبدیل شده است.
در نهایت، آنچه امروز در اروپا جریان دارد، چیزی فراتر از اختلافات مقطعی سیاسی است. فروپاشی تدریجی انسجام غربی نهتنها راهبرد ناتو را در برابر روسیه تضعیف میکند، بلکه نشان میدهد نظم جدید چندقطبی در حال تثبیت است؛ نظمی که در آن نه واشنگتن قادر به هدایت مطلق متحدان خود است و نه اروپا توان تحمل بهای سنگین یک جنگ بیپایان را دارد. جنگ اوکراین شاید در ظاهر در کییف و دونباس ادامه داشته باشد، اما تعیینکننده واقعی آینده آن را باید در پستوهای گفتوگو میان واشنگتن و مسکو جستوجو کرد؛ جایی که اروپا، با همه ادعای قدرت و اتحاد، تنها نظارهگر است.
انتهای پیام/