صفحه نخست

آناتک

آنامدیا

دانشگاه

فرهنگ‌

علم

سیاست و جهان

اقتصاد

ورزش

عکس

فیلم

استانها

بازار

اردبیل

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویراحمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

همدان

هرمزگان

یزد

پخش زنده

۱۱:۴۲ | ۲۱ / ۰۹ /۱۴۰۴
| |

چرا ترامپ مدام ادعا می‌کند؟ از نابودی خیالی ایران تا جنگ شناختی علیه افکار عمومی

ادعای اخیر دونالد ترامپ مبنی بر «نابودی توان هسته‌ای ایران با هواپیمای B۲» نه سندی فنی دارد و نه پشتوانه اطلاعاتی؛ این گفته‌ها بخشی از جنگ شناختی و تلاش هدفمند او برای دستکاری ادراک عمومی درباره توان علمی و هسته‌ای ایران تحلیل می‌شود.
کد خبر : 1018341

به گزارش خبرنگار سرویس سیاست و جهان خبرگزاری آنا، اظهارات اخیر دونالد ترامپ مبنی بر اینکه «با هواپیمای B۲ توان هسته‌ای ایران را نابود کردیم» بار دیگر بحث قدیمی، اما تأثیرگذار «جنگ ادراکی و واقعیت‌سازی سیاسی» را در سطح نظام بین‌الملل زنده کرده است. ترامپ مدعی شده ظرفیت بالقوه ایران برای دستیابی به سلاح هسته‌ای از میان رفته است؛ ادعایی که در سطح تحلیلی و توصیفی با تناقض‌های جدی و حتی طنزآمیز همراه است.

نخستین نکته در این ادعا، تأکید ترامپ بر «نابودی ظرفیت بالقوه» ایران است. واژه «بالقوه» خود نشان می‌دهد او از وضعیت فرضی و غیرقابل اندازه‌گیری سخن می‌گوید، نه واقعیتی عینی. از منظر منطق روابط بین‌الملل، نابودی ظرفیت بالقوه یعنی هدف قرار دادن «امکان» توسعه، نه زیرساخت فیزیکی. چنین ادعایی عملاً پارادوکسیکال است، زیرا اگر حتی بخشی از آن واقعیت داشت، نظام بین‌الملل و متحدان آمریکا با سرعت و شدت خواستار ارزیابی آژانس بین‌المللی انرژی اتمی و آغاز مذاکرات جدید می‌شدند. سکوت نهاد‌های رسمی بهترین شاهد بر تبلیغاتی بودن این گزاره است.

نکته دوم، ماهیت شناختی این ادعاست. تکرار چنین گزاره‌هایی صرفاً هیجان‌زدگی سیاسی ترامپ نیست؛ بلکه بخشی از جنگ شناختی هدفمند آمریکا علیه ایران است. هدف این جنگ، ایجاد «احساس ناتوانی»، «بی‌قدرتی» و «ابهام درباره آینده» در روان جمعی جامعه ایران است. این همان تعریفی است که در دکترین جنگ شناختی تحت عنوان «دستکاری ادراک جمعی یک ملت» مطرح می‌شود.

جالب آنکه نهاد‌های اطلاعاتی و نظامی غرب ـ از پنتاگون تا سنتکام و موساد ـ هیچ تأیید رسمی در خصوص چنین عملیات ادعایی ارائه نداده‌اند. این سکوت نشان می‌دهد سخنان ترامپ فاقد پشتوانه فنی و اطلاعاتی است و در سطح گفتار سیاسی باقی می‌ماند. اما همین گفتار، در عصر شبکه‌های اجتماعی، می‌تواند مانند یک عملیات روانی عمل کند. زمانی که رئیس‌جمهور سابق آمریکا با قطعیت از نابودی توان هسته‌ای ایران سخن می‌گوید، آنچه هدف گرفته نه تأسیسات فنی، بلکه اعتماد عمومی است.

از این منظر، باید گزاره‌های ترامپ را بخشی از «نبرد باورها» میان واشنگتن و ملت ایران دانست. نبردی که در آن، بمب و موشک جای خود را به اغراق، دستکاری روایتی و تصویرسازی رسانه‌ای داده‌اند. هرچند چنین جنگ شناختی ممکن است در کوتاه‌مدت اثرات روانی داشته باشد، اما اسناد آژانس بین‌المللی انرژی اتمی تأکید می‌کند که توان علمی و فنی ایران پابرجاست و در مسیر قانونی خود ادامه دارد.

در نهایت، ادعا‌های ترامپ را باید بخشی از یک نمایش سیاسی و رسانه‌ای دانست؛ نمایشی برای مصرف داخلی آمریکا و تقویت چهره «ضدایرانی» او نزد متحدانش. این سخنان اگرچه سر و صدای رسانه‌ای ایجاد می‌کند، اما در چارچوب واقعیات میدانی و قواعد روابط بین‌الملل، چیزی جز یک طنز سیاسی و روایت‌سازی تبلیغاتی نیست.

انتهای پیام/

ارسال نظر