نوجوانان چگونه در دنیای اطلاعات نادرست گم میشوند
«اطلاعات نادرست» در تمام جنبههای زندگی آنلاین ما دیده میشود؛ از کالاهای تقلبی که برای فروش گذاشته میشوند گرفته تا پستهای ساختگی سبک زندگی در شبکههای اجتماعی و اخبار جعلی دربارهٔ سلامت و سیاست.
اطلاعات نادرست نه فقط روی باورهای ما، بلکه بر رفتار ما نیز اثر میگذارد؛ برای مثال، روی نحوهٔ رأی دادن مردم در انتخابات یا اینکه آیا تمایل به واکسیناسیون دارند یا نه تأثیر گذاشته است؛ و از آنجایی که هر کسی میتواند بهراحتی در اینترنت محتوا تولید و منتشر کند بدون فرآیندهای راستیآزمایی و بررسی صحت که در رسانههای سنتی وجود دارد اطلاعات نادرست به سرعت گسترش یافته است.
این مسئله بهویژه از آن جهت مهم است که امروزه نوجوانان برای انواع مختلفی از اطلاعات، از جمله دریافت خبر یا حتی جستوجو، رو به شبکههای اجتماعی آوردهاند. اما با وجود استفادهٔ زیاد از این پلتفرمها، نوجوانان در تشخیص درستیِ اطلاعات عملکرد خوبی ندارند.
بر اساس گزارشی از رگولاتور رسانهای بریتانیا، «آفکام»، در سال ۲۰۲۲ تنها ۱۱ درصد از نوجوانان ۱۱ تا ۱۷ ساله قادر بودند نشانههایی را که نشان میدهد یک پست واقعی است، درست تشخیص دهند.
پژوهش من بررسی کرده است که نوجوانان چه درکی از اطلاعات نادرست آنلاین دارند. من با ۳۷ نوجوان ۱۱ تا ۱۴ ساله گروههای گفتوگو تشکیل دادم و از آنها دربارهٔ دیدگاهشان نسبت به اطلاعات نادرست سؤال پرسیدم.
یافتهٔ من این بود که نوجوانان شرکتکننده به اشتباه تصور میکردند که اطلاعات نادرست فقط مربوط به رویدادهای جهانی یا کلاهبرداریهاست. به همین دلیل فکر میکردند خودشان زیاد با اطلاعات نادرست مواجه نمیشوند.
یکی از آنها گفت: «اینستاگرام من اصلاً اینطوری نیست که بگه ‘تو دنیا چه خبر شده’ یا همچین چیزایی، بیشتر مثل یه جور زندگی روزمرهست». این نوع برداشت ممکن است آنها را در برابر اطلاعات نادرست آسیبپذیرتر کند، زیرا فقط در حوزههایی خاص دنبال نشانههای جعلی بودن هستند.
در میزان اعتمادبهنفس نوجوانان برای تشخیص اطلاعات نادرست نیز تفاوت زیادی دیده میشد. برخی به مهارت خود مطمئن بودند؛ کسی گفت: «من آنقدر ساده نیستم که باور کنم». اما برخی دیگر اعتراف کردند که خیلی راحت فریب میخورند. این یافته جالب بود، چون پژوهشهای قبلی نشان میدهد اغلب مردم بیش از حد به توانایی خود در تشخیص اطلاعات غلط اعتماد دارند.
بیشتر نوجوانان اطلاعات را با مراجعه به منابع خبری دیگر راستیآزمایی نمیکردند. آنها معمولاً به غریزهٔ شخصی خود تکیه میکردند «میبینی، میفهمی» یا به کامنتها نگاه میکردند تا بفهمند مطلب واقعی است یا نه. اما هیچکدام از این روشها قابل اعتماد نیست.
اتکا به حس درونی معمولاً به معنای استفاده از میانبرهای ذهنی است؛ مثل اینکه «من به این فرد اعتماد دارم، پس پستش هم قابل اعتماده» یا «این سایت ظاهر حرفهای داره، پس راست میگه». این یعنی انتشاردهندگان اطلاعات جعلی میتوانند بهسادگی چیزی باورپذیر تولید کنند؛ و طبق مطالعهٔ آفکام، تنها ۲۲ درصد از بزرگسالان توانستهاند نشانههای یک پست واقعی را تشخیص دهند؛ بنابراین اتکا به دیگران برای تشخیص حقیقت از دروغ، روش قابل اتکایی نیست.
جالب اینکه نوجوانان در این مطالعه بزرگسالان مسنتر مخصوصاً پدربزرگها و مادربزرگها را بسیار آسیبپذیرتر نسبت به اطلاعات غلط میدانستند. از سوی دیگر، آنها تصور میکردند والدینشان در تشخیص اطلاعات نادرست ماهرتر از خودشان هستند. یکی گفت: «[والدین]وقتی میبینن فیکه، باور نمیکنن و لازم نیست نگران باشن».
این نتیجه غیرمنتظره بود؛ چون معمولاً تصور میکنیم جوانها که بومی دیجیتال هستند، خود را در این زمینه تواناتر از والدینشان بدانند.
مسئولیتپذیری
ما دربارهٔ اینکه چه کسی باید با انتشار اطلاعات نادرست مقابله کند صحبت کردیم. نوجوانان تمایلی به مقابله مستقیم با آن نداشتند. آنها فکر میکردند دخالتشان نتیجهای ندارد یا از این میترسیدند که در فضای آنلاین یا حتی آفلاین هدف حمله یا تمسخر قرار بگیرند.
در عوض، آنها باور داشتند دولتها باید جلوی انتشار اطلاعات نادرست را بگیرند، «چون میدانند چه جنگهایی در دنیا در حال رخ دادن است». اما نوجوانان بزرگتر گفتند اگر دولت در این زمینه نقش اصلی را ایفا کند، «اعتراضهایی شکل میگیرد»، چون چنین اقدامی نوعی سانسور تلقی میشود.
آنها همچنین معتقد بودند پلتفرمهای اجتماعی باید مسئولیت بپذیرند، تا از اعتبار خود محافظت کنند و باعث نشوند مردم با دیدن اخبار جعلی دچار هراس یا سردرگمی شوند.
با توجه به این یافتهها، من و همکارانم پروژهای طراحی کردهایم که با مشارکت نوجوانان، منابع آموزشی برای کمک به آنها در تشخیص اطلاعات نادرست و ایمن ماندن در فضای آنلاین تولید میکند. ما با نوجوانان همکاری نزدیک داریم تا بفهمیم نگرانیهایشان چیست و دوست دارند چطور دربارهٔ این مسائل آموزش ببینند.
به گزارش (psypost) همچنین با سازمانهایی مثل پلیس اسکاتلند و ادوکیشن اسکاتلند همکاری میکنیم تا مطمئن شویم مواد آموزشی ما براساس چالشهای واقعی و نیازهای معلمان و متخصصان در کنار نوجوانان طراحی شده است.
انتهای پیام/