ساختمان سبز در ایرانِ شهری و روستایی؛ کدامیک برنده است؟
به گزارش (unhabitat) رشد سریع شهرنشینی در دهههای اخیر باعث شده فشار زیادی بر منابع انرژی، آب، زمین و محیطزیست وارد شود. ساختمانها بهطور مستقیم در این فشار نقش دارند و در مصرف انرژی، تولید پسماند و انتشار گازهای گلخانهای سهم قابلتوجهی دارند. در مقابل، مناطق روستایی با چالشهای کاملاً متفاوتی روبهرو هستند؛ از جمله دسترسی محدودتر به شبکه برق یا گاز، هزینه بالای سوختهایی که باید از شهرها وارد شوند، کمبود سرمایهگذاری و مهاجرت نیروی کار. به همین دلیل، برای اجرای مفهوم ساختمان سبز در این دو فضا نمیتوان یک نسخه واحد پیچید. ضروری است بدانیم تفاوتها دقیقاً در کجاست تا راهکارها و سیاستها را متناسب با هر محیط طراحی کنیم.
ساختمان سبز به ساختمانی گفته میشود که در تمام چرخه عمر خود طراحی تا ساخت و بهرهبرداری به گونهای برنامهریزی شده باشد که مصرف آب، انرژی و مواد را کاهش دهد، آلودگی را کم کند و آسایش ساکنان را افزایش دهد.
این نوع ساختمانها معمولاً بر بهرهگیری از انرژیهای تجدیدپذیر، طراحی اقلیمی، عایقکاری مناسب، تهویه طبیعی، مدیریت پسماند، و مصالح کماثر محیطی تأکید دارند. به عبارت سادهتر، هدف این است که یک ساختمان در کمترین سطح ممکن به محیط آسیب بزند و در عین حال بیشترین کیفیت زیست را برای انسان فراهم کند.
محرکها و محرومیتها
به گزارش (mdpi) در مناطق شهری، چند عامل باعث میشود ساختمانهای سبز جذاب باشند؛ از جمله تراکم بالا که باعث صرفهجویی انرژی در مقیاس وسیع میشود، مقررات سختگیرانه شهرداریها و تمایل مالکان به کاهش هزینههای عملیاتی ساختمانهای اداری و چندواحدی. با این حال، شهرها محدودیتهایی هم دارند. هزینه زمین بسیار بالاست، اجرای فناوریهای پیشرفته نیاز به سرمایه زیادی دارد، و کمبود فضا اجازه نصب آسان پنل خورشیدی یا ایجاد فضای سبز گسترده را نمیدهد. همچنین پدیده جزیره حرارتی شهری نیاز ساختمانها به خنککننده را بالا میبرد.
به گزارش (apnews) مناطق روستایی، اما داستانی کاملاً متفاوت دارند. مزیت اصلی در روستاها این است که به دلیل هزینه بالای سوخت و فاصله از شبکه، ساکنان بهدنبال راهکارهایی برای استقلال انرژی هستند. وجود مصالح محلی مثل خاک، چوب یا بیوماس نیز اجرای ساختمان سبز را ارزانتر میکند. با این حال موانعی مثل نبود زیرساخت مالی، کمبود نیروی متخصص، دسترسی محدود به فناوری و اقتصاد کوچکمقیاس مانع پیشرفت سریع میشود.
مزایا محیطی، اقتصادی و اجتماعی
به گزارش (unhabitat)در شهرها، ساختمان سبز مصرف انرژی را کاهش میدهد و هزینه بهرهبرداری را بهویژه در مجتمعهای بزرگ پایین میآورد. بامهای سبز و دیوارهای سبز نیز به کاهش دمای سطحی و کنترل اثر جزیره گرمایی کمک میکنند. علاوه بر این، با بهبود تهویه و استفاده از مصالح غیرسمی، کیفیت هوای داخلی و سلامت شهرنشینان بهتر میشود.
در روستاها، مزیتها بیشتر به سمت استقلال انرژی و کاهش وابستگی به سوختهای فسیلی میرود. اجرای سیستمهای خورشیدی یا بیوماس در روستاها حتی میتواند کل یک جامعه کوچک را از سوختهای گران وارداتی بینیاز کند. همچنین پروژههای سبز روستایی اغلب با ایجاد اشتغال محلی همراه هستند و میتوانند تابآوری جامعه را در برابر بحرانهایی مثل قطع برق یا افزایش قیمت سوخت تقویت کنند.
چالشها و محدودیتهای فنی و مالی
یکی از چالشهای مشترک در هر دو محیط، هزینه اولیه بالای فناوریهای کارآمد است. اما شدت این چالش در روستاها بیشتر است، زیرا دسترسی به تسهیلات مالی دشوارتر است. از نظر فنی، در شهرها هماهنگی با شبکه برق و مقررات پیچیده شهری کار را سخت میکند، در حالی که در روستاها ممکن است شبکه برق اصلاً وجود نداشته باشد یا قابلاعتماد نباشد. مسئله دیگر کمبود دانش فنی و مهندسان متخصص در مناطق دورافتاده است. همچنین برخی فناوریهای سبز ممکن است با فرهنگ ساختوساز محلی سازگار نباشند و این عدم پذیرش اجتماعی اجرای پروژه را کند میکند.
راهبردهای طراحی و فناوری مناسب برای هر زمینه
در شهرها استفاده از طراحی پسیو، تهویه طبیعی، بامها و دیوارهای سبز و سیستمهای مدیریت انرژی هوشمند از مهمترین راهبردهای موفقیت محسوب میشود. همچنین ساختمانهای با کاربری مختلط که نیاز به تردد را کاهش میدهند میتوانند اثر قابلتوجهی در کاهش مصرف انرژی شهری داشته باشند.
در روستاها راهبردها باید سادهتر، قابل تعمیر و سازگار با مصالح محلی باشند. ترکیب انرژی خورشیدی با بیوماس یا توربینهای بادی کوچک میتواند استقلال انرژی ایجاد کند. استفاده از معماری بومی مانند دیوارهای قطور خشتی، سایهاندازهای طبیعی و تهویه سنتی، هم مقرونبهصرفه است و هم با طبیعت منطقه سازگار.
مطالعات موردی منتخب
در هند، شهر برنامهریزیشده «پالاوا» نمونهای از طراحی شهری موفق است که با بهکارگیری جریان طبیعی باد و استفاده از مصالح بهینه، نیاز به تهویه مطبوع را کاهش داده است. در نقطه مقابل، در آلاسکا نمونهای از یک جامعه روستایی وجود دارد که با ترکیب انرژی خورشیدی و نیروگاه بیوماس توانسته وابستگی خود به دیزل را به حداقل برساند و اشتغال محلی ایجاد کند. در مطالعات علمی منتشرشده در ژورنالهایی مانند MDPI و ScienceDirect نیز نشان داده شده که بامهای سبز و نمای سبز در کاهش دمای شهری و مصرف انرژی ساختمانها نقش قابلتوجهی دارند.
سیاستگذاری، معیارها و ابزارهای تأمین مالی
استانداردهایی مثل LEED و BREEAM میتوانند کیفیت ساختمانهای سبز را تضمین کنند، اما اجرای آنها در روستاها باید سادهسازی شود تا برای جامعه محلی قابل پیادهسازی باشد. در شهرها، مشوقهای مالیاتی، تسهیلات بانکی و مدلهای مبتنی بر صرفهجویی انرژی (مانند قراردادهای عملکرد انرژی) تأثیرگذار هستند. اما در روستاها، مدلهای تعاونی، گرنتها و پروژههای سرمایه اجتماعی بسیار مؤثرتر عمل میکنند. موفقیت سیاستگذاری زمانی افزایش مییابد که بستههای مالی و فنی متناسب با ویژگیهای هر منطقه طراحی شوند.
پیشنهادهای عملی برای سیاستگذار، معماران و جامعه محلی
برای دولت، پیشنهاد میشود که بستههای تشویقی جداگانهای برای شهر و روستا تعریف کند. طراحان و معماران باید به جای تحمیل الگوهای یکسان، راهکارهایی ارائه دهند که با فرهنگ و مصالح محلی سازگار است. برای سرمایهگذاران خرد و ساکنان، تشکیل تعاونیهای محلی میتواند هزینهها را کاهش دهد و دانش را بین افراد جامعه توزیع کند. همچنین نهادهای مالی بهتر است مدلهایی ارائه دهند که امکان بازپرداخت هزینه از محل صرفهجویی انرژی را فراهم کند.
در نهایت میتوان گفت ساختمانهای سبز هم در شهر و هم در روستا حیاتی هستند، اما با دو منطق متفاوت. در شهرها هدف اصلی کاهش بار شبکه، کنترل آلودگی و مدیریت منابع در مقیاس بزرگ است. در روستاها، اما اولویت استقلال انرژی، کاهش هزینه سوخت و استفاده از منابع بومی است. اجرای موفق ساختمان سبز زمانی ممکن میشود که سیاستها، طراحیها و ابزارهای مالی متناسب با واقعیتهای هر محیط تنظیم شوند و مشارکت جامعه محلی در تمام مراحل تضمین شود.
انتهای پیام/