عامل قتل خانم مدیرعامل: پول مراسم سالگرد ازدواجم را نداد؛ خفه‌اش کردم!

در حالی که عامل یا عاملان این جنایت، سرنخی از خود بر جا نگذاشته بودند، بررسی های شبانه با راهنمایی و نظارت مستقیم قاضی سیدجواد حسینی برای شناسایی و بازجویی از همکار مقتول ادامه یافت.این جوان 27ساله که چند ساعت بعد مورد بازجویی های تخصصی قرار گرفته بود، ضمن انکار جنایت، به مقام قضایی گفت: به همراه خانم مهندس به گناباد رفته بودیم، وقتی بازدیدمان از پروژه به پایان رسید، سوار بر خودروی پژونقره ای به سمت مشهد حرکت کردیم. قرار بود مهندس به منزل یکی از بستگان نزدیکش برود، من هم او را سر کوچه ای در همان نزدیکی محل کشف جسد از خودرو پیاده کردم و به منزلم رفتم و دیگر اطلاعی از او ندارم.

بنابراین گزارش، اظهارات این مظنون در حالی عنوان می شد که تحقیقات کارآگاهان با بررسی دوربین های مداربسته ای که جوان مذکور مدعی بود از آن مکان ها عبور کرده است و همچنین تماس های تلفنی او، نشان داد، وی حقیقت ماجرا را کتمان می‌کند، به همین دلیل قاضی حسینی دستور بازداشت وی را صادر کرد و بدین ترتیب این پرونده جنایی وارد مرحله جدیدی شد. چند ساعت بعد با جمع آوری اسناد و مدارک انکارناپذیری که با حضور مستقیم قاضی شعبه 211 دادسرای مشهد و در تحقیقات میدانی به سرانجام رسید، متهم لب به اعتراف گشود و راز این جنایت را فاش کرد.گزارش خراسان حاکی است: جوان 27ساله که «امیرارسلان» نام دارد، پس از اقرار صریح به ارتکاب قتل با انگیزه مالی، مقابل دوربین قوه قضاییه قرار گرفت تا در حضور قاضی سیدجواد حسینی، چگونگی وقوع قتل را تشریح کند.

او پس از معرفی کامل خود و تفهیم مواد قانونی از سوی قاضی ویژه قتل عمد مبنی بر این که مواظب اظهارات خود باشد و حقیقت موضوع را بیان کند، به شرح این حادثه تلخ پرداخت و گفت: دانشجوی رشته دکتراهستم و حکم مربی گری ووشو را نیز دریافت کرده‌ام، اما از حدود دو سال قبل با خانم مهندس (مقتول) در یک شرکت خصوصی مشغول به کار شدم، در حالی که مهندس، مدیرعامل بود و من هم در هیئت مدیره شرکت بودم. شب حادثه وقتی از گناباد به مشهد بازگشتیم، من ماجرای سالگرد ازدواجم را مطرح کردم. هوا تاریک بود و من خودرو را متوقف کرده بودم. به او گفتم مقداری پول می خواهم تا این مراسم را برگزار کنم اما خانم مهندس ناراحت شد و گفت: تو با این کارها شرکت را ورشکست می کنی! و ادامه داد: من با تو سازگاری ندارم و استعفا می دهم! وقتی او این جملات را بر زبان راند، من که به شدت عصبانی شده بودم، خودرو را به حرکت در آوردم. در حالی که همچنان با یکدیگر مشاجره می‌کردیم، من می دانستم اگر او سرمایه اش را از شرکت بیرون می کشید، من هم خیلی متضرر می شدم. وقتی سر خیابان شهیدکلانتری 12 رسیدیم، او گفت: خودرو را متوقف کن تا همین جا مشکل را حل کنیم. این در حالی بود که من دیگر کنترل خودم را از دست داده بودم و در یک لحظه شالی را که روی سرش بود، دور گردنش انداختم و ضربه ای نیز به صورت ضربدری به گردنش وارد کردم. وقتی دیدم به یک طرف افتاد، در خودرو را باز کردم و جسدش را بیرون انداختم. ابتدا در همان منطقه با خودرو دور زدم و با خودم فکر کردم شاید بیهوش شده باشد! شاید زنده باشد!! به همین دلیل دوباره به محل مذکور بازگشتم، وقتی دیدم او جان خود را از دست داده است و تکان نمی خورد، کیف او را نیز از داخل خودرو کنار جسد انداختم و با خرید مقداری حلیم به منزلم رفتم. آن شب استرس زیادی داشتم تا این که روز بعد به شرکت رفتم و از خواهر مقتول جویای خانم مهندس شدم. وقتی او گفت: خواهرم با تو بوده و من اطلاعی ندارم! سعی کردم خودم را خونسرد نشان بدهم، سپس با پلیس 110 تماس گرفتیم که آن ها عنوان کردند شب گذشته جسدی با این مشخصات در بزرگراه شهیدکلانتری کشف شده است. این گونه بود که خواهر مقتول هم در جریان وقوع قتل قرار گرفت.بعد از آن هم مأموران به من مظنون شدند و مرا دستگیر کردند.

پس از اعترافات صریح متهم، وی با صدور قرار بازداشت موقت از سوی مقام قضایی روانه زندان شد تا این پرونده جنایی دیگر مراحل قانونی خود را طی کند.

در پی انتشار اعترافات متهم در تاریخ 95.4.6، هیئت ووشوی خراسان رضوی با ارسال نمابری به روزنامه خراسان عنوان کرد: «این فرد هیچ گونه ارتباطی با هیئت ووشوی استان خراسان رضوی ندارد و دارای گواهینامه ووشو هم نیست، بنابراین ادعای متهم کذب محض است.»