کتاب یا اینستاگرام؟ نبرد خاموش برای روح کودک ایرانی
محمدمهدی سیدناصری حقوقدان، مدرس دانشگاه و پژوهشگر حقوق بینالملل کودکان در گفت وگو با خبرنگار خبرگزاری آنا درباره هفته کتاب و رابطه کتاب با کودک اظهار داشت: دانایی، تنها ابزار آگاهی نیست؛ حق زیستن در حقیقت است. کودکی که از دانستن محروم شود، از حق بر آزادی، کرامت و آینده نیز محروم میماند. در جهان امروز که اطلاعات در کسری از ثانیه جابهجا میشود، «حق بر دانایی» دیگر مفهومی انتزاعی نیست، بلکه بنیان تمامی حقوق انسانی کودک است. در جامعهای که ذهن کودک در معرض بمباران دادهها، تبلیغات و محتواهای دستکاریشده قرار دارد، دانایی به کالایی نایاب تبدیل شده است. دانایی یعنی توان تمییز درست از نادرست، شناخت از تقلید، و فهم از مصرف.
وی اداه داد: اگر نسل امروز نتواند میان دانایی و داده تمایز نهد، در حقیقت، فردیت و اختیار خود را واگذار کرده است. از این منظر، صیانت از حق بر دانایی کودکان، نه صرفاً یک اقدام فرهنگی، بلکه مسئولیتی حقوقی، اخلاقی و تمدنی است؛ زیرا دانایی پیششرط مشارکت، تصمیمگیری و زیست اجتماعیِ آگاهانه است. در حالی که سیاستگذاریهای آموزشی و رسانهای کشور هنوز درگیر کمیتگرایی و کنترل محتواست، آنچه مغفول مانده، کیفیت دانایی و حق کودک برای اندیشیدن آزادانه است.
به گفته ناصری، عصر دیجیتال با همه فرصتهایش، اگر بدون تربیت دانایی و سواد انتقادی باشد، میتواند کودکی بیتفکر، مصرفزده و ناپایدار بسازد. در اسناد بینالمللی حقوق کودک، حق بر آموزش، حق بر اطلاعات و حق بر مشارکت فرهنگی، سه ستون اصلی تحقق عدالت داناییاند. اما آنچه این حقوق را به یکدیگر پیوند میدهد، کتاب است؛ زیرا کتاب تنها ابزار انتقال دانش نیست، بلکه مسیر پرورش تفکر انتقادی و توان تشخیص حقیقت از دروغ است. در جامعهای که کتاب به حاشیه رانده شود، دانایی به امتیاز طبقاتی تبدیل میشود و شکاف دانایی، شکاف عدالت اجتماعی را عمیقتر میکند.
این پژوهشگر افزود: حق بر کتاب، در این معنا، تضمینکننده «حق بر اندیشیدن» است. کودک بدون کتاب، در معرض سلطه دادههای ناپایدار و محتوای تجاری قرار میگیرد و هویت فکریاش پیش از بلوغ شکلگیری، به دست بازار سپرده میشود. جهان دیجیتال، اگرچه در ظاهر دسترسی به دانش را آسان کرده، اما در عمل، کودک را به مصرفکننده محض محتوا بدل ساخته است. در فضای شبکهای، دانایی در قالب «اطلاعات سریع» عرضه میشود؛ بیزمینه، بیتحلیل و بیتأمل. این همان نقطهای است که کتاب، با ریتم کند و اندیشیده خود، نقشی مقاومتی مییابد. کتاب، ذهن را به سکون و درنگ دعوت میکند و از کودک میخواهد بیاموزد که فهمیدن، نیازمند صبر است. حمایت از حق کودک برای دسترسی به کتاب، در واقع دفاع از حق او برای تجربه تفکر آرام، تداوم ذهنی و استقلال فکری در برابر هجوم سرعت و تصویر است.
ناصری با بیان اینکه در فلسفه حقوق بشر، کرامت انسانی بدون آگاهی بیمعناست، تصریح کرد: کودک تنها زمانی میتواند موجودی صاحب کرامت باشد که فرصت اندیشیدن و تخیلورزی داشته باشد. کتاب، این فرصت را میآفریند. مطالعه، رابطهای انسانی میان کودک و معنا برقرار میکند؛ رابطهای که در فضای مجازی اغلب از میان میرود. کودکی که کتاب میخواند، خود را و دیگری را بهتر میفهمد. از همین رو، حق بر کتاب را باید امتداد طبیعی حق بر کرامت دانست.
وی گفت: جامعهای که این حق را نادیده بگیرد، ناخواسته کودک را به ابزاری در چرخه مصرف و تبلیغ بدل میسازد. در عصر جهانیسازی و تسلط رسانههای فراملی، کتاب نقشی حیاتی در حفظ تنوع فرهنگی دارد. برای کودک، کتاب پلی میان میراث فرهنگی گذشته و جهان دیجیتال امروز است. حذف کتاب از زیست روزمره کودک، به معنای بریدن او از ریشههای فرهنگی، زبانی و تاریخی خود است. حق بر کتاب، در این معنا، نهتنها حق بر دانایی، بلکه حق بر «هویت» است. کودک حق دارد خود را در داستانها، افسانهها و زبان مادریاش بازشناسد. از این منظر، کتاب در برابر یکنواختی فرهنگی و انحصار الگوریتمی رسانهها، سنگری اخلاقی است.
وی در ادامه با تاکید بر اینکه صیانت از حق بر دانایی کودکان، تنها با توصیههای فرهنگی محقق نمیشود؛ بلکه نیازمند یک سیاستگذاری ملی مبتنی بر عدالت دانایی است، به این سیاستها در سه محور اشاره کرد و گفت:
۱. دسترسی برابر به کتاب، چه چاپی و چه دیجیتال، با توجه به کودکان مناطق کمبرخوردار.
۲. تقویت سواد رسانهای و سواد مطالعه در مدارس، تا کودک بتواند میان داده و دانش تمایز بگذارد.
۳. حمایت از تولید محتوای فرهنگی بومی و کتابهای کودک ایرانی که زبان، ارزشها و تخیل محلی را بازتاب میدهند. بدون این سه محور، عدالت دانایی در حد شعار باقی میماند و شکاف فرهنگی به شکاف اجتماعی بدل خواهد شد.
وی در پایان متذکر شد: صیانت از حق بر دانایی، در حقیقت صیانت از آیندهی اندیشه در ایران است. جامعهای که دانایی را از کودک آغاز نکند، ناگزیر به تکرار خطاهای خویش است. حق بر دانایی، بنیان عدالت دانایی است؛ عدالتی که نه بر توزیع منابع، بلکه بر توزیع فرصت فهم استوار است. کودک امروز باید بتواند در میان انبوه دادهها، خود بیندیشد و انتخاب کند. تحقق این حق، نیازمند بازسازی نظام آموزشی، اصلاح سیاستهای رسانهای و ارتقای سواد دیجیتال خانوادههاست. اگر دانایی را در کودکی نپرورانیم، در بزرگسالی با جامعهای مواجه خواهیم شد که پرسش را تهدید میبیند و اندیشیدن را جرم. در نهایت، باید پذیرفت که حق بر دانایی، مادرِ همه حقوق کودک است؛ زیرا کودکی که میداند، میتواند از خود، از حقیقت و از آیندهاش دفاع کند؛ و شاید بزرگترین آزمون عدالت در عصر فناوری همین باشد: آیا ما توانستهایم دانایی را به کودکان بسپاریم، پیش از آنکه فناوری ذهنشان را تصاحب کند؟
انتهای پیام/