خاتمی و کروبی در مسیر حاشیهسازی و تضعیف وفاق ملی
مهدی اشتری در یادداشتی اختصاصی برای خبرگزاری آنا نوشت: در شرایطی که کشور نیازمند بیشترین سطح همبستگی سیاسی برای عبور از چالشهای اقتصادی، اجتماعی و امنیتی است، برخی چهرههای سیاسی با اصرار بر مواضع مناقشهبرانگیز، فضای داخلی را به سمت تقابل و بیاعتمادی سوق میدهند. این رفتار نهتنها نشانی از درک شرایط حساس کشور ندارد، بلکه عملاً در خدمت همان سناریوهایی است که دشمنان بیرونی طراحی کردهاند.
بازگشت به روایتهای نخنما و پرهزینه گذشته
مهدی کروبی، که نظام با هدف کاهش شکافهای سیاسی و تقویت وفاق، محدودیتهایش را برداشت، به جای بهرهگیری از این فرصت برای ترمیم فضای عمومی، دوباره به ادعاهای بیاساس انتخابات ۸۸ بازگشته است. آن حوادث که با مطالبات فراقانونی کروبی و همراهانش آغاز شد، ماهها ایران را با آشوب و فشار تحریم مواجه کرد و زمینهساز کمپینهای براندازی غرب تحت عنوان «جنبش سبز» شد.
اکنون، سخنان تکراری او نه مسیر مصالحه را گشوده، نه فضای گفتوگو را تقویت کرده؛ بلکه مدافعان رفع حصر را نیز خجل و ناامید کرده است. تداوم این خط فکری، بدون عذرخواهی و اصلاح مواضع، این پیام را میدهد که مدارا با این چهرهها نتیجهای جز استمرار تهمتپراکنی و بحران ندارد.
شائبهی طراحی سودجویان و پیوند با پرونده موسوی
برخی ناظران معتقدند این مواضع، بخشی از یک طراحی سیاسی است که ادامه حصر میرحسین موسوی را به نفع جریانهای خاص حفظ میکند. طرح این مسائل در حضور فرزندان میرحسین، و ادبیات هماهنگشده و بازنشر گسترده آن توسط برخی رسانههای داخلی و اپوزوسیون خارجنشین، این گمانه را تقویت میکند که هدف، بستن راه هر گونه مصالحه است. چنین سرمایهگذاری بر اختلافات، همان استخوانی در زخم است که جریاناتی مشخص در چند انتخابات از آن برای جمعآوری رأی استفاده کردهاند.
خاتمی و تحریک دولت به تقابل نهادی
تحرکات تازه سیدمحمد خاتمی نیز در همین مسیر ارزیابی میشود. او اخیراً گفته: «دولت باید مقتدر باشد و چند دولت نباید داشته باشیم». در ظاهر، این جمله توصیهای مدیریتی است؛ اما در عمل، تلاش برای تحریک رئیسجمهور و هوادارانش جهت مقابله با مجلس و سایر نهادهاست. این در حالی است که همان جریان، سالهاست مدعی محدود بودن اختیارات رئیسجمهور بوده ولی بهشدت برای تصاحب همین منصب فاقد اختیارات تلاش میکند و به قیمت کشاندن کشور به لبه بحران هم از آن نمیگذرد!
برآورد این جریان پس از یک سال، آن است که خواستههایشان—که پس از جنگ ۱۲ روزه بارها به اشکال مختلف مطرح شد—نه پایگاه اجتماعی دارند و نه نزد حاکمیت مقبولاند؛ بنابراین، تنها در فضای تنش و کشمکش نهادی شاید شانس تحقق بخشی از این مطالبات را بیابند، ولو به قیمت تضعیف دولت و زیان دیدن جامعه و در خطر قرار دادن کشور در شرایط منطقه و جهان، کاری که به نوعی سال ۸۸ آنرا آزمودند و نتایجش را دریافتند.
تداوم نگاه «تدارکاتچی» به رئیس جمهور و غفلت از مشکلات مردم
اصرار بر نگاه ابزاری و «تدارکاتچی» به منصب کلیدی رئیسجمهور، از سوی بخشی از اصلاحطلبان و برخی جریانات تندرو، بدون توجه به مصالح کشور، همان رویکردی است که خاتمی خود زمانی از آن شکایت داشت. امروز، در حالی که اقتصاد و معیشت مهمترین اولویت مردم است، دولت تحت فشار قرار میگیرد تا در بازیهای سیاسی شرکت کند؛ بازیهایی که نه گرهی از مشکلات باز میکنند، نه مخاطرات امنیتی را کاهش میدهند.
همصدایی با سناریوی تهاجمی دشمن
این رفتارها، عملاً با تحلیلهای آمریکا و رژیم صهیونیستی در جنگ ۱۲ روزه همافزاست؛ تحلیلهایی که بر مبنای ترور فرماندهان و دانشمندان، بمباران زیرساختها و ایجاد آشوب داخلی، فروپاشی کشور را دنبال میکردند. آن سناریو با هوشیاری مردم، مدیریت هوشمندانه نظام و فداکاری نیروهای مسلح شکست خورد؛ اما امروز برخی در داخل، بیتوجه یا آگاهانه، همان مسیر آشوب را بازتولید میکنند تا اینبار درگیریها و برهمریختگی داخلی، بسترساز و سهیلگر حمله خارجی شود.
این خط خطرناک، هرگونه خیرخواهی را کنار میزند و به جای راهحل، حاشیه، بحران و تقابل و تضاد و دوقطبی حتی در مبانی پذیرفته شده را برجای میگذارد. عبور آسان ازین خط، عواقب ناگواری برای کشور خواهد داشت و تجربه دو دهه اخیر نشان داده که این هزینهها مستقیم به جیب دشمنان ایران ریخته میشود و برای تمام ایرنیان از هر گرایش و سلیقه فاکتور میشود و راه بهانهگیریهای بیشتر علیه ملت ایران را هموار میکند.
انتهای پیام/