عبور هوشمندانه از دام شرمالشیخ/ اولویت مصالح ملی بر نمایشهای سیاسی
به گزارش خبرگزاری آنا، اخبار جهان در روزهای اخیر حول سه محور اصلی میچرخند: تلاش برای صلح در غزه، تبادل اسرا و نشست پیشروی شرمالشیخ. ایران نیز به عنوان یکی از پشتیبانان ملت فلسطین، ضمن حمایت از هر اقدام و ابتکاری که متضمن توقف جنگ نسلکشی، خروج نظامیان اشغالگر، ورود کمکهای بشردوستانه، آزادی اسرای فلسطینی و احقاق حقوق بنیادین فلسطینیان باشد، بر مسئولیت جامعه جهانی برای جلوگیری از نقض عهد رژیم اشغالگر تأکید کرده است.
با این حال، خدعه و فریبکاری طرفهای غربی محور متفاوتی را در دعوت رسمی مصر برای حضور ایران در اجلاس شرمالشیخ پدید آورده و پرسشهای جدی و مواضع متفاوتی را در سطح سیاستگذاری ایجاد کرده است. اگرچه عدم شرکت رئیسجمهور کشورمان در اجلاس شرمالشیخ به صورت رسمی اعلام شد و دلایل آن مطرح شد، اما به نظر میرسد پاسخ به این دوگانه که «آیا حضور تهران در شرم الشیخ فرصتی برای تعامل دیپلماسی یا ورود به میدانی خطرناک در بازی قدرتهای غربی و منطقهای؟» امری ضروری است
در این یادداشت، با تحلیل ترکیب شرکتکنندگان، اهداف آمریکا و متحدانش و تجربه تاریخی ایران، پاسخی در خصوص تصمیم هوشمندانه و استراتژیک وزارت امور خارجه ارائه میکنیم.
رمزگشایی اهداف اجلاس
اجلاس شرمالشیخ با حضور بیش از ۲۰ کشور از جمله آمریکا، رژیم اسرائیل، عربستان سعودی، فرانسه، آلمان و. برگزار میشود و بررسی بحران انسانی غزه و مسیرهای صلح، از اهداف کلان اعلام شده است؛ اما ترکیب شرکتکنندگان نشان میدهد که این نشست، بیش از یک مجمع انسانی، میدانی برای بازآرایی سیاسی و امنیتی منطقه با محوریت منافع غرب و اسرائیل است. از طرفی تردیدی وجود ندارد که حفظ امنیت و ثبات منطقه بدون نقش و نفوذ ایران غیرممکن است و هر نوع حضور ایران بدون تضمین مصالح ملی، میتواند بهصورت غیرمستقیم مشروعیتبخشی به اهداف سیاسی دیگران باشد کما اینکه در این سناریوی آمریکایی، بحثهایی درباره اداره غزه توسط هیاتی بینالمللی و حضور افراد بدنامی مانند تونی بلر و تشکیلات خودگردان مطرح است که هیچیک مورد تایید حماس نیستند.
آمریکا و رژیم صهیونیستی با تجاوز نظامی به ملت ایران و تاسیسات هستهای کشور، خباثت خود را علیه مردم ایران آشکار کردهاند بنابراین حضور تهران در این اجلاس با چراغ سبز آمریکا، میتواند سیگنال اشتباهی به دشمنان ایران بدهد و این توهم را تقویت کند که نظام ایران در مقابل فشار سیاسی و امنیتی شکننده است.
مروری بر پروژههای اسلو، مادرید و کمپدیوید نشان میدهد که بدون تضمین مصالح ملی، مشارکت در میانجیگریهای غرب، به محدودیتها و فشارهای سیاسی منجر شده است و حضور ایران در شرمالشیخ، به جای حل بحران، ممکن است به ابزار فشاری تبدیل شود.
پیامدهای احتمالی حضور ایران
ـ مشروعیتبخشی به ادعای چند روز پیش ترامپ مبنی بر پیوستن ایران به پیمان ابراهیم.
ـ تایید طرحهای منطقهای بدون تضمین مصالح ایران.
ـ نمایش ایران بهعنوان شریک ظاهری در پروژهای که اهداف آن هیچ همخوانی با مصالح ملی و منطقهای ندارد و مهر تاییدی بر مداخله فرامنطقهای دول غربی است از همین رو عدم حضور در شرم الشیخ ایران را از گرفتار شدن در این مناقشات حفظ و مسیر دیپلماسی اصولگرا را تسریع میکند.
دعوت ایران به اجلاس شرمالشیخ، آزمونی برای دیپلماسی هوشمند و حفظ امنیت ملی است و تصمیم به عدم حضور، نه انفعال، بلکه انتخابی استراتژیک است که پیام واضحی را به جهان میدهد که امنیت و مصالح ملی مقدم بر نمایش سیاسی و مشروعیتبخشی به اهداف دیگران است و ایران مسیر دیپلماسی و تعامل بینالمللی را بدون اینکه گرفتار بازیهای سیاسی-امنیتی دیگران طی میکند.
ابتکار عمل دیپلماتیک برای نقش آفرینی تهران
البته نباید از این مساله غافل شد که وزارت امور خارجه نیز باید با ابتکار عمل در دیپلماسی منطقهای و پشتصحنه مناسبات بین المللی، فرصتهایی را برای تقویت تعامل با شرکای استراتژیک ایران خلق کند که برخی ازآنها شامل مذاکره با کشورهای همسایه و بازیگران کلیدی منطقه برای کاهش تنش و همکاری در بحرانهای انسانی، بهرهگیری از ظرفیت سازمانهای بینالمللی و اتحادیهها برای تأمین منافع ملی بدون ورود مستقیم به نشستهایی که ترکیب آنها ممکن است تهدیدآمیز باشد، تقویت روابط دوجانبه و چندجانبه با بازیگران مهم منطقهای به شکل هوشمندانه و استراتژیک است تا ایران در تصمیمگیریهای کلیدی منطقه اثرگذار باقی بماند.
به این ترتیب، نگرانی منتقدان درباره انزوای دیپلماسی مرتفع و مشخص میشود که جمهوری اسلامی ایران، با حفظ اصول و امنیت ملی، همچنان در معادلات منطقهای و بینالمللی فعال و اثرگذار باقی میماند و برای این حضور موثر در بازی دولتها متخاصم نمیافتد.
انتهای پیام/