فروپاشی اسقاطیل به روایت رسانههای عبری/ اعتراف تل آویو به شکست درون زا
به گزارش خبرگزاری آنا، سایهٔ «طوفان الاقصی» همچنان دو سال پس از بامداد پرهیاهوی اکتبر ۲۰۲۳، در سرزمین اشغالی گسترده است و کارشناسان اطلاعاتی ـ امنیتی و رسانهها دیگر نه از موضع پیروزی بلکه با نگاهی واقع گرایانه درصدد بررسی عوامل شکست تمام عیار خود در مقابل نیروهای زبده حماس هستند؛ رسانههای عبری حالا بدون لکنت زبان و سانسور خبری اذعان دارند آنچه در هفتم اکتبر رخ داد، تنها یک حملهٔ نظامی نبود بلکه شکافی عمیق در ذهن و ساختار رژیم صهیونیستی پدید آورد. رسانههایی که روزگاری با غرور از قدرت بیرقیب اسرائیل مینوشتند و این قدرت پوشالی را مخوفترین ارتش اطلاعاتی مینامیدند، امروز به روشنی از فروپاشی روایت امنیتی، خودفریبی رهبران، فساد سیاسی و بیاعتمادی شهرک نشینان به نهادهای حاکم سخن میگویند. از جمله این بازخوانیهای دروننگر، گزارش تحلیلیِ منتشرشده در نسخهٔ عبری روزنامهٔ «یدیعوت آحرونوت» به قلم آوی اشکنازی است که بخشهایی از آن در این گزارش مطرح و محورهای کلیدی این اعتراف و پیامدهای منطقهای آن بررسی میشود.
خودفریبی ملی: روایتِ ساختگی که خودِ سازندگانش باورش کردند
یدیعوت آحرونوت در گزارش خود مینویسد: «اسرائیل برای خود داستانی ساخت و خودش هم آن را باور کرد.» این جمله خلاصهای بیپرده از وضعیت شناختی و روایتی پیش از هفتم اکتبر است. طی سالهای گذشته، بخشی از نخبگان و دستگاه امنیتی اسرائیل به این باور رسیده بودند که تهدید عمده فروکش کرده و حماس تاب و توان حملهٔ راهبردی به خاک اسرائیل را ندارد. این خودفریبی جمعی، چشمانداز واقعبینانه نسبت به تواناییها و تغییرات راهبردی دشمن را کور کرد و زمینهٔ غافلگیری دردناک را فراهم آورد؛ غافلگیری که پس از دوسال نسل کشی هیچ دستاوردی برای صهیونیستها نداشته و تصویری ذلت بار از سران اسقاطیل به جهانیان مخابره کرد چرا که مقاومت غزه با وجود حمایتهای تلیحاتی و لجستیکی دولتهای غربی و جنایتهای بی مثال صهیونیستها هنوز زنده است و نتانیاهو دوباره دست به دامان ترامپ شده و حالا با خدعه قرارداد صلح مترصد دستیابی به خلع سلاح حماس و ازادی گروگانها هستند.
تحولِ حماس: از سازمان چریکی به نیرویی توانمند و سازمانیافته
گزارش عبری در بخشی از این تحلیل تصریح میکند که حماس ظرف سالهای گذشته دکترین عملیاتی خود را تغییر داد، واحدهای نخبهای ایجاد کرد، سامانههای اطلاعاتی و شبکههای زیرزمینی قوی ساخت و با برنامهریزی بلندمدت خود را برای عملیاتِ هماهنگ آماده کرد. این تحولی استراتژیک بود که در محاسبات تلآویو دستکم گرفته شد. نتیجه اش شکست شناختی بود: نیروهایی که پیش از آن بهعنوان تهدیدی محدود تصور میشدند، توانستند واقعیت راهبردی میدان را دگرگون کنند در حالی که صهیونیستها بر این باور بودند که نیروهای مقاومت قائم به فرد هستند و با شهادت رهبران میتواند جنبش ضد صهیونیستی را به انفعال کشید و گذر زمان این خطای راهبردی طرفهای غربی را افشا کرد.
فساد سیاسی و فروپاشی اعتماد عمومی
نویسندهٔ عبری علاوه بر جنبهٔ نظامی، به عمقِ مشکلات سیاسی و ساختاری اشاره میکند: دولتی که به «نظامی پادشاهی» بدل شده، حضور شخصیتهای نامناسب و مظنون در مدار تصمیمگیری، و اپوزیسیونی ناتوان که قادر به ارائهٔ بدیل واقعی نیست، همگی از عوامل تضعیف کارآمدی ملیاند. این انحطاط ساختاری نهتنها توان مقابلهٔ نظامی را کاهش داده، بلکه اعتماد مردم به نهادها را نیز خدشهدار ساخته است وقرار گرفتن در این بستر، هرگونه بازسازی استراتژیک را دشوار میسازد.
انزوای بینالمللی؛ جنگ روایتها به زیان تلآویو
گزارش عبری به نکتهٔ کلیدی دیگری نیز اشاره میکند: پیشروندگی روایتِ مقاومت در افکار عمومی جهانی. طبق این دیدگاه، حتی اگر حماس و رزمندگان مقاومت بازنده این نبرد نامتوازن باشند، اما در نهاییت آنها در میدانِ روایت پیروز شدهاند؛ چرا که موفق شدهاند موضوع فلسطین را بار دیگر به صدر توجه جهانی بازگردانده و سران رژیم کودک کش و ماهیت وجودی این غده سرطانی را تحت فشار دیپلماتیک و افکار عمومی قرار دهند. نمایشهای همبستگی در میادین اروپا و گفتوگوها دربارهٔ بهرسمیتشناسی فلسطین نشانههایی از این تغییر محاسبات جهانی است.
بازنگری در مفهوم قدرت: فراتر از ابزارِ صرفاً نظامی
گزارش منتشر شده در یدیعوت آحرونوت به روشنی به این مساله اذعان دارد که برخورداری از پیشرفتهترین تسلیحات بهتنهایی کفایت نمیکند و رژیم اسرائیل باید قدرت را بهصورت چندبعدی متشکل از مؤسسات کارآمد، جامعهٔ تابآور، حکمرانی پاسخگو و روایتپردازی هوشمندانه در نظر بگیرد و تحقق این مساله نیازمند اصلاحات ساختاری، شفافیت، و پذیرش نقد از درون است و مجموعه این اقدامات نیز بدون همگرایی سیاسی و اعتماد اجتماعی امکانپذیر نیست.
پیامدها و راهبرد پیشنهادی برای کشورهای عربی، مسلمان و همپیمانان جهانی
اعترافِ رسانههای عبری به شکستهای ساختاری و رواییِ رژیم صهیونیستی، برای بازیگران منطقهای و بینالمللی فرصتی راهبردی فراهم آورده و نشان میدهد که اکنون زمانِ بهرهگیری از تحلیلِ دقیق آسیبها و اتخاذ روشهای ابتکاری برای مواجههٔ هدفمند است و این مهم نه تنها از منظر تقابل نظامی بلکه در حوزههای سیاسی، دیپلماتیک، رسانهای و اجتماعی باید دنبال شود. کشورهای عربی، مسلمان و دیگر دولتها و ملتهایی که اسرائیل را عامل تجاوز میدانند، میتوانند با شناسایی دقیق آسیبها، تحلیلِ علمی و مستندی از نقاط آسیبپذیر رژیم غاصب تدوین کرده و راهبردهایی عملیاتی را برای طراحی پاسخهای خردمندانه در دستور کار قرار دهند. استفاده از ابزارهای دیپلماسی بینالمللی، فشار حقوقی و کارزارهای افکارعمومی برای کاهش مشروعیت اقدامات اشغالگرانه، حمایت از پروژههای توسعهای و انسانی در فلسطین و همبستگی اقتصادی در تحریم رژیم صهیونیستی، ترویج روایتهای مستند برای اثبات حقانیت مردم فلسطین، ترویج راهحلهای تضمین شده برای تحقق امنیت پایدار در منطقه بخشی از رین راهبردهای عملیاتی است.
مخلص کلام اینکه گزارش عبریِ یدیعوت آحرونوت بازتابی از جدیترین نقدهای درونِ اسقاطیل و نشانگر این واقعیت است که «طوفان الاقصی» رویدادی فرانظامی بود که ریشههای هویتی، سیاسی و ساختاری رژیم را به چالش کشید و بازاندیشی در خصوص این موضوعات از سوی مدافعان ملت فلسطین میتواند کمک شایانی به زنده بودن آرمان قدس شریف و نابودی غده سرطانی از منطقه غرب آسیا کند.
انتهای پیام/