یکی از آتشنشانان ماهشهر: با شرف با آتش جنگیدیم/ بیشترمان به صورت پیمانی با پتروشیمی بوعلی قرارداد داریم
به گزارش گروه رسانههای دیگر خبرگزاری آنا به نقل از اعتماد، صورتهای ملتهب و خسته در گرمای بالای ٥٠ درجه میسوخت. هر لحظه ممکن بود هیولای خشمگین از درون منفجر شود و تمامشان را پودر کند. اما ایستادند، جنگیدند تا کوه آتش را مغلوب کردند.
امین نظری یکی از این آتشنشانها بود. میگوید همسر و پسرش آرین روبهروی تلویزیون نشسته بودند و خبرها را دنبال میکردند. همه منتظر اتفاق بودند. این آتش دو راه بیشتر برای تمام شدن نداشت. یا باید همهچیز را میسوزاند یا باید خاموش میشد و قصه را تمام میکرد. دل تکتک آتشنشانهای کارزار آن روز فقط پر از امید بود. امین نظری اینها را میگوید و از تمام آنهایی یاد میکند که وقتی ماجرای آتشسوزی را شنیدند پستهای سازمانیشان را رها کردند و با دل و جان آمدند تا همه چیز ختم به خیر شود.
میگوید: «وقتی دیواره مخزن نشت کرد کسی فکر نمیکرد آتشسوزی سه روز ادامه داشته باشد. اما هر لحظه آتش بیشتر و بیشتر شد. موادی که داخل مخزنها هستند به خودی خود آتشزا هستند. مواد نفتی که در آنها هیدروکربن وجود دارد از سوراخی که در مخزن وجود داشته به بخش سیلندر گاز رسیده و گازهای اطراف آن با یک جرقه کوچک آتش گرفته است.» او آمار دقیق آتشنشانهای حاضر در حادثه را ندارد اما میگوید: «خیلی بودند. شاید صد نفر و بیشتر. تمام نیروهای آتشنشانی که در مناطق مختلف در بندر و ماهشهر و مناطق اراک، بوشهر و اهواز برای خاموش کردن آتش به بوعلی آمده بودند. فیلمهایی که از این حادثه گرفته و منتشر شده به طور کامل ماجرای آن سه روز را نشان میدهد و مبارزه با شعلههای آتش. تقریبا بیشتر نیروهایی که برای خاموش کردن آتش آمده بودند به صورت پیمانی با پتروشیمی بوعلی قرارداد دارند.»
امین نظری این را میگوید و ادامه میدهد: «حقوقی که به صورت پیمانکاری میگیرند جوابگوی فعالیتی که میکنند نیست. گرمای مناطق نفتی جنوب ٥٠ درجه بالای صفر است. کار کردن در این هوا به طور عادی هم سخت است چه برسد به اینکه آتشی با این ابعاد روشن شود.»
امین نظری از حضور دیگران هم درکنار آتشنشانها و نقش نیروهای امدادی دیگر هم میگوید: «آدمهایی در میانه آن آتش بودند و تلاش میکردند که نه پست سازمانی داشتند و نه سمت آتشنشان، باتمام انرژی کنار آتش ایستاده بودند و برای شرف سرزمینشان میجنگیدند.»
نظری درباره نبود امکانات بیمارستانی و پزشکی در این سایتها میگوید: «شهرهای ماهشهر و بوشهر پر از سایتها و مخازن نفتی است و هر لحظه ممکن است آتش زبانه بکشد اما در هیچ کدام از این شهرها نه اتوبوسهای حمل مصدوم هست و نه بیمارستان سوانح سوختگی. تعدادی از سایتهای نفتی در سربندر است که آنجا هم از نظر امکانات بیمارستانی ضعیف است. خوزستان قطب پتروشیمی کشور است اما از نظر امکانات پزشکی برای حادثه دیدگان ضعف دارد.»او میگوید یک چشم بچهها به آتش بود و چشم دیگرشان به شلنگهای آبی که قرار بود داغی حادثه را به سردی تبدیل کند: «شیفت کاری ما در هر ٢٤ ساعت ٨ یا ١٢ ساعت است اما تمام بچههایی که در آن سه روز برای خاموش کردن آتش آمده بودند چیزی به نام ساعت کاری نداشتند؛ همه با تمام وجود پای آتش ایستاده بودند.
در شرایطی که هر لحظه شایعه جدیدی به گوش میرسید و بچهها را ناراحت میکردند همه سعی کردند تمام توانشان را برای خاموش کردن آتش بگذارند. لحظهای که یکی از بچهها خبر خوشحالی کشور سعودی را از آتش گرفتن پتروشیمی بوعلی اعلام کرد، یا زمانی که گفته شد آتشسوزی به دست نیروهای داعشی بوده است یا خبر میرسید که حادثه خرابکاری بوده است، ما آنجا بودیم و همهچیز را میدیدیم، اما خم به ابرو نمیآوردیم و میگفتیم آبروی ما اینجاست. »
او ادامه میدهد بچهها وقتی دیدند وزیر نفت برای همدلی با آنها به میدان آمده تا در کنارشان باشد ذوق کردند و در نهایت هیولای خشمگین و خروشان پتروشیمی بوعلی آرام شد و قدرت آتشنشانان به شعلهها چربید و پیروز میدانشان کرد.
انتهای پیام/