صفحه نخست

آناتک

آنامدیا

دانشگاه

فرهنگ‌

علم

سیاست و جهان

اقتصاد

ورزش

عکس

فیلم

استانها

بازار

اردبیل

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویراحمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

همدان

هرمزگان

یزد

پخش زنده

۰۷:۳۵ | ۰۷ / ۰۷ /۱۴۰۴
| |
علیزاده در گفت‌و‌گو با آنا مطرح کرد

پشت پرده «دوازده صفر سه»/ چرا تشییع سید مقاومت عزاداری نبود، بلکه تجدید بیعت بود؟

نویسنده کتاب «دوازده صفر سه» گفت: هنر بزرگ شهید سید حسن نصرالله ایجاد پلی میان طوایف مختلف بود، از شیعه و سنی گرفته تا مسیحی و دروزی، و خلق یک هویت مشترک در برابر اسرائیل.
کد خبر : 1000363

به گزارش خبرنگار خبرگزاری آنا، سال گذشته، در واپسین روز‌های اسفند ۱۴۰۳، خیابان‌های بیروت و جنوب لبنان شاهد صحنه‌ای بودند که برای همیشه در حافظه جمعی یک ملت و بلکه منطقه ماندگار شد؛ تشییع باشکوه و میلیونی سید حسن نصرالله و سید هاشم صفی‌الدین. همان روز، تاریخ به زبان مردم نام تازه‌ای پیدا کرد: «دوازده صفر سه»؛ روزی که نه تنها پایان یک عمر مجاهدت بود، بلکه آغاز فصلی تازه از حیات مقاومت بود.

محمدصادق علیزاده روزنامه‌نگار و نویسنده جوان ایرانی که برای پوشش رسانه‌ای این واقعه به لبنان سفر کرده بود، در میان خیل عزاداران تصمیمی گرفت که بعد‌ها ثمره‌اش به کتابی ماندگار بدل شد. او دریافت که نمی‌توان روایت چنین حادثه عظیمی را تنها در چند گزارش خبری خلاصه کرد؛ باید چیزی عمیق‌تر، انسانی‌تر و ماندگارتر نوشت. حاصل این تصمیم، کتاب «دوازده صفر سه» است؛ اثری که انتشارات سوره مهر در اردیبهشت ۱۴۰۴، درست در آستانه نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران منتشر کرد.

اما ماجرای این کتاب فقط یک روایت از تشییع نیست؛ «دوازده صفر سه» تلاشی برای فهمیدن یک ملت است در لحظه‌ای که همه چیزش با خاک و خون و ایمان گره خورده بود.

از خبرنگاری میدانی تا نویسندگی کتاب

علیزاده وقتی به لبنان اعزام شد، مأموریتش روشن بود: تولید گزارش‌های رسانه‌ای برای چند خبرگزاری و رسانه داخلی. او و گروهش حدود یک هفته در لبنان ماندند تا پوشش خبری مراسم تشییع و فضای پس از شهادت را به عهده بگیرند. اما به محض ورود، در همان روز‌های نخست، علیزاده به این فکر افتاد که ماجرا بزرگ‌تر از آن است که در چند گزارش روزنامه‌ای جا بگیرد.

او در گفت‌و‌گو با آنا می‌گوید که از پیش هم حدس می‌زدم چنین حسی به من دست بدهد: «نوع حوادثی که آنجا دیدم و تجربه کردم، طبیعی بود که مرا به این نتیجه برساند که نباید کار را محدود به گزارش‌های روزانه کنم. حجم دیده‌ها و شنیده‌ها به‌قدری بود که باید قالب دیگری برای روایت انتخاب می‌کردم. نزدیک‌ترین قالب، کتاب بود.»

از همان لحظه، جرقه «دوازده صفر سه» زده شد. او حتی در خلال مراسم، در ذهنش طرح کلی کتاب را مرور می‌کرد.

نگارش در شتاب نوروزی

بازگشت به ایران برای علیزاده آغاز یک ماراتن تازه بود. او تصمیم گرفت کتابش را حتماً به نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران برساند. این یعنی تنها یک ماه برای نوشتن و کمتر از آن برای گذراندن همه مراحل فنی، ویراستاری، اخذ مجوز و چاپ.

فرایندی که معمولاً سه تا چهار ماه طول می‌کشد، در کمتر از سی روز طی شد. او بیان می‌کند: «هر کسی که با مراحل تولید کتاب آشنا باشد، می‌داند طی کردن این مسیر در یک ماه تقریباً محال است. اما دوستان انتشارات سوره مهر واقعاً جهاد کردند. از ویراستاری تا نمونه‌خوانی و گرفتن مجوز وزارت ارشاد، همه چیز در سریع‌ترین زمان ممکن انجام شد و کتاب در همان روز‌های سوم یا چهارم نمایشگاه کتاب روی پیشخوان قرار گرفت.»

این سرعت البته ریسک بزرگی هم داشت. نویسنده نگران بود که تعجیل در انتشار، کیفیت کتاب را قربانی کند. اما بازخورد‌های اولیه نشان داد که این نگرانی بی‌مورد بوده است.

سفرنامه یا گزارش؟ هیچ‌کدام؛ روایت انسانی

بسیاری انتظار داشتند «دوازده صفر سه» چیزی شبیه سفرنامه‌ای از لبنان یا مجموعه‌ای از گزارش‌های خبری باشد. اما کتاب نه این است و نه آن. علیزاده از همان ابتدا تکلیف را روشن کرد: اینجا خبری از کلیشه‌های سفرنامه‌نویسی نیست. او به جای توصیف مسیر‌ها و جغرافیا، به لحظه‌های زنده و انسانی چسبید؛ به اشک‌ها، شعارها، بغض‌ها و گفت‌و‌گو‌هایی که در کوچه و خیابان بیروت شنیده می‌شد.

این سبک نگارش، کتاب را به روایتی صمیمی و انسانی بدل کرد؛ روایتی که هم بوی خاک جنوب لبنان می‌دهد و هم رنگ پرچم‌های زرد حزب‌الله را دارد.

مقاومت در قاب یک ملت

یکی از ویژگی‌های مهم کتاب، تحلیل‌های به‌جاست. علیزاده در خلال روایتش، گریزی به تاریخ می‌زند؛ به ریشه‌های شکل‌گیری رژیم صهیونیستی، به ماهیت توسعه‌طلبانه اسرائیل، به جنگ‌های گذشته و نقش حزب‌الله در دفاع از لبنان.

او تأکید دارد که مقاومت و شخصیت سید حسن نصرالله را نمی‌توان در خلأ بررسی کرد. این مفاهیم فقط در بافت اجتماعی، تاریخی و فرهنگی لبنان معنا دارند. اگر از آن زمینه جدا شوند، به مفاهیم انتزاعی و شعاری تبدیل خواهند شد.

برای همین، نویسنده بار‌ها در کتابش توضیح می‌دهد که چگونه حزب‌الله توانسته در جامعه‌ای به‌شدت متکثر و فرقه‌ای، مفهومی از «هویت ملی» بیافریند. از نگاه او، هنر بزرگ سید حسن نصرالله همین بود: ایجاد پلی میان طوایف مختلف، از شیعه و سنی گرفته تا مسیحی و دروزی، و خلق یک هویت مشترک در برابر اسرائیل.

لحظه‌ای که بغض شکست

یکی از صحنه‌های اوج کتاب، جایی است که نویسنده بر فراز بلندی می‌ایستد و عبور تابوت سید حسن نصرالله را تماشا می‌کند. در میان سیل مردم، ناگهان بغضش می‌شکند. خودش می‌نویسد: «گریه‌ام برای فقدان یک فرد نبود، برای درک فاجعه جمعی بود که آرام و بی‌صدا بر سر همه آوار شده بود.»

این لحظه، پل عاطفی میان مخاطب و کتاب است. همان‌جا که خواننده حس می‌کند او هم در میان آن جمعیت ایستاده و فریاد می‌زند: «لبیک یا نصرالله».

عزاداری یا تجدید بیعت؟

کتاب به تفاوت نوع عزاداری لبنانی‌ها و ایرانی‌ها هم پرداخته است. علیزاده روایت می‌کند که در لبنان، عزاداری صرفاً سوگواری نیست؛ نوعی تجدید بیعت است. مردمی که در خیابان‌ها جمع شده‌اند، با اشک‌هایشان می‌خواهند بگویند راه مقاومت ادامه دارد. این نگاه، به مراسم بعدی نیز معنا می‌دهد؛ هر اشک، هر شعار و هر پرچم، نشانه‌ای از پایداری است.

در میدان جنوب؛ از خرابی‌ها تا هویت تازه

در بخش‌هایی از سفر، علیزاده و همراهانش به جنوب لبنان رفتند؛ به همان مناطقی که بار‌ها آماج حملات اسرائیل قرار گرفته‌اند. او از نزدیک خرابی‌ها و آثار جنگ را دید. اما در دل این ویرانه‌ها، چیزی دیگر هم بود: حس مشترک لبنانی‌ها نسبت به دشمن غاصب.

او در روایتش نشان می‌دهد که چگونه همین حس مشترک، پایه‌ای برای هویت ملی شد. حزب‌الله توانست این انرژی پراکنده را در یک مسیر متمرکز کند و از دل آن، مقاومت را به «امر ملی» بدل سازد.

مقاومت؛ فراتر از فرقه‌ها

از سویی دیگر لبنان کشوری متنوع؛ شیعه، سنی، مسیحی، دروزی و طوایف دیگر است. در چنین جامعه‌ای، داشتن یک هویت ملی واحد دشوار است. اما از نگاه علیزاده، هنر سید حسن نصرالله و رهبران حزب‌الله در سه دهه اخیر همین بود: خلق یک هویت مشترک که فراتر از مرز‌های فرقه‌ای عمل می‌کند.

او یادآوری می‌کند که پس از جنگ ۳۳ روزه و حتی در بحران‌های اخیر، بسیاری از مسیحیان لبنان نیز در کنار مقاومت ایستادند. همین موضوع، اسرائیل را بیش از هر چیز دیگری نگران کرده است. چرا که بقای اسرائیل در گرو تفرقه جوامع اطراف است، نه وحدت آنها.

بازتاب‌ها و نگرانی‌ها

کتاب در اردیبهشت ۱۴۰۴ منتشر شد و حالا، در نخستین سالگرد شهادت سید حسن نصرالله، حدود پنج تا شش ماه از انتشارش می‌گذرد. نویسنده می‌گوید هنوز برای قضاوت نهایی درباره بازخورد‌ها زود است، اما آنچه تاکنون شنیده، مثبت و امیدوارکننده بوده.

با این حال، او همچنان با تواضع می‌گوید: «اینکه آیا توانسته‌ام حق مطلب را ادا کنم یا نه، بحث دیگری است؛ این را باید به قضاوت مخاطبان گذاشت.»

کتابی برای امروز و فردا

«دوازده صفر سه» سندی از یک لحظه تاریخی است. لحظه‌ای که لبنان در سوگ رهبرش ایستاد، اما در همان سوگ، دوباره عهد بست که راه مقاومت ادامه دارد. این کتاب برای هر خواننده‌ای که می‌خواهد روایت انسانی یک حادثه را لمس کند. زبانی ساده و روان، تحلیل‌هایی دقیق و صحنه‌هایی که بغض را به گلو می‌آورد، همه در کنار هم را دارد و این اثر در نخستین سالگرد شهادت سید حسن نصرالله، بیش از پیش معنا پیدا می‌کند.

انتهای پیام/

ارسال نظر